پرندگان عظیمی که در سرزمین میانه با الفها و انسانها دوست بودند. بزرگترین در میان عقابها توروندور بود که در کوههای محیط اقامت داشت.
خطرات هوایی حمل حلقه:
زمانی که در شورای الروند تصمیم بر نابودی حلقه گرفته شد آنها با مشکل چگونگی رفتن به موردور و دستیابی به کوه نابودی روبرو شدند. در ابتدا آنها تصمیم گرفتند نه تن پیاده برای انجام این ماجراجویی بفرستند اما ظاهراً گزینۀ بهتری هم داشتند: فرستادن درخواست کمک به عقابها. با کمک گوایهیر آنها مستقیماً میتوانستند با صرفه جویی در زمان به موردور پرواز کنند و آنگاه به سادگی حلقه را درون آتش بیاندازند یا حداقل در نزدیکی آنجا پیاده شوند و با پای پیاده وارد سامات نئور شوند.
در ظاهر به نظر میرسید این یک اشتباه وحشتناک باشد، و نه تنها شورا این روش را که در نظر ساده و ایمن به نظر میآید نپذیرفت بلکه حتی در مورد احتمالات آن نیز بحث نکردند. با نگاه دقیقتر فهمیدن این که ایدۀ فرستادن حلقه به موردور از طریق هوایی مشکلات و مسائل بسیاری را ایجاد میکند سخت نیست.
مشکلات استراتژی عقابها:
آوردن عقابها به بازی، مشکلات قطعی و منطقی بسیاری را به دنبال خواهد داشت. به نظر نمیرسد حتی یک عقاب بزرگ هم بتواند تمام مسیر میان ریوندل تا موردور را در حالی که یک مسافر دارد به سرانجام رساند (به نظر میرسد گوایهیر برای حمل گندالف به محلی دورتر از فاصلۀ بین اورتانک تا ادوراس که مسافتی ناچیز در مقایسه با موردور است بیمیل باشد).
مسائل بیشتری در این پویش سری وجود خواهد داشت که در مرکز نقشههای خردمندان قرار گرفته بود. حیلۀ آنان به نقطۀ کور روانشناسانۀ طبیعت سائورون وابسته بود: حلقهی قدرت. او فکر میکرد دشمنانش باید از حلقه بر علیه او استفاده کنند، اما تصور این که آنها شاید بخواهند حلقه را نابود کنند به ذهنش خطور نمیکرد (در غیر این صورت بدون شک قدمهایی فوری برای تقویت کردن محفظههای آتش و قرار دادن نگهبان در کوه نابودی برمیداشت). این همان هدفی است که پشت فرستادن نه تن پیاده وجود دارد؛ آنها میتوانستند از میان زمینهای زراعی و بدون دیده شدن حتