در آغاز دومین هزاره از دوران سوم، زمینهای گسترده رووانیون توسط قبیلههای متفرق انسانهای شمالی پر شده بود. قدرتمندترین در میان اینان مردمانی بودند که توسط ویدوگاویا هدایت میشدند و او زمینهای بسیاری را تحت حکمرانی داشت. هر چند که او به واقع تمام سرزمینهای رووانیون را در اختیار نداشت، اما زمینهای تحت حکمرانیش به قدری گسترده بود که خودش را «شاه رووانیون» نامید.
در دوران فرمانروایی نارماکیل اول، بعضی از قبایل این ناحیه شروع به طغیان علیه گوندور و اتحاد با شرقیها کردند. اما خود ویدوگاویا نسبت به گوندور متحد ماند و همراه با مینالکار، توانست شکست عظیمی به شرقیها وارد کند. بنابراین گوندور از شر دشمنان شرقی راحت شد و ویدوگاویا هم جایگاه خود به عنوان «شاه رووانیون» را تحکیم بخشید.
در سال ۱۳۰۴ دوران سوم، مینالکار به تاج شاهی رسید و با نام رومنداکیل دوم حکمرانیش را آغاز کرد. او پسرش والاکار را به دربار ویدوگاویا فرستاد تا رابطۀ نزدیکتری با انسانهای شمال داشته باشد، اما والاکار پا را فراتر گذاشت و با دختر ویدوگاویا، ویدوماوی ازدواج کرد.
والاکار و ویدوماوی یک پسر به نام وینیتاریا داشتند. حق سلطنت او در آینده باعث جنگ داخلی بزرگ گوندور شد. او برای مدتی از سلطنت خلع شد اما سپس آن را دوباره بازپس گرفت.