آخرین مقالات فرهنگنامه
خانه - کتابخانه - مقالات تخصصی - آیا تالکین واقعا نژاد پرست بود؟

آیا تالکین واقعا نژاد پرست بود؟

-نوشته: دکتر دیمیترا فیمی، دانشگاه گلاسکو

-ترجمه: مهسا جوادی

آیا تالکین در پلید نشان دادن اورک‌ها، دشمنان هیولاوش و زشتِ الف‌ها به باوری که «بعضی نژادها پست‌تر از بقیه اند» خیانت کرده است؟

این مساله‌ای بحث برانگیز بوده و در مرکز ادعای اخیر مطبوعات بریتانیا که نویسنده ارباب حلقه‌ها را به داشتن دیدگاهی نژادپرستانه متهم کرده اند، قرار دارد.

موضوع تالکین و نژاد جدید نیست این مسئله کاملا توسط محققان بررسی شده است که شامل تحقیقات نگارنده نیز می‌شود و بیشتر از این به طور گسترده در رسانه هم مورد بررسی قرار گرفته است. آخرین واکاوی رسانه در این‌باره هم در سال ۲۰۰۲ بوده است که این بحث در مقاله‌ای از جان یَت در روزنامه گاردین، حول فیلم‌ سه‌گانه ارباب حلقه‌ها ساخته‌ی پیتر جکسون چاپ شد.

چرا حالا؟

آخرین علاقه رسانه به این موضوع با پادکستی از وایرد، «wired» با حضور نویسنده‌ی فانتزی اندی دانکن آغاز شد که در آن درباره‌ی داستان کوتاه سناتور بیلبو که در سال ۲۰۰۲ نوشته است صحبت کرده است. در آن داستان کوتاه سناتور بیلبو که کاراکتر اصلی داستان است و هم اسم قهرمانِ داستانِ هابیتِ تالکین، بیلبو بگینز. در آن داستان دانکن تصور می‌کند سناتور تئودور جی. بیلبو که شخصیتی واقعی در اوایل قرن بیستم است و سناتوری نژادپرست در می سی سی پی بود؛ در برابر مهاجرت اورک‌ها به شایرِ تالکین در دورانی پس از ماجراهای کتاب ارباب حلقه‌ها جبهه می‌گیرد.

این سناتورِ خیالی مخالف با هر خارجی است که ممکن است پاکی شایر را آلوده کند. داستان هزلی هوشمندانه است که به خوبی نوشته شده است و در آن اورک‌ها موجوداتی‌اند که درک نشده‌اند و مورد تبعیض واقع شدند. اما دانکن در پادکست گفت این باور تالکین در داستان بارها تکرار شده‌ که «بعضی نژادها و مردم از بقیه بدترند» و اینکه چطور این ایده می‌تواند تبعات خطرناکی داشته باشد. آیا حق با اوست؟ خب بله و خیر.

دنیای تالکین:

سرزمین میانه تالکین دنیایی طبقه بندی شده است که از شکل قرون وسطایی «زنجیره‌ی موجودات» تبعیت می‌کند. یک تشبیه بصری قدرتمند که تمام فرم های زندگی را بر اساس روح (spirit) و جسم (matter) طبقه بندی کرده: خدا و فرشتگان در بالاترین جایگاه قرار گرفته‌اند، انسان ها در پایین و حیوانات در طبقه‌ی پایین‌تر و غیره.

مشابه همان، الف‌ها در بالای این طبقه‌بندی در سرزمین میانه‌اند و اورک‌ها در فروترین جایگاه این طبقه بندی، به خاطر قابلیتهای روحی و اخلاقی مشابه به جایگاهشان (و یا نداشتن روح و اخلاقیات) در اسطوره تالکین اورک‌ها رسما هیولاسان اند. آنها نمایانگر جلوه‌ای فاسد و دگرگون شده از الف‌ها و انسان‌ها هستند که توسط ملکور خلق شده‌اند (ارباب تاریکی اصلی دنیای تالکین) از نظر عرفانی این مساله هیچ مشکلی ندارد و تا زمانی که تالکین اسطوره می‌نوشت نیز مشکلی ندارد و جور درمی‌آید.

