-مترجم: لرد گرانتیل
تقریباً چند ماه پیش بود که در خبری اعلام شد شرکت آمازون قرار است بر اساس کتاب ارباب حلقهها یک مجموعهی تلویزیون تولید کند. بنابر خبرهایی که به همین تازگی اعلام شده، آمازون برنامه دارد تا حدود یک میلیارد دلار برای این سریال هزینه کند. سریالی که تا پنج فصل برای آن پیشبینی شده است.
تا به حال جزئیات زیادی به طور رسمی از این سریال منتشر نشده است، اما بر اساس خبرها،گفته شده که خط داستانی سریال قرار است به ماجراهای قبل از وقایع یاران حلقه برود.
در ادامه به چهار مورد از داستانهایی که پتانسیل کار شدن به عنوان سریال دارند میپردازیم.
۱. دوران کودکی و نوجوانی آراگورن
وقتی آراگورن را در فیلم سهگانه ارباب حلقهها (ساختهی پیتر جکسون) میبینیم او ۸۷ سال دارد. ما در سه گانهی ارباب حلقهها او را به عنوان یک دونهداین میبینیم، و به خاطر همین، از موهبت عمر طولانی و مهارت در جنگیدن برخوردار است.
بنابراین آراگورن ۸۷ سال پیش از ماجرای ارباب حلقهها متولد شده است. او دوست دارد به جای جای سرزمین میانه برود. در داستان میخوانیم که آراگورن از موریا گذر کرده؛ در اطراف موردور پرسه زده و در روهان و گوندور تکاور بوده است. پسر آراتورن در ریوندل و با الروند زندگی کرده و لقب استل (امید) را دریافت میکند.
او در سن ۲۰ سالگی، آرون را ملاقات میکند و عاشق او میشود. اما مدتی بعد به نزد دونهداین باز میگردد تا در با آنها زندگی کند. آراگورن در سن ۲۵ سالگی با گندالف آشنا میشود و در ماموریتهای زیادی با او همکاری میکند.
او شروع به جستجوی گولوم میکند، اما او را نمییابد، بنابراین تصمیم میگیرد تا در اریادور باقی بماند. او تحت عنوان استرایدر به مراقبت از شایر میپردازد، اما سالها با لقب تورونگیل به پادشاه روهان، تِنگِل، خدمت میکند. وی در آن زمان که ناوگان دزدان دریایی اومبار با سائورون متحد میشوند به آنها یورش میبرد.
اما آیا این داستان موفق میشود؟
اگرچه یادداشتهای تالکین از اوایل زندگی آراگورن زیاد نیست، اما او یکی از محبوبترین شخصیتهای سهگانهی ارباب حلقهها است، و بیشتر داستانهایی که تالکین در مورد او نوشته برای طرفداران جالب است.
منتها همه چیز به این بستگی دارد که چقدر ایدههای خلاقانه در خط داستانی این سریال به نمایش گذاشته میشود.
۲. برن و لوتین
یکی از داستانهای مشهور تالکین بعد از ارباب حلقهها و هابیت داستان عاشقانه و خیالی برن و لوتین است که ابتدا در سیلماریلیون منتشر شده بود، اما به تازگی به عنوان یک رمان مستقل در سال ۲۰۱۷ به چاپ رسید.
قصهی برن و لوتین یک داستان عاشقانه است، اما برای درک آن باید کمی از پسزمینهی داستان را هم بدانید. اصلی ترین چیزی که باید بدانید این است که این قصهی خیالی و عاشقانه هزاران سال قبل از حوادث «ارباب حلقهها» اتفاق میافتد و به ماجرای سیلماریلها که جواهراتی بینقص و فسادناپذیر که منبع قدرت و زیبایی بودند، مربوط میشود.
قبل از حوادث این داستان، سیلماریلها توسط ارباب سائورون که ملکور یا مورگوت نامیده میشود، به سرقت میرود و او آنها را در تاجش قرار میدهد.
در داستان، برن یک انسان فانی و لوتین یک شاهزاده الف میباشد که پدرش، تینگول، از برن خوشش نمیآید.
وقتی پدر لوتین میفهمد که آنها عاشق هم هستند و میخواهند با هم ازدواج کنند، برن را برای انجام کاری غیرممکن به سوی شمال میفرستد، تا سیلماریلها از تاج مورگوت بردارد و با خود بیاورد.
آنها از سختی های بسیاری میگذرند و حوادث غمانگیزی را برای به دست آوردن سیلماریلها پشت سر میگذارند. برن در آخر یکی از سیلماریلها را پیدا میکند ولی سرانجام کشته میشود.
اما آیا این داستان موفق میشود؟
این داستان با ارباب حلقههایی که دیدهایم تفاوتهای بسیاری دارد و از آن فقط سائورون را میشناسیم. در داستان برن و لوتین عناصری نظیر گرگینه و خونآشام وجود دارد که ممکن است برای طرفداران فیلمها عجیب به نظر برسد. ولی این داستان همچنان جذابیتهای خودش را دارد و نسخهی جدید آن هم به خوبی به عنوان یک اثر مستقل درآمده است. هرچند با توجه به شایعات بعید است که بر روی چنین داستانی از کتاب سیلماریلیون به عنوان سریال کار شود.
۳. تقابل سائورون و کلبریمبور
اینجا در یک طرف سائورون را داریم که مدتها قبل از اینکه به عنوان دشمن بزرگ سرزمین میانه شناخته شود، خودش را تحت عنوان آناتار یا «ارباب هدیهها» و دوست الفها، انسانها و دورفها معرفی میکند.
در طرف دیگر کلبریمبور، نوهی فئانور (سازندهی سیلماریلها) و دوست دورفهای خزد-دوم وجود دارد.
هنگامی که سائورون وارد ارگیون (غرب موریا) میشود، تظاهر به خیرخواهی میکند و هنر ساخت حلقههای قدرت را به کلبریمبور آموزش میدهد تا هفت حلقه برای اربابان دورفها و نه حلقه برای پادشاهان انسانها بسازد. اما کلبریمبور مخفیانه، سه حلقه هم برای الفها میسازد، سه حلقهای که از نفوذ فساد سائورون در امان میماند.
سائورون نیز در موردور حلقهی یگانه را میسازد و تلاش میکند که صاحبان تمام حلقهها را تحت سلطهی خودش قرار دهد، ولی در یافتن حلقههای الفی ناکام میماند و نمیتواند آنها را کنترل کند.
با این که الفها از نیرنگ واقعی و شیطانی سائورون آگاه میشوند، اما جنگی تلخ آغاز میشود که نتیجهی آن مرگ کلبریمبور است. در این مدت، سائورون موفق به کنترل ۹ حلقهی پادشاهان انسانها می شود؛ اما به لطف مداخلهی پادشاهی نومهنور، در نهایت شکست میخورد، و مجبور میشود با نیروهایش به موردور عقبنشینی کند.
اما آیا این داستان موفق میشود؟
احتمالاً بله. چون این داستان نزدیکی زیادی به داستان ارباب حلقهها دارد و شخصیت منفی آن را همه میشناسند. در این خط داستانی مکانهای زیادی وجود دارد و میتواند به ما کمک کند تا از گذشتهی پادشاهیهای الفی و دورفی اطلاعات بیشتری کسب کنیم. علاوه بر این میتوان از حضور شخصیتهای شناخته شدهای چون الروند و گالادریل بهره برد.
۴. داستان الندیل و ایزیلدور
حدود ۱۵۰۰ سال پس از جنگ با الفها به رهبری کلبریمبور، سائورون به راه و روش نیرنگآمیز قبلی خود بازگشته است. حکمران جزیرهی نومهنور، آر-فارازون، به موردور حمله و سائورون را دستگیر میکند، اما بعد از گذشت ۴۸ سال کم کم تحت تاثیر سائورون قرار میگیرد و فریب او را میخورد. سائورون وی را متقاعد میکند که به والینور، سرزمین قدسیان غرب که مأمن نامیرایان و خدایان سرزمین میانه است، حمله کند و در اثر همین یورش خود سائورون و همراهان او شکست سنگینی میخورند.
یکی دیگر از مردان نومهنوری که الندیل نام دارد (۳۸ نسل قبل از آراگورن)، با ایدهی آر-فارازون موافق نیست. وقتی شاه به والینور حمله میکند، ارو، خالق جهان، ناوگان وی را نابود ساخته و نومهنور را به زیر دریا میبرد، اما الندیل (هم مثل سائورون) فرار میکند.
الندیل و پسرش ایزیلدور، پادشاهی آرنور و گاندور را مییابند و شیهای قدرتمند جادویی مانند پلانتیر و بذر درخت سفید نومهنور که در کتاب بازگشت پادشاه آن را میبینیم، را به آنجا میبرند.
سائورون در نهایت در سرزمین میانه به قدرت بر میگردد و ارتش متحد الفها و انسانها به مقابله با او میروند. در نبرد نهایی، که در ابتدای یاران حلقه نیز دیده میشود، الندیل و یک پادشاه الف به نام گیل-گلاد کشته میشوند، اما ایزیلدور سائورون را شکست میدهد و حلقهی یگانه را به عنوان غنیمت جنگی تصاحب میکند، علیرغم تلاشهای فراوان برای متقاعد کردن او به از بین بردن حلقه، الروند کاری از پیش نمیبرد. در نهایت ایزیلدور حلقه را از دست میدهد و توسط اورکها کشته میشود. حلقه تا زمانی که گولوم آن را هزاران سال بعد پیدا میکند کشف نمیشود.
آیا این سریال موفق میشود؟
بخشهایی از آن، بله. قسمتهای زیادی از این داستان با ارباب حلقهها همپوشانی دارد و میتواند جالب باشد. روایت این قصه بسیار حماسی است و نبردهای جذابی دارد. هرچند پایان داستان کمی ناامیدکننده است.
اینها صرفاً کاندیداهایی برای خط داستانی سریال هستند و هنوز معلوم نیست که داستان سریال در طول این پنج فصل چه چیزی خواهد بود.
به نظر مترجم این سریال موفق میشود. چون ارباب حلقهها طرفداران زیادی دارد، بنابراین این سریال هم متقاضیان بسیاری پیدا میکند. سریال ارباب حلقهها میتواند یک روایت عمیق حماسی بر اساس نوشتههای استاد تالکین باشد، و شاید بتواند رقیب سریال پرطرفدار بازی تاج و تخت بشود.
و شاید پایانی بر شکوه قصههای شگفتانگیز دنیای وستروس باشد؛ هرچند زمانی که این سریال منتشر شود، آخرین فصل بازی تاج و تخت پخش شده است.