-مترجم: آرمان دانشور
سبک نوشتن جی. آر. آر. تالکین، چیزی نیست که فقط برای کیفیت ادبی ذاتیاش مورد تحسین قرار گیرد. این نوع سبک، به دلیل کیفیت خاصی که به داستانها میدهد و آنها را واقعیتر و قابل باورتر نشان میدهد، ارزشمند است. این را نمیتوان در فعالیتهای غنی که با دقت برنامهریزی شده یا در بخشهای توصیفی کار پیدا کرد.
اگر در این پروسه، تمام این زیبایی را به زیر بکشیم، سرانجام با سد پیچیدهای از اطلاعات روبرو میشویم که اساطیر و تاریخ را به وجود آوردهاند. در این نوشتهها کیفیت خاصی است که باعث میشود بعضی از مردم کتاب را از روی ناامیدی کنار بگذارند یا بعداً برای فهم بهتر دوباره به سراغش برگردند. متناقضاً، این ویژگی دقیقا همان چیزی است که این کتابها را قابل باورتر، تاثیرگذارتر، متقاعدکنندهتر و ارزشمندتر میسازد.
دربارهی شیوهی نوشتن و نگارش تالکین و چیزهایی که کتابهایش را فوقالعاده میسازند، سخنان زیادی گفته شده است. ما الان نمیخواهیم به عمق ادبی این آثار اشاره کنیم، بلکه میخواهیم حقایق سادهی آن را بازگو نماییم. در نوشتن او (اینجا منظور سیلماریلیون و ارباب حلقهها است) بیشتر هوش و ذکاوت داستانگویی و زیبایی ساختاری منحصر به فردی به چشم میخورد که نه تنها آن را واقعیتر نشان میدهد، بلکه حسی تاریخی به آن میافزاید.
این موضوع در همهی کتابهای تاریخی واضح است. این مدل، مدلی نیست که به زیبایی یا فانتزی خدمت کند و نه مدلی است که به معنی کلمه کسی را سرگرم کند و برای این هدف نوشته شده باشد، بلکه جنبههای ادبی را برای هدف اطلاعرسانی قربانی میکند. خواندن کتب تاریخی سخت است و کسی نمیتواند منکر این باشد که افراد زیادی هنگام خواندن کتابهای ارباب حلقهها و سیلماریلیون با مشکلاتی مواجه شدند که دلیل این مشکلات همان صفاتی است که به شیوه نوشتن و نگارش تالکین نسبت میدهیم. برای نشان دادن و فهمیدن این روش، به کتاب آخر تالکین اشاره میکنیم. چون در این قسمت بیشتر از این که دربارهی افکار و احساسات شخصیتها صحبت شود، دربارهی اعمال و رویدادها حرف زده میشود. این همان کیفیتی است که باعث ایجاد یک نوع چالش در کتابها برای خواننده میشود. شما نمیتوانید همیشه هر رشته و هر موضوعی را دنبال کنید، زیرا در جزئیات غرق خواهید شد. تعداد سالها، نامها و مکانهایی آنقدر زیاد است که یادآوری همهی آنها برای شما غیرممکن خواهد بود. نامها گاهی اوقات تکرار میشوند اما شناسایی شخصیتهای متفاوت سخت است، چون برای به خاطر آوردن هر کاراکتر باید اسامی کلی شخصیت دیگر را مرور کنید. این مساله آنقدر مشکل است که احساس میکنید هیچگاه تمام ماجرا را نمیفهمید مگر آنکه دوباره کتاب را بخوانید، اتفاقی که همیشه برای طرفداران تالکین افتاده است.
راوی در کارهای فانتزی همیشه به یک روش معمول در ماجرا حضور دارد، اما این مساله تاثیر کمی در مخفی کردن جنبههای ذکر شده دارد. این روش پیدا کردن راوی را مشکلتر میکند، اما با این همه راوی وجود دارد و آنجاست.