اسطوره‌ای که شامل چرخه ای از اسطوره‌ها و افسانه‌های الفی بود که سیلماریلیون را شکل می دهد (نوشتن سیلماریلیون قبل از ارباب حلقه ها شروع شد و هیچگاه تمام نشد و بعد از فوت تالکین منتشر شد) اما در نگارش ارباب حلقه ها تالکین زاویه دید را تغییر می‌دهد. او حالا یک رمان می‌نویسد که شخصیت پردازی‌ها و نوع دیالوگ‌ نویسی متفاوتی را می‌طلبد. اورک‌ها بیشتر تشخص پیدا می کنند، آنها به ظاهر فیزیکی مشخص‌تر، شوخ طبعی و شخصیت نیاز دارند ، آنها مردم می شوند. در همین زمان تالکین شروع می‌کند که اصلیت جدیدی برای اورک‌ها بیابد. گونه‌های فاسد شده‌ی الف و انسان از نظر عرفانی منطقی به نظر می‌رسد زیرا مورگوتِ پلید قدرت خلق موجودات جدید نداشت برای همین تنها آنچه موجود بود را دگرگون ساخت؛ اما در این صورت آیا این اورک‌ها از خود اراده‌ای آزاد داشتند؟ می‌توانستند آزاد شوند؟

تالکین در این باره سردرگم شد و این ایده که این موجودات هیولاسان زمانی می‌توانستند الف‌هایی نجیب باشند. او راه‌های مختلفی را برای توجیه اصلیت اورک‌ها امتحان کرد حتی امکان اینکه اورک‌ها آتومتا (automata) یا موجوداتی روبات گونه باشند که تنها توانایی تکرار سخنان محدود مثل طوطی دارند.

تالکین هیچگاه سیلماریلیون را تمام نکرد پس هیچ راه حل نهایی برای اصلیت اورک‌ها وجود ندارد با این حال اورک‌های ارباب حلقه‌ها بدون شک خصوصیات نژادی دارند که می‌تواند مشکل ساز باشد. ما هیچگاه توصیف دقیقی در متن نداریم اما سرنخ‌هایی شامل چشمانی تنگ و کشیده و پوست تیره (swarthy برای توصیف افرادی با پوست آفتاب سوخته و سبزه بکار می‌رود) وجود دارد. این توصیفات گویی مستقیم از کتاب‌های آنتروپولوژی عصر ویکتوریایی بیرون کشیده شده باشند که سعی می‌کند توانایی های ذهنی و بدنی را به هم ربط دهد.

آیا نیت مهم است؟

تالکین اولین کسی نبوده است که موجودات خیالی شرور و هیولا را از «نژادی دیگر» قلمداد کرد. گابلین‌های جورج مک‌دونالد در داستان شاهزاده خانم و گابلین‌ها بطور مشابهی (و به طرز ناخوشایندی) محصول نگرانی‌های قرن نوزدهم درباره نژاد و تکامل مخرب است.
به عنوان یک برنده جایزه نویسنده‌ی فانتزی سیاهان، ان،کی. جمیسین گفته است: اورک‌ها میوه‌ی پیچک سمی ترس انسان از گونه دیگر هستند. آیا این به این معنی است که تالکین نژاد پرست است؟ خب موضوع پیچیده تر از این حرف هاست.
متون ادبی در یک وکیوم ایجاد نمی‌شوند. آنها بخشی از سنت هستند. آنها به دیگر متن‌ها و انتظارات پاسخ می‌دهند. اثر اولیه تالکین تلاشی برای نوشتن یک اسطوره بود و وجود موجودات هیولاسان بسیار محتمل و قابل انتظار بود. جورج مک‌‌دونالد گابلین‌هایش را از فولکلورهای اروپایی اقتباس کرد و آنها را دشمن شخصیت‌های خوبش قرار داد و تالکین کلمه اورک را از موجودات شیطانی داستان بیوولف گرفت.


این که هیولاهای تالکین (مشابه مک دونالد) برخاسته از نگرانی‌ها و حتی بحث‌های علمی زمان خود درباره مشخصات نژادی بودند غیرمنتظره نیست بلکه بر پیچیدگی اورک‌ها می‌افزاید.

با اینکه تالکین تئوری‌های نژاد برتر و نژادپرستی را رد کرده و از پذیرفتن نژاد آریایی برای راحتتر مجوز گرفتن ترجمه هابیت به زبان آلمانی سرباز زد و به روشنی مخالف آلمان نازی صحبت کرده است، با این حال به این معنی نیست که بخشی از تعصب دوران اواخر ویکتوریایی و اوایل ادواردی راه خودشان را در جهان‌بینی سرزمین‌میانه باز نکرده‌اند.

ایده‌لوژی یک چیز قدرتمند است و نقش آن در ادبیات پیچیده است. نویسندگانی هستند که با دیدگاه سیاسی و اجتماعی خاصی می‌نویسند و نویسندگانی هستند که این کار را نمی‌کنند اما جهان‌بینی، باورها و ارزش‌های آنان در متن‌هایشان نمایان می‌شود. من معتقدم تعصب نژادی تالکین در سرزمین میانه به صورت ضمنی و غیر مستقیم وجود دارد اما ارزش‌های او مثل: دوستی، رفاقت، از خودگذشتگی، شجاعت در کنار بسیاری چیز دیگر هم به صورت ضمنی در متن چشم می‌خورد که دنیایی پیچیده و جذاب‌تر خلق می‌کند.

