از زمانی که وارنر براز حقوق خلق فیلمهای سینمایی براساس آثار جی.آر.آر. تالکین را دریافت کرد، و نیولاین سینما سهگانه ارباب حلقهها را ساخت، پیتر جکسون، فرن والش و فیلیپا بوینز در دنیای سینمایی سرزمین میانه دخیل بودند و حالا دوباره قرار است در ساخت فیلمهای جدید ایفای نقش کنند.
از دید تجاری، درک جذابیت ساخت فیلمهای جدید از آثار تالکین بسیار روشن است: دو سهگانه ارباب حلقهها و هابیت مجموعاً حدود ۶ میلیارد دلار درآمد خلق کردند و جوایز زیادی را بهدست آوردند.
اگر ۲۳ سال به عقب برگردیم، زمانی که بنیانگذار نیولاین، باب شی، به ساخت سه فیلم ارباب حلقهها چراغ سبز نشان داد، مسیر بسیار پرمخاطرهتر بود. شی با پذیرش ساخت هر سه فیلم بهصورت پشتسرهم، قمار بزرگی کرده بود و بهنظر میرسید که شانس شکست بالاست و این شکست نهتنها نابودی نیولاین را رقم میزد، بلکه به شرکای جهانی این شرکت صدمه وارد میکرد. اما در نهایت شی ۲۵ دقیقه از فیلم اول را به جشنواره کن برد و این قمار نتیجه داد و منفینگریها کنار رفت. در آن زمان تنها این سؤال مطرح بود که فیلمها چقدر موفق خواهند شد.
اکنون فیلمهای جدید اقتباسی از دنیای تالکین میتوانستند روی شخصیتهای مختلفی از جمله آراگورن، لگولاس یا گندالف تمرکز کنند. اما در نهایت معلوم شد که بهترین راه برای بازگشت به اساطیر سرزمین میانه در یکی از دو فیلم جدیدی که قرار است ساخته شود، گولوم است؛ هابیتی که دیدیم دوستش را بهخاطر حلقه سائورون به قتل رساند. ما دیدیم که او چگونه بهوسیله حلقه دیوانه شد و با از جا کندن انگشت فرودو و افتادن درون آتش کوه هلاکت، خودش را از بین برد، اما دنیا را نجات داد.
بنابراین انتخاب سازندگان برای یک فیلم دیگر، ارباب حلقهها: شکار گولوم بود. حالا اندی سرکیس، بازیگری که نمایش نفسگیری را از گولوم به نمایش گذاشت، کار را به دست گرفته، و شاید این شانس وجود داشته باشد که دیگر بازیگران سهگانه اصلی هم دوباره در این فیلم حاضر شوند، همانند اتفاقی که برای لگولاس در هابیت افتاد.
سرکیس نهتنها مشتاق بود تا نقش این موجود تراژیک را دوباره ایفا کند، بلکه حاضر شد تا بزرگترین چالش خود را بهعنوان کارگردان این فیلم بپذیرد. بخش عمده داستان گذشته گولوم در قالب تکههای کوچک در سهگانه ارباب حلقهها روایت شد، اما پیتر جکسون به ددلاین اعلام کرده است که چیزهای بسیار بیشتری برای روایتکردن وجود دارد. بهخصوص در دورههایی که گولوم در مقابل دیدگان عموم نبوده است.
جکسون توضیح داد: «شخصیت گولوم/اسمیگل همیشه من را شگفتزده میکرد چون گولوم بازتابدهنده بدترین جنبههای ماهیت بشر است، در حالی که بخش اسمیگل به جرأت شخصیتی قابل همدردی است. فکر میکنم او با خوانندگان و مخاطبان فیلم بهشکل یکسان ارتباط برقرار میکند، چون کمی از هر دو شخصیت او در وجود همه ماست. ما واقعاً میخواهیم داستان گذشته او را بررسی کنیم و به عمق بخشهایی از سفرش برویم که در فیلمهای قبلی فرصت روایت آنها را نداشتیم. خیلی زود است که بدانیم چه کسی با او مواجه میشود، اما کافی است بگوییم که راهنمای ما استاد تالکین است.»
جکسون پس از خلق سهگانه ارباب حلقهها، وظیفه کارگردانی سهگانه هابیت را به گیرمو دل تورو سپرد. اما در نهایت دوباره به این پروژه برگشت تا داستان بیلبو بگینز را روایت کند. درخواست کارگردانی یک سهگانه دیگر از او، درخواست سنگینی محسوب میشد، و برای خود جکسون سادهترین بخش تصمیمگیری برای بازگشت به سرزمین میانه این بود که کارگردانی را به سرکیس بسپارد.
