با گذر ایام، پس از بازگشت نولدور به سرزمین میانه، ظاهراً از تنها گذاشتن مورگوت در آنگباند راضی بودند، برنامهای برای محاصره نداشتند و تدارک حمله نیز نمیدیدند. چون مورگوت به این نتیجه رسید که دشمنانش آمادهی جنگ نیستند حملهی ناگهانی را آغاز کرد: هزاران اُرکها از جنوب، از دروازههای آنگباند حمله کردند، زمین میلرزید و کوهستان آهن شعلهور بود.
ظاهراً راهبرد مورگوت، گرفتن دورتونیون بود. منطقهی مرتفعی که آن زمان، پسران فینارفین، آنگرود و آئگنور آن را اداره میکردند و دسترسی مستقیم به بلهریاند را از شمال مسدود میساخت. اُرکهای مورگوت دو ارتش کلی تشکیل دادند: یکی از گذرگاه سیریون تا غرب دورتونیون پایین آمد و دیگری از شکاف ماگلور به سمت شرق گذشت. وقتی گروههای درگیر، عقب نشستند و به سمت جنوب رفتند، دو ارتش اصلی از شرق و غرب حمله به خود دورتونیون را آغاز کردند.
جاسوسان مورگوت او را نومیده کرده بودند و نولدور بیش از آنچه وی تصور میکرد آماده بود. در غرب، فینگولفین ارتش خود را علیه اُرکها رهبری میکرد و در شرق، مایدروس نیز همچنین. اندک اُرکهایی که جان به در بردند به سمت آنگباند گریختند ولی الدار در علفزارهای آرد-گالن تمام آنها را کشتند و حتی یک اُرک هم به آنگباند بازنگشت.
نبرد مذکور، یکی از بزرگترین پیروزیهای الفها در مقابل مورگوت بودند و به آن، نام نبرد پرافتخار یا داگور آگلارب دادند. نبرد فوق، هشداری نیز بود و الدار نیروهای دفاعی خویش در مقابل آنگباند را دو برابر کردند. پس از داگور آگلارب، حصر بزرگ آنگباند را شکل دادند و مردم بلهریاند تا زمان داگور براگولاخ، یعنی تقریباً چهارصد سال بعد از حملات عمده در امان بودند.
آردا، دنیای تالکین سایت طرفداران تالکین در ایران. جایی برای گفتگو در مورد ارباب حلقه ها و دیگر آثار تالکین به زبان فارسی