شان آستین بازیگر نقش «سم» که از چندی قبل در اپلیکیشن Fable در حال خواندن کتاب ارباب حلقهها با طرفداران است، اخیرا مصاحبهای با وبسایت ComicBook.com داشته و درباره شخصیت خود و موضوع قهرمان از دیدگاه تالکین صحبت کرده است.
به باور بسیاری از طرفداران سموایز گمجی قهرمان اصلی داستان ارباب حلقههاست و آنها این مسئله را به دفعات به گوش آستین رساندهاند. این بازیگر ضمن قدردانی از طرفداران در این باره میگوید:
«همیشه دوست دارم به طرفداران بگویم که داستان حداقل ۹ قهرمان برجسته دارد و خیلی های دیگر هم در قصه و شکست دادن سائورون نقش حیاتی ایفا میکنند. فکر میکنم مردم بهطور طبیعی حامی ستمدیدگاناند. به همین خاطر هابیتها این قدر جذاباند. چون چه کسی انتظار دارد که این موجودات کوچک بتوانند سرنوشت جهان را به دوش بکشند؟»
شان آستین با اشاره به فداکاری فرودو میگوید:
«در داستانِ مسیح صلیب و میخهایی وجود دارند که به دست و پای او فرو میروند و تاجی از خارها و خونی که از سرش جاری میشود. در داستان فرودو هم سفر مشابهی را میبینیم. او شخصیتی مسیحگونه است و روح جاودان خود را فدا میکند، البته شاید نه کاملا، ولی متوجه میشوید که چیزی از دست رفته و قابل بازیابی نیست. به همین خاطر هر زمان که یک نفر به من میگوید سم قهرمان واقعی داستان است، من از جانب سم احساس بدی پیدا میکنم، هرچند معتقدم که خود سم کمی از این تعریف خوشش میآمد.»
با این حال، آستین دیدگاه طرفداران درباره سم را درک میکند:
«ما درباره عشق واقعی، حقیقت و صداقت صحبت میکنیم؛ اینها مفاهیمی هستند که ما آنها را در تناسب با چیزهای غیرواقعی، نادرست و دروغین میشناسیم. وقتی سیاستمداران حرف میزنند دروغهایشان کاملا توخالی جلوه میکند. همچنین وقتی یک نفر واقعا عاشق شماست، میتوانید حسش کنید. سم نسبت به فرودو و ماموریتش وفادار است. او فردی با ایمان، شرافتمند و صادق است. نمیداند چگونه دروغ بگوید و فکر میکنم مردم میخواهند حامی این خصوصیات و احساسات باشند، چون میخواهند از این خصوصیات در وجود خودشان دفاع کنند.»
آستین معتقد است که سم پاداش رفتارهای خود را میگیرد. او با دختر محبوبش ازدواج میکند، پدر و شهردار میشود و در نهایت به سرزمین نامیرایان میرود. وی ادامه میدهد:
«نظر لطف مردم است که میخواهند قهرمان بودن سم را به من بفهمانند، چون با این کار میخواهند به نوعی از من تعریف کنند و البته ادای دینی به تالکین و سم داشته باشند.»
شان در پاسخ به سوالی درباره مقایسه قهرمان در داستانهای تالکین و داستانهای ابرقهرمانی امروزی ضمن تحسین کتابهای مصور و داستانهای ابرقهرمانی میگوید:
«فکر میکنم تالکین خیلی به این موضوع فکر و آن را تحلیل و تجزیه کرده بود. او واقعا مرزهای قهرمانی را میشناخت، چون خودش ارتش را تجربه کرده بود، پسرش را به جنگ بزرگ فرستاده بود و تجربه این احساسات را داشت. و او مرد نامهها بود. تالکین استاد بود، نه؟ استاد دانشگاه آکسفورد. اساتید مطالعات زیادی دارند و او هم عمیقا چیزهای زیادی خوانده بود. او زبانشناس بود و زبانها را در سطح هسته، صداها، اشکال زبان و ایدههای آن میشناخت.»
آستین میگوید مطالعات تالکین به خوبی در ابتدای ارباب حلقهها پیداست. ابتدای داستان با مردمان روستایی شایر آغاز میشود اما میتوانید بفهمید که چیزی در حال فرا رسیدن است. لحن ابتدای داستان ادامه پیدا نمیکند و میدانید که وقتی دوباره برگردد، مثل قبل نخواهد بود: «حس میکنم تالکین موضوع قهرمانی را با پرتو ایکس اسکن کرد و آن را به تصویر کشید.»
این بازیگر ۵۰ ساله آمریکایی میگوید پیتر جکسون هم به خوبی این مفاهیم را دریافته بود:
«فکر میکنم وضعیت پیتر در تناسب با مطالعات سینمایی مثل وضعیت تالکین نسبت به مطالعات ادبی است. پیتر میتواند فیلمها را تشریح کند. او یک طرفدار واقعی، متعهد، معتقد، دانشآموز و استاد سینماست. و میتوانید تلاقی دیدگاههای این دو نفر را که اهمیت زیادی برای قهرمانی قائلاند، ببینید.»