سرکیس بهآرامی در حال حرکت به سمت کارگردانی پروژه بزرگی مانند ارباب حلقهها: شکار گولوم بوده است. او پس از ایفای نقش بهعنوان کارگردان واحد دوم در فیلمهای هابیت، فیلمهایی را بهصورت جداگانه نیز کارگردانی کرده است. Venom: Let There Be Carnage ،Mowgli: Legend of the Jungle و Breathe از جمله آثاری هستند که او کارگردانی آنها را برعهده داشته است. او همچنین کارگردان اولین انیمیشن خود Animal Farm براساس کتاب جورج اورول بوده است. سرکیس در سری فیلمهای Apes نیز بهصورت موشن کپچر نقش سزار را ایفا کرده بود.
برای جکسون و فیلیپا بوینز – و فرن والش که بهصورت مشترک فیلمنامه شش فیلم قبلی را نوشتند – سپردن وظیفه کارگردانی به سرکیس سادهترین تصمیم ممکن بود. جکسون میگوید: «همکاری با اندی بهعنوان کارگردان واحد دوم در هابیت لذتبخش بود. او انرژی، قدرت تصور و از همه مهمتر، درکی ذاتی از دنیای این داستان دارد که برای بازگشت به سرزمین میانه لازم است. ما در شش فیلم با هم همکاری کردیم و هر دفعه تجربهای شگفتانگیز بوده است. بر روی کره زمین هیچکس بهتر از اندی برای خلق و روایت داستان گولوم وجود ندارد.»
والش و بوینز فیلمنامه این اثر را بههمراه فیبی گیتینز و آرتی پاپاگئوگیو مینویسند. جکسون، والش و بونیز همچنین تهیهکننده این فیلم هستند و با کن کامینز، سرکیس و جاناتان کاوندیش در اجرای این وظیفه همکاری خواهند کرد.
بوینز میگوید: «داستان گولوم یکی از گیراترین داستانها برای ما بود، چون او شخصیتی است که در گذشته نتوانستیم بهاندازهای که میخواستیم رویش عمیق شویم، و با توجه به اینکه چقدر این شخصیت برای همه آشناست، گفتن چنین حرفی عجیب بهنظر میرسد. زندگی گولوم در دوره بسیار جالبی در سرزمین میانه میگذرد. هنگامی که برای اولینبار با این سؤال روبهرو شدیم، داستان او اولین داستانی بود که به ذهنمان رسید. چون میتوانم به شما بگویم، و شاید مردم باور نکنند، اما ما اصلاً انتظار برگشت را نداشتیم. این اتفاق چیزی نبود که بهطور خاص منتظرش باشیم. بنابراین وقتی این سؤال پرسیده شد، پرسش این بود که چه چیزی میتواند شما را [به سرزمین میانه] برگرداند؟ و پاسخ کارکردن با افرادی بود که به کار با آنها مشغول بودهایم. همچنین به اینکه فرصت کار با مایک دی لوکا و پم عبدی را در استودیو پیدا کنیم. الن هورن هم حالا به استودیو برگشته است. حس ما درست بهنظر میرسید.»
اما مسئله کارگردانی سرکیس نیز مطرح بود.
بوینز ادامه میدهد: «پیت همیشه تواناییهای اندی را بهعنوان کارگردان تحسین میکرد. بههمین دلیل بود که از او خواست کارگردان واحد دومش باشد. نیازی به فکرکردن نبود. سؤال هرگز این نبود که چرا اندی. این بود که خدایا لطفاً پاسخ اندی مثبت باشد. ما بلافاصله پس از انتخاب داستان، میخواستیم او داستان گولوم و شکار گولوم را روایت کند. و پیت میدانست که نمیخواهد دوباره بهعنوان کارگردان به سرزمین میانه برگردد. [پیتر] از همکاری با کنجی کامیاما که کارگردان انیمه جنگ روهیریم است، واقعاً لذت برده بود. بهمحض اینکه پیت تصمیمش را گرفت، گفت من قرار نیست کارگردان این فیلم باشم، و داستان آن قصه گولوم خواهد بود، قسم میخورم که نام هیچکس جز اندی مطرح نبود.»
«هیچکس دیگری نیست که به درونیات این شخصیت آشنا باشد، و ما میدانیم که او چه چیزی را به این شخصیت اضافه میکند و برای کل دنیای سرزمین میانه به ارمغان میآورد. برداشت اندی بسیار جالب خواهد بود. او برداشت خودش را خواهد داشت، چون ما نمیخواهیم این فیلم چهارمین فیلم در سهگانه باشد. این فیلم باید کارکرد خودش را داشته باشد. و این وظیفه ماست. این کاری است که باید بتوانیم انجام دهیم. میدانیم افراد زیادی آن بیرون هستند که خواهند گفت، اوه نه، چرا این کار را انجام میدهند؟ چرا دوباره برمیگردند؟ خب، کار ما همین است. کار ما این است که ثابت کنیم چرا این ایده خوب است.»
