از روزهای پیش از برآمدن ماه و خورشید، الفهای سیلوان در سبزبیشهی بزرگ زندگی میکردند. بیشتر تاریخ آنها در جنوب بیشه، نزدیک خویشاوند همسایهاشان که در آن سرزمین میزیست رقم خورد. سرزمینی که آن سوی رودخانهی بزرگ واقع شده و بعدها لورین نام گرفت.
در دوران دوم، الفهای سینداری از لیندون خارج شده، به شرق آمدند و در سرزمین جنگلی ساکن شدند. الفهای سیلوانی نیز یکی از ایشان، یعنی اروفر را به عنوان شاه خود برگزیدند. با گذشت زمان، سیندار با زبانها و رسوم الفهای سیلوانِ جنگلی در هم آمیخت. در پایان آن دوره، آخرین اتحاد الفها و آدمیان شکل گرفت تا با سائورون مبارزه کنند. اروفر به نبرد شتافت و کشته شد و در نتیجه پسرش، تراندوییل به جای او نشست.
پس از جنگ آخرین اتحاد، تراندوییل بر قلمروی جنگلی حکم میراند و سالها صلح برجا بود تا آن که در نهایت قدرتی سیاه شروع به فرود آمدن بر منزل جنگلی ایشان کرد. سرزمین زیر درختان «سیاهبیشه» نام گرفت. الفهای جنگلی از مقابل سایه به سمت شمال عقب نشستند ولی چون سایه گسترش یافت خود را بیشتر و بیشتر دور از منزل قدیمیاشان در جنوب بیشه یافتند. در پایان دوران سوم، قلمروی جنگلی در شمال شرقی محدودهی جنگل، نزدیک قلمرویهای دیل و ارهبور قرار داشت. در جریان جنگ حلقه، زیر درختانِ شمالی سیاهبیشه نبردی درگرفت ولی در نهایت تراندوییل نیروهای سائورون را عقب راند. پسر تراندوییل، نیز نقشی در وقایع آن زمان داشت: لگولاس، یکی از نه یار حلقه.