در داستان ارباب حلقه‌ها سرزمین میانه جایی است که «نژادهای مختلف» و مردمانش نیاز دارند تا دور هم جمع شوند و با همکاری یکدیگر در برابر یک دشمن ضد اخلاقی و برتر از نظر قدرت به پیروزی برسند. صحنه‌ای که سم‌وایز گمجی به یک دشمن مرده می‌نگرد و با خود فکر می‌کند «آیا او واقعاً شرور بود یا تنها یک آدم معمولی بود که علی رغم میل باطنی به جنگ آمده بود؟» این فراتر از شیطانی نشان دادن دشمن یا غیر انسانی نشان دادن «طرف دیگر» است. این پیچیدگی‌ها دلایلی هستند که بعضی آثار ادبی هنوز خوانده می شود و برای نسل‌های جدید معانی متفاوتی دارند.

درباره مهسا جوادی

یک الف درونگرای خسته

۳ دیدگاه

  1. برای خلق دنیای خیالی که بشه درش داستان روایت کرد ایجاد هویت‌های گروهی برای تفکیک‌پذیر بودن جناح خیر و شر (چون روایت کل چرخه‌ی آردا تقابل خیر و شره) اجتناب‌ناپذیره به نظرم. حداقل در حجم و گستره‌ای که تالکین جهانش رو خلق کرده به نظرم غیر قابل تصور میاد دینامیک داستانی که بخواد برای اورک‌ها هویت‌ها و شخصیت‌های فردی بسازه. اصلا از دیدگاه دیگری روایت ارباب حلقه‌ها دقیقا تقابل فردگرایی و جمع‌گراییه (مثلا با کشته شدن ویچ کینگ سپاهش مضمحل می‌شه، یا با سقوط سائورون شالوده‌ی کل سپاهش از هم می‌پاشه).

    جدای از نادرست بودن، نهایت کج‌سلیقگی می‌دونم تفسیرهای این شکلی رو از کارهای تالکینی که به اذعان خود نویسنده آشکارا با نژادپرستی ضدیت داشته. انگار به قصد و منظور تکفیر و توهین دنبال بدترین تفسیر ممکن از محتوای کتاب‌ها رفته و همون رو تبلیغ کردن.

  2. سال ۲۰۱۹ هستیم
    و مردم جهانی بیشتر حساس شدن و دنبال یه بهونه برا بست دادن همه چیز به نژادپرستی میگردن
    حتی یک پوستر روی پاکت شیر و نوشابه میتونه براشون نژادپرستانه باشه. ربط دادن دنیای تالکین یاهر مخلوق دنیای فانتزی توسط هر کس به دنیای مادی و واقعی با ارزش ها و مشکلات حاضر درش یک کار کاملا بیهوده و بی منظوره. همونطور که دوستمون توی تاپیک بالا گفتن نادرست و کج سلیقگی که انگار دنبال یه استعاره تو کتاب فقط برای حمله به نویسنده میگردن.
    درواقع نزدیک ترین چیز به واقعیت اورک ها(حداقل از دیدگاه تالکین) دنیای صنعت و سوخت و ساز مدرنه که درحال سوزوندن دنیای قدیمیه.
    و در اصل استعاره در باب ذات شرور وزیاده خواه ادم امروزی. میشه گفت شاید تالکین بسیار جلوتر از زمان خودش فکر میکرد و میدید. جوریکه میبینیم چطور دنیای صنعت کل جهان خودمون رو امروز دربر گرفته.
    در داستان خیر و شر و فانتزی تمامی نژادها شامل یک سری خصوصیات میشوند که به هیچ عنوان به روایت کشیدن قشری از دنیا رو به ما نمیرسونن بلکه فقط علمان هایی در ذات و شخصیت ادمی، چرا که همه این مجودات در داستان تالکین(الف،دوارف،اورک،ترول) همگی مجودات حماسی افسانه های اسماندیناوی با پیشینه ها هزاران ساله هستند.
    در باب نظریه های نژادپرستی باید گفت که با دیدگاه های دنیای مدرن همه چیز نژادپرستانه است. پس اگر بخواهیم همه به این شکل فکر کنیم. پس بهتره که دنیای ادبیات و هنر رو دور بندازیم و اطرافمون رو از این هم که هست بی احساس تر و پلیدتر بکنیم.

  3. https://middle-earth.xenite.org/is-it-true-there-is-racism-in-the-lord-of-the-rings/
    برای دوستانی که دوست دارند یک تفکر عالی برای نقض همچین تئوری ها در باب تالکین رو دنبال کنن تاپیک بالا رو برای مطالعه پیشنهاد میکنم

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*

x

شاید بپسندید

طرز تهیه خوراک ائووین در فیلم ارباب حلقه‌ها

کوتاه: طرز تهیه خوراک ائووین در فیلم ارباب حلقه‌ها

به درخواست مکرر شما و پاسخ به سوال «ائووین در آن خوراک چه ریخته بود؟» ...