در دوران دوم، سائورون در نظر داشت با نیروی حلقهی یگانه الفها را تحت قدرت خود بگیرد. تحت پوشش آناتار، به الفهای ارهگیون آموخت چگونه حلقههای قدرت را بسازند و سپس در خفا حلقهی حاکم خود را ساخت تا تمام دارندگان حلقهها به بردگی بکشد. ولی نمیدانست که الفها سه حلقهی خود را ساختهاند پس وقتی سائورون شروع به استفاده از حلقه خود کرد، الفها مقاصد وی را دریافتند و قرنها نقشه کشیدن سائورون به هیچ انجامید.
سائورون کوشید آنچه را که نمیتوانست به ظرافت کنترل کند به عنف از میان ببرد پس جنگ الفها و سائورون آغاز شد. ابتدای کار، پیروزیهای سائورون به سرعت به دست میآمد: ارتشی از عظیم از موردور به راه افتاده و طی شش سال بعد، اریادور زیر تاخت و تاز بود. ارهگیون ویران شد و سائورون بر باقیماندهی حلقههای قدرت ادعای مالکیت کرد. (جز سه حلقهای که از آغاز نبرد به جایی دور از ارهگیون فرستاده شده بودند.)
همان طور که پیروزی سائورون حتمی به نظر میآمد، ناوگان عظیمی در شمال پدیدار شد که نیروهای نومهنور را در خود داشت. نیروهایی که شاه تار-میناستیر فرستاده بود. نومهنوریها، ارتش سائورون را تار و مار کردند و به جبر، از سرزمینهای غربی بیرون راندند. اریادور نجات یافت ولی پادشاهی کلهبریمبور از میان رفته و بسیاری از حلقههای قدرت به دست سائورن افتاده بود.