مجله تایم در کنار گزارش اصلی خود از گرانترین سریال تاریخ تلویزیون، در طی گفتوگو با بازیگران و دستاندرکاران ساخت سریال ارباب حلقهها: حلقههای قدرت پرده از نکاتی جذاب و خواندنی برداشته است شرح آن را میتوانید در پایین بخوانید:
شورانرها سریال را نسخهی پنج فصلیِ پیشدرآمد پنج دقیقهای جکسون در یاران حلقه معرفی کردند
پاتریک مککی میگوید او و جیدی پین ایده ساخت سریال از دوران دوم سرزمین میانه را اینگونه به تهیهکنندگان استودیو که الزاماً طرفداران دوآتشه تالکین نبودند ارائه دادند:
روشی که ما آن را برایشان خلاصه کردیم بدین شکل بود که گفتیم: «پنج دقیقه اول فیلمهای جکسون را به یاد دارید که گالادریل میگوید: حلقهها را ساختند، سهتا برای شاهان الف، هفتتا برای فرمانروایان دورف، نهتا برای آدمیان فانی. اما همه فریب خورده بودند. سائورون به قدرت رسید و تقریباً جهان را تصرف کرد. همه ما مجبور به اتحاد شدیم تا با او بجنگیم.» آن پیشدرآمد پنجدقیقهای را ما قرار است در پنج فصل تعریف کنیم.
آنها چراغ سبز را دریافت کردند و در چهار و نیم سال گذشته مشغول کار بر روی سریال بودهاند.
سریال به قلمروهای مختلف سر میزند
لیندزی وبر تهیهکننده اجرایی سریال حلقههای قدرت میگوید: «یک فرد عاقلتر سریال نومهنور را میساخت، این خود برای ۵۰ ساعت کافی بود. یا سریال لیندون را، این کافی میبود. اما ما با شش یا هفت دنیا سر و کار داریم. خطی بر روی یک کاغذ کشیدن یک چیز است، و ساخت هفت مکان سرزنده و فعال با مردم آن پر از شگفتیها و زیباییهایی که آماده فیلمبرداری هستند چیز دیگری.»
تنها ۲۵% بازیگران نقش انسان را دارند
تنها یک چهارم بازیگران سریال شخصیتهایی انسانیاند. تقریباً همه کسان دیگر اورکها، الفها، دورفها و هارفوتها هستند که هر روز نیازمند اعمال پروتزهایی سنگین بودند. مککی این را «یک دستاورد دیوانهکننده» مینامد. آنها سعی داشتند همزمان از موفقیتهای فیلمها بیاموزند ولی هویتی جداگانه را برای سریال خود شکل دهند. مککی اضافه میکند: «ما عاشق موجودات کاربردی و فیزیکی هستیم، به خصوص در چند فیلم اول، ما میخواستیم همان کار را انجام دهیم زیرا واقعاً جواب میدهد.»
شورانرها وزنهای شعری متفاوتی برای مردمان مختلف سرزمین میانه نوشتهاند
در تلاش برای حفظ لحن تالکین، شورانرها بسیار هشیار بودهاند که الفها شبیه به الفها سخن بگویند، دورفها شبیه دورفها و به همین منوال. خوشبختانه پین از آموختگان زبانهای تالکین است که اطلاعیه تولد پسرش را به انگلیسی و الفی فرستاده بود. هنگامی که از مشقتهای نوشتن دیالوگ پرسیده شد، او پاسخ داده بود: «من به آب و غذا نیاز ندارم. انجام این کار خود آب و غذاست.»
خوشبختانه بسیاری از بازیگران زمینههای شکسپیری دارند.
شورانرها اینکه داستان چگونه پایان مییابد را یک فرصت عالی میدانند
جیدی پین میگوید: «وقتی داستان را میشنوی، با خود فکر میکنی خدای من، چه ابلهی، این مردک میتوانسته به تمام رنجها پایان دهد اما به خاطر غرور، تکبر و طمع خویش چنین نکرد. با دانستن اینکه سرنوشت شخصیت چیست، چگونه میتوان مخاطب را عاشق آن شخصیت کرد؟ محنتهایی که پشت سر گذاشته است را میبینید؟ این چارهناپذیر و حزنانگیز است، اما درک خواهید کرد که چرا او چنین کرد.»