در واقع توصیف چشماندازها آنقدر زیاد است که اگر بخواهیم همهی اطلاعات را دریافت کنیم، به مجموعهی عظیمی از اطلاعات دربارهی شخصیتها، مکانها، رفتارها و نبردها نیاز خواهیم داشت. شمار این دادهها آنقدر زیاد میشود که دریافت آن برای مخاطب درست مانند تاریخ واقعی سخت و ترسناک خواهد بود. البته همین سخنان به اندازه کافی متقاعدکننده هستند که خواننده احساس غرق شدن در این حجم از اطلاعات را برای کاوش و جستوجوی بیشتر تجربه کند و به دنبال کسب اطلاعات بیشتر برای درک تاریخ سرزمین میانه باشد.
این نوشته ها، بیشتر شبیه انجیل و یا حماسههای اسکاندیناویایی و اداس (مربوط به اساطیر نورس) هستند. شما متوجه کیفیت نگارش خشک و اولویتبندی اطلاعات تاریخی آن میشوید. نویسنده، اسطورههایی را پیدا میکند که به آنها باور دارد و سپس اسطورهی خودش را میسازد. او آن اسطورهها را با زبانهای ابداعی خودش میسازد تا قابل باورتر شوند، او میداند که چه باید بکند. تالکین نگاهی به دنیای ما انداخت تا آن را همانگونه که هست ببیند؛ همراه با تمام آنچه که ما به آن اعتقاد داریم، کتابهایی که میخوانیم، چیزهایی که تمام فرهنگها را متحد میسازد، و چیزهایی که باعث میشود به اسطورهها اعتقاد داشته باشیم. او به تاریخ به همان گونهای که نوشته و حفظ شده بود نگاه میکرد. مهارتهای فلسفی وی ارتباط نزدیکی با تاریخ داشت. تا یک نقطهی خاص، این ویژگیها را حتی نمیتوان از هم جدا نمود.
با صرف نظر از تمام ویژگیهای ادبی، این چیزی است که شما در نهایت دارید: پروسهای بسیار غنی که کاملا بی رحم است؛ پر شده با اطلاعات بیشماری که باید به یاد داشته باشید، که قدرت حافظهی شما را به چالش میکشد و توجه شما را به گستردگی سالها، قرنها و هزارهها گسترش میدهد. هنگامی که با تاریخ سرزمین میانه آشنا میشوید، دقیقا مانند زمانی است که با تاریخ دنیای خودمان رو به رو شده باشید. تا به حال دقت کرده بودید که چگونه تالکین برخی از اسمهای خاص را تکرار میکند؟ برومیر، هالت و … . این اسامی تنها متعلق به یک قهرمان نیستند، بلکه متعلق به چند شخصیت معروف هستند. برای خواننده، این مساله میتواند بسیار طاقت فرسا و پیچیده باشد. اما این استراتژی به خوبی جواب میدهد، چون از ابتدا قرار بوده که همه چیز را واقعی جلوه دهد. به تاریخ خودمان نگاه کنید. یک نام، به کرات تکرار شده و در طول تاریخ برای افرادی مختلفی به کار رفته است. تالکین میدانست که تکرار کردن نام ها، بهتر از اختراع کردن آنها میباشد.
در نتیجه، چیزی که ظاهراً به تجربهی خواننده صدمه میزند و خواندن این کتابها را سخت میکند، همان چیزی است که نثر تالکین را واقعی و باورپذیر میکند. ویژگی تاریخی این کتابها، درست مثل زمانی که یک کتاب تاریخی واقعی میخوانیم درون مغز ما مانند سیم عمل میکند. سرزمین میانه ماجراهای خاص خودش را دارد که باید با مطالعه و تحلیل نقشهها، شجرهنامهها و زبانهای آن درک شود.
این همان چیزی است که باعث میشود سرزمین میانه به نظر طرفداران آن واقعی بیاید. و این همان دلیلی است موجب میشود بسیاری از طرفدارها متعصب کارهای تالکین شوند و زندگی خود را صرف مطالعه، گردآوری اطلاعات، تحلیل و نوشتن راجع به او و آثارش کنند. به همین دلیل است که بسیاری از خوانندگان دربارهی قسمتهای مختلف تاریخ سرزمین میانه بحث و تبادل نظر دارند.
با سپاس از زحمات شما.