در طول تاریخ ادبیات، نویسندگان بزرگی وجود داشتهاند که با خلق زبانی جدید و با حروف جدید به نگارش بخشهایی از داستانهای خود، به ویژه در گونه علمی-تخیلی اقدام کردهاند. آنها با کمک این زبانهای ساختگی توانستهاند جهانهای تخیلی را در رمانهای خود ترسیم کنند و از طریق این زبانها خوانندگان را به درون این دنیاهای خیالی ببرند. در این میان ۱۰ رمان وجود دارند که نویسندگان آنها توانستهاند از نظر ساختار زبانی بهترین نوع آن را بسازند که حتی در دنیای واقعی نیز بتوان آن را استفاده کرد.
زبان «دوتراکی[۱]» در «نغمه ای از یخ و آتش» نوشته «جورج مارتین»
در این رمانها دنیایی خلق شده است که به طرز باورنکردنی کامل به نظر میرسد و مردمان آن به زبانهای مختلف سخن میگویند. «دوتراکی» زبانی است که توسط مردمانی به همین نام در داستان بهکار بردهاند. سازندگان مجموعه تلویزیونی «بازی تاج و تخت» پیش از تولید فیلم زبانشناسی را به خدمت گرفتند تا زبان «دوتراکی» را از روی نوشتار، قابل تکلم و از آن در این سریال استفاده کنند.
زبان «اسپرانتو[۲]» در «موش آهنی ضدزنگ» نوشته «هری هریسون»
«اسپرانتو» با دیگر زبانهای ساخته شده در این فهرست متفاوت است زیرا توسط یک نویسنده ساخته نشده است. این زبان توسط زبانشناس لهستانی «لودویک زامنهوف» ساخته شد که میخواست زبانی جهانی و ساده را رواج دهد؛ هرچند این زبان آن طور که سازندهاش انتظار داشت مورد استقبال قرار نگرفت؛ ام با وجود این در رمان تخیلی آیندهنگر «هری هریسون» کاربرد بسیاری پیدا کرده است.
زبان «فریمن[۳]» در «تلماسه[۴]» نوشته «فرانک هربرت»
این زبان توسط مردمان سیاره صحرایی «آراکیس» در جهان ساختگی «فرانک هربرت» به کار برده میشود. در این مجموعه رمانها زبان «فریمن» را از نظر زبانشناسی میتوان نسلی از زبان عربی دانست. «هربرت» توانسته است به طرزی حیرتانگیز گویشهای مختلفی را از این زبان خلق کند.
زبان «لاپین[۵]» در «واترشیپ داوون[۶]» نوشته «ریچارد آدامز»
قهرمانهای این رمان همگی خرگوش هستند که زبان، اصطلاحات و ادبیات ویژه خود را دارند. «آدامز» گفته است که هدف او از این کار ساختن زبانی بر مبنای آواهای «پیفپیف»گونه خرگوشها بوده است. در این زبان بهجز آواهای خرگوشها، از آواهای عربی و «گالیک» (زبان باستانی ایرلند) نیز استفاده شده است.
»نادست[۷]» در «پرتقال کوکی» نوشته «آنتونی برگس»
شخصیتهای جهان ویرانشهری «برگس» به انگلیسی سخن میگویند اما نه آنگونه ما میشناسیم. زبان «نئوانگلیسی» این رمان پر از است از اصطلاحات عامیانه که به شخصیتهای خشن داستان، آواهایی ناآشنا و شوم می بخشد. «برگس» خود زبانشناس بود و بهخوبی توانسته است از تخصص خود برای ساخت زبانی شبهانگلیسی متاثر از لهجه روسی بهره گیرد.
«نئوسخن[۸]» در «۱۹۸۴» نوشته «جورج اورول»
زبان بهکار رفته در این رمان بیش از یک زبان سرگرمکننده با لهجهای آیندهبین برای یک داستان تخیلی است. این زبان بخشی جداییناپذیر و نقطه عطف کتاب محسوب میشود. «نیوسخن» زبانی است که توسط دولت تمامیتخواه منطقه« اوشانیا» بهگونهای ساخته شده تا آزادی تفکر را سرکوب کند.
