در سالهای نخست پس از عبور از کوهستان آبی، هالادین به خوشی و خرمی در سرزمینهای تحت حکمروایی کارانتیر، چهارمین پسر فیانور، در تارگلیون میزیستند. آنها به زندگی پراکنده و روستایی مانند خود در تارگلیون ادامه میدادند تا روزیکه دسته عظیمی از اورکها از شرق کوهستان آبی بر سر آنها نازل شدند. تا زمان این هجوم، هالادین رهبر واحدی نداشتند، اما پس از آن بود که هالداد، فرماندهی هالادین را بر عهده گرفت. او هر آنچه میتوانست از باقی مانده های مردمش را جمع کرد و دژی دفاعی در میان رودخانه های گلیون و آسکار، در جنوب سام آتراد ساخت. اورکها آنها را در این دژ محاصره نمودند تا آنکه آذوقه هالادین به اتمام رسید. هالادین به رهبری هالداد هجومی برای شکستن محاصره ترتیب دادند. ولی هالداد خود در این حمله کشته شد. پسر هالداد یعنی هالدار که برای پس گرفتن جنازه پدرش حمله دیگری را رهبری میکرد نیز کشته شد. اما خون هالداد بیهوده بر زمین نریخته بود. هالت، دختر هالداد، یک هفته دیگر نیز هالادین را در شرایط سخت محاصره و کمبود غذا رهبری کرد تا آنکه سپاه کارانتیر از شمال سر رسید و همه لشکر اورکها را به قتل رساند.