پاتریک مککی میگوید با اینکه داستانها نتایجی چارهناپذیر دارند اما مخاطرات خود را نیز دارند. او تایتانیک را مثال میزند که دانستن مخاطب از اینکه کشتی قرار است به کوه یخی برخورد کند لایهای از تراژدی و کشمکش به عشق میان کیت وینسلت و لئوناردو دیکاپریو میافزاید.
سختترین صحنه برای فیلمبرداری شامل ترولها یا هیولاهای دریایی نبود
وبر میگوید صحنه مسابقه شکستن سنگ میان الروند و دورین چهارم سختترین سکانس برای فیلمبرداری بوده است، چرا که افراد زیادی در صحنه وجود دارند و هر کدام میبایست قدی متفاوت در صحنه نهایی داشته باشند و این خود یک مسئله ریاضی بسیار دشوار است، همچنین هر حرکت بازیگران و لمس کردن یکدیگر یا اشیا نیازمند دقت بسیار زیاد و مقداری جادوست.
تمامی بازیگران کلاسی درباره تکنیکهای مقیاسی گذراندهاند
تک تک بازیگران کلاسهایی چندساعته را پشت سر گذاشتهاند که نکات و فنون مربوط به تفاوت مقیاسی را بیاموزند و اینکه چگونه میتوان دورفها و هارفوتهای کوچکتر از آدمها و الفها را به نمایش گذاشت. برای مثال یکی از این جادوهای سینمایی استفاده از وسایل صحنه، موها و ریشهای بزرگتر از اندازه عادی است. مورد دیگر چسباندن صورتهایی بالای سر بازیگران است که همکاران آنها بدانند به هنگام گفتن دیالوگهایشان باید دقیقاً به کجا نگاه کنند. وبر در ادامه شرح میدهد که آنها افرادی متخصص بر سر صحنه داشتند که تنها کارشان دقت در صحیح بودن این مقیاسها بود و اگر حتی یک دکمه اندازهای نادرست داشت، همه چیز از اول ساخته و فیلمبرداری میشد.
شورانرها به طور مفصل با بنیاد تالکین گفتگو کردهاند
سازندگان سریال به خصوص با سایمون تالکین، نوه جی.آر.آر. تالکین مشورت کردهاند. پین میگوید: «ملاقات با او تجربهای برای تمام عمر بود.» آنها با خانواده تالکین و دیگر اعضای بنیاد نیز در تماس بودند. پین میافزاید: «در لحظات کلیدی آنها اظهار نظر میکردند و مکالماتی مفصل با آنها سر میگرفت تا جایی که همگی بر سر مسیر ادامه داستان به توافق میرسیدیم.»
فشردهسازی زمانی الزامی بود
پاتریک مککی در دفاع از این تصمیم میگوید: «این وقایع که در یک سیر زمانی قرار گرفتهاند، میانشان صدها سال فاصله است. تالکین یک داستان نمینوشت، او یک تاریخ مصنوع مینوشت. اما اکنون نیاز است که شبیه به یک داستان باشد. نیازمند گسترش و عمق است. نیاز است پراساس و پیوسته باشد. این بدین معنی است که شما نمیتوانید برای ۲۰۰ سال توقف کنید و نیمی از بازیگران هر دو اپیزود بمیرند. این برای بیننده منطقی و راضیکننده نیست.»
جی.آر.آر. تالکین نظرش را در مورد گالادریل بسیار تغییر داد. مورفید کلارک از این به نفع خود استفاده برد
تالکین به طور مفصل درباره گالادریل و ماجراهایش در طول سالیان نوشته است و تا به گاه مرگ دست به تجدید نظر و اصلاح داستان این شخصیت زد. در طول سالیان نوشتههای او خصوصیات اخلاقی متفاوت و گاهاً متضادی را برای گالادریل نشان داده است.
شورانرهای سریال از میان این رشته داستانها و یادداشتها نسخهای جوانتر از گالادریل را بیرون کشیدهاند. پین اشاره میکند که معنای تقریبی نام گالادریل «بانوی تاجگذاریشده با گلهای درخشان» است و این بدان سبب بود که به هنگام مشق نظام و مبارزه با شمشیر موهای خود را بالای سرش میبست. ایدهی گالادریل جنگجو در دل رشتهافسانه قرار دارد.
کلارک نیز به این موضوع اشاره میکند که تالکین نظرش را در مورد گالادریل به کرّات تغییر داده است و شما میتوانید تا ابد درباره تاریخچه او به بحث بپردازید. این موضوع خوبی بود چرا که چندین ساختار [شخصیتی] برای انتخاب در اختیار داشتم. کلارک از اینکه میتواند مسیری که گالادریل برای بدل شدن به آن شخصیت خرمندتر در انتهای دوران سوم پیموده است را نمایش دهد خرسند است.
شما میتوانید از دیدگاه تالکین به مردانگی بیشتر بیاموزید
آری، آراگورن سلحشوری بیباک است که زمای زیادی از زندگانی خود را به خوابیدن بر خاک و کشتن اورکها گذرانده است. اما او به بیلبو در سرودن شعرهایش کمک میکند. او پیشانی بورومیر را به هنگام درگذشتاش میبوسد. مردانِ تالکین دلسوزند و طبع لطیفی دارند. این عشق میان فرودو و سم است که آنها را در رسیدن به موردور یاری میدهد.
کلارک میگوید: «شخصیتهایی که او [تالکین] نوشته لطافتی خاص دارند. مردانگی آنجا در نشان دادن احساس، افتخار به دوستی و لطافت است. مهربانی شخصیتها نیرویی پایدار دارد.»
اسماعیل کروز-کوردوا درباره شخصیت الف خود، آروندیر، میافزاید: «الفها خصوصیات بسیاری در وضعیت و طبع خود دارند که نوعی انرژی زنانه از آنان احساس میکنیم. و من نقش یک جنگجو را بازی میکنم، که باعث شد من به فکر اینکه انرژی مردانه دقیقاً چیست بیافتم. ما با این ایده بازی کردیم که کشاکش جنگ او به عنوان یک سرباز تا چه میزان اجازهی حساس بودن و احساس کردن دارد.»
چارلی ویکرز درباره هالبرند، شخصیتی که نقش آن را بازی میکند، گفته است: «اگر یک مرد هرگز در تمام زندگیاش دوست داشته نشده باشد، چه پیش میآید؟ من گاهاً فکر میکنم چیزهایی نظیر قدرت آن خلاء را پر خواهند کرد.»
یک شخصیت مهم و مورد انتظار در فصل دوم حضور خواهد داشت
پین میگوید نمیخواهیم چیز زیادی لو بدهیم، اما برای اینکه مخاطبان با یکی از شخصیتها را در فصل دوم ملاقات کنند هیجانزده هستیم. او کسی نیست جز گیردان کشتیساز. در زمان قصهی ما، او پیرترین در میان تمام الفهای ساکن سرزمین میانه است، او آنقدر زندگی کرده که ریش در آورده.»
انسون بون بازیگر سائورون نیست
هنگامی که تریلر رسمی سریال ارباب حلقهها: حلقههای قدرت سرانجام در کامیککان سن دیگو به نمایش گذاشته شد، طرفداران با شخصی جدید با موها و جامهی سپید آشنا شدند که در ابتدا به اشتباه بازیگر او را انسون بون و نقش او را سائورون اعلام کردند. البته اندکی بعد مشخص شد که بازیگر نقش یاد شده بریدی سیسون است. دستاندرکاران سریال نام این شخصیت را فاش نکردهاند و تنها توضیحی که وبر از شخصیت او داده این است که «طرفداران ممکن است علاقهمند باشند که بدانند شخصیت او از شرق دور آمده است، از سرزمین رون.»
بازگردانی گزارش مفصل و جذاب مجله تایم به زودی در آردا به پایان خواهد رسید. تا آن زمان میتوانید هر آنچه درباره سریال ارباب حلقهها: حلقههای قدرت وجود دارد را در اینجا بخوانید.