«زبان کهن[۹]» در «چرخ زمان[۱۰]» نوشته «رابرت جردن»
مجموعه رمانهای «چرخ زمان» از بسیاری جهات یک اثر حماسی تمامعیار است. جهان ساخته شده در این رمان در بخشهای زیادی از این مجموعه حضور دارد؛ بهویژه زبان آن. «زبان کهن» یک زبان مرده است که در زمان راوی داستان «جردن» توسط اندیشمندان استفاده میشده است.
«پارسلتانگ[۱۱]» در «هری پاتر» نوشته «جیکی رولینگ»
در یکی از صحنههای آغازین این مجموعه داستانهای جادوگری، «هری» با یک مار سخن میگوید. در کتاب دوم، «رولینگ» افشا میکند که این زبان «پارسلتانگ» نام دارد که جادوگران برای مکالمه با تمامی گونههای مارها استفاده میکنند. همانگونه که انتظار میرود، این زبان برای کسانی که به آن آشنایی ندارند آوایی «هیس»گونه دارد. اگرچه «هری» آن را همچون انگلیسی میشنود.
«کوئنیا[۱۲]» در «ارباب حلقهها» نوشته «جی.آر.آر. تالکین»
تمامی زبانهای تخیلی در داستانهای نوشته شده پس از «تالکین» با محک و عیار زبانهای ساختگی «ارباب حلقهها» سنجیده میشوند. او شاید تنها کسی باشد که ۱۵ زبان ساختهاست. با این حال، توصیه او به کسانی که علاقهمند به زبان بینالمللی هستند این است که از اسپرانتو پشتیبانی کنید. تالکین در جایی گفته است که انگیزهاش از نگارش کتابهای تخیلیاش (مانند ارباب حلقهها) و به وجود آوردن سرزمین میانه این بوده است که زبانهای فراساخته او در آن صحبت شود. تالکین در مجموعه رمانهایش چندین زبان اختراع کرده است اما «کوئنیا»، زبان الفهای سرزمین میانه از همه شهرت و کاربرد بیشتری دارد. این زبان به اندازهای خوشساخت است که حتی برای مکالمه روزمره نیز میتوان از آن استفاده کرد. این زبان به وسیلهی الف های والینور و نولدور در صحبت به کار گرفته میشد و از تحول و تکامل آن زبان سینداری به وجود آمد که زبان الف های خاکستری بلریاند بود سپس تینگول که مردمش به زبان سینداری صحبت می کردند، استفاده از آن را در قلمرو تحت فرمان خود منع کرد. به همین علت کمتر به عنوان زبان محاورهای بین مردم سرزمین میانه استفاده می شد؛ اما تاریخ نویسان و دانشمندان سرزمین میانه ترجیحا از این زبان بهره می بردند. این زبان شاید کامل ترین زبان ساختگی باشد چرا که دستور زبان کامل و مجموعه لغاتی بالغ بر ۲۵۰۰۰ لغت دارد.
«آرلیههیان[۱۳]» در نوشتههای «اچپی لاوکرافت»
سرتاسر داستانهای ترسناک «لاوکرافت»، نویسنده امریکایی پر است از ابداعات خلاقانه که زبان ساختگی از جمله آنهاست. این زبان برای سپاسگزاری از «کتهولهو[۱۴]»، هیولای مشهور چهرهشاخکی بهکار میرود. این زبان در بسیاری از داستانهای کوتاه «لاوکرافت» استفاده شده است.
منابع:
پانوشت ها:
[۱] Dothraki
[۲] Esperanto
[۳] Fremen
[۴] The Dune
[۵] Lapine
[۶] Watership Down
[۷] Nadsat
[۸] Newspeak
[۹] Old Tongue
[۱۰] Wheel of Time
[۱۱] Parseltongue
[۱۲] Quenya
[۱۳] R`lyehian
[۱۴] Cthulhu
فوق العاده بود
پرتقال کوکی:(
چه قد دوست دارم همه شونو بخونم. مخصوصا تلماسه رو.
اورادی که برای احضار کتولهو به کار می رن خیلی خوبن… خیلی کول و باحال ینی! دستتون درد نکنه بابت مقاله
زبان سینداری از همهی زبان های تالکین ساده تروبه نظر من زبان وخط رونی دورفها ازهمه سختره.
ممنونم از لطف همگی دوستان بابت نظرهای شیوایشان و سپاس گذار از لرد لاس و ادموند عزیز بابت محبتشون