اندی سرکیس درباره هنگامی که با درخواست کارگردانی این فیلم مواجه شد، میگوید: «کاملاً شگفتزده شده بودم. قبلاً هم این کار را با من کرده بودند، و این اتفاق همان اثری را داشت که شنیدم به من گفتند قرار است واحد دوم هابیت را کارگردانی کنم. من در حال آمادهشدن برای فیلمبرداری اولین فیلم مستقلم بود، اثری با سه بازیگر در دو لوکیشن. و پاسخ این بود که از من میخواهید بیایم واحد دوم بزرگترین فیلمهای جهان را کارگردانی کنم؟ درکشان میکنم که همیشه نوعی لحظه ارتباط معنوی وجود دارد که زمینهساز رقمخوردن اتفاقی عظیم میشود. و این همان حسی است که وقتی برای اولینبار آنها را دیدم، و کار با این افراد را آغاز کردم، احساسش میکردم. یکجور ملاقات بسیار ژرف ذهنی بود. خیلی مفتخرم که از من خواستهاند برگردم. واقعاً مفتخرم. بهعنوان فیلمساز عاشق آنها هستم، چون صادقاند. همیشه سراغ حقیقت میروند. آنها سختکوشترین افراد روی زمین هستند، و جستجویشان برای تعالی پایان ندارد، و اکنون شانس این را دارم که دوباره به این سطح برسم. ابتدا فیلیپا بود که به من زنگ زد و گفت، ببین، ما چنین ایدهای داریم. و من به هیجان آمده بودم که، اوه خدای من، دارم برمیگردم. بله، لحظه هیجانانگیزی بود.»
ظاهراً سرکیس هرگز آنقدرها از شخصیتی که او را تعریف کرده، فاصله نگرفته بود.
او میگوید: «گولوم همیشه در طول تمام این سالها همراه من مانده است. من کتابهای صوتی سهگانه و سیلماریلیون و هابیت را خواندهام، بنابراین دنیای تالکین از زمانی که نخستین فیلمها را ساختیم، هرگز من را ترک نکرده است. و این شخصیت بهطور خاص بهعنوان بخش عظیمی از زندگی من باقی مانده است. بنابراین بسیار هیجانانگیز است که میتوانم برگردم و دوباره شیرجه عمیقی به این دنیا و بهطور ویژه به درونیات گولوم بزنم. میدانم که همه ما مشتاق کنکاشی عمیقتر درباره هویت این شخصیت هستیم، و بهعلاوه، اینکه بتوانم کارگردان و خالق فیلمی باشم که جایگاه خودش را در این دنیای سینمایی پیدا کند، و همچنین چیزی که تازه و جدید باشد و رویکردی متفاوت داشته باشد.»
این مسئله شامل بهرهگیری از پیشرفتهای فنی دو دهه اخیر نیز میشود.
سرکیس میگوید: «مسئله این است که در آن زمان، فناوری موشن کپچر تا حد زیادی محدود به فضاهای داخلی بود و صرفاً قادر به استفاده از موشن کپچر بودیم. در طول دوره تکامل این فناوری در خلال فیلمهای Apes، برای مثال، توانستیم بازیهای واقعی بازیگران را ضبط کنیم، چون در آن سه فیلم، یعنی سه فیلم اول، چهرهها همگی بهصورت انیمیشنی از روی حالات صورت من کپی شده بود، اما خبری از ضبط بازیها، ظرافتها و ریزهکاریی که بعداً با دوربینهای مخصوص سر ممکن شد، نبود. در فیلمهای Apes بود که آزمایشهای واقعی با فیلمبرداری در فضاهای بیرونی و فیلمبرداری در لوکیشن آغاز شد. و این اتفاق بزرگی بود. و مشخصاً جیم کامرون هم همراه وتا مشغول کار روی فیلمهای آواتار بود. آنها هم با سیستم ضبط چهره مشغول پیشبرد قابلیت ثبت ریزهکاریهای بازی با صورت بودند. وتا بهطور خاص در این زمینه پیشگام بوده است. و حالا واقعاً به سطحی رسیدهایم که تسلط بر اجرا…به شما اجازه میدهد بدون حس بازی اغراقشده، اجرای درونیتری داشته باشید، و حتی زمانی که خیلی بیحرکت هستید، جزئیات از نزدیک ثبت شود. این اتفاق چیزی است که بهوضوح اکنون در سطحی بسیار بزرگتر و عمیقتر اجرا میشود.»
اگرچه هنوز برای صحبت درباره این فیلم زود است، اما سرکیس پیرامون همکاری مجدد با بازیگرانی که در فیلمهای ارباب حلقهها و هابیت حضور داشتند، خوشبین بهنظر میرسد.
او میگوید: «پاسخدادن به این سؤال درحالحاضر دشوار است، چون ما واقعاً در مراحل ابتدایی این هستیم که فیلم دقیقاً چه خواهد بود، چه کار خواهیم کرد و داستان ما را به کجا میبرد. بنابراین نمیخواهیم الان وعده چیزی را بدهم. چون همهچیز هنوز خیلی خام است، و ما عملاً مشغول بحثهای بسیار ابتدایی درباره فیلمنامه و ایدههای مختلف درباره این هستیم که کجا و چگونه میخواهیم به این شخصیت و داستان او وصل شویم و چگونه او با دیگر شخصیتها، و شخصیتهایی که میشناسیم و نمیشناسیم، ارتباط دارد یا ارتباط پیدا میکند. بنابراین دوست ندارم چیزی بگویم که در این نقطه در ما ایجاد تعهد کند، چون همهچیز عملاً ممکن است.»
جکسون، سرکیس و همکارانش همچنین میدانند که سرزمین میانه ساکنان دیگری هم دارد، و سریال ارباب حلقهها: حلقههای قدرت در حال ساخت است.
بوینز میگوید: «در اینجا فضای کافی برای خیلیها وجود دارد. ما هرگز نمیخواستیم دربانهای سرزمین میانه باشیم. گاهی اوقات دیگران شما را در چنین جایگاهی قرار میدهند، ولی ما چنین حسی نداریم. راستش من سریال را ندیدهام. نمیخواستم بیش از حد چیزهای مختلف ببینم، چون واقعاً نمیخواستم تأثیر بپذیرم. اما فکر میکنم انتخابشان عصر خارقالعادهای بوده است. ساخت حلقههای قدرت تکه شگفتانگیزی از داستان است. عصری بزرگ، پر از شخصیتهای حیرتآور.»
بوینز ادامه داد: «ما حق ارباب حلقهها و ضمایم را داریم. خیلی دوست دارم که اگر فرصتش وجود داشته باشد، این حق گسترش پیدا کند، اما در همین سه کتاب هم چیزهای خیلی زیادی وجود دارد. میدانیم که خصوصاً طرفداران سرسخت استاد تالکین، همیشه نگرانند که داستانهای این کتابها محدود است. ولی جنگ روهیریم را ببینید. این داستان در نگاه اول تنها یک صفحه و نصفی است. اما در خلال کتاب رشتههای زیادی وجود دارد.»
بوینز توضیح میدهد: «جنگ روهیریم ۲۰۰ سال پیش از وقایع حلقه رخ میدهد، و یک داستان مستقل است. وقتی بهدنبال داستانی بودیم که برای انیمه مناسب باشد، یکی از دلایلی که این داستان را انتخاب کردم، همین بود. میخواستیم کاری کنیم که هیچ ارتباطی به حلقههای قدرت یا سائورون یا برج تاریک یا حتی جادوگران نداشته باشد. این داستان درباره مردمی است که خودشان را تکهوپاره میکنند. پس این قصه نهتنها برای انیمه، بلکه برای رفتن بهسراغ یک قالب هنری جدید که انیمه باشد، و تلاش برای روایت یک داستان در سرزمین میانه بدون اشاره به فیلمهای لایو اکشن، بسیار مناسب بود. ولی کاری که این انیمه برای ما انجام داد، مشتعلکردن دوباره علاقهمان به جهان و آثار استاد تالکین بود. این اثر قطعاً چنین کاری را انجام داد، و فکر میکنم غافلگیرمان کرد. ما بهراحتی دوباره وارد این جهان شدیم و احساس میکردیم جزوی از آن هستیم. همچنین به ما، و مطمئناً به من، نشان داد که این اسطوره چقدر عمیق است و چه بسیار داستانها مانده که روایت شود. این چیزی است که خود استاد تالکین انجامش داد و بسیار کارآمد بود. او از اساطیر موجود الهام گرفت تا جهان خودش را خلق کند.»
تالکین همچنین به دیگران اجازه داده بود تا نوآوری به خرج دهند.
«او در سال ۱۹۵۱ در نامهای به میلتون والدمن گفته بود ‘من برخی از داستانهای بزرگ را بهطور کامل رسم میکنم و بسیاری را تنها در طرح و گرته کلی باقی میگذارم. چرخهها باید به یک کل شکوهمند متصل شوند، و در عین حال، به دیگر ذهنها و دستها که دارنده ذوق نقاشی، موسیقی و قصهگویی هستند، آزادی عمل بدهند.’»
نظر شما درباره فیلم ارباب حلقهها: شکار گولوم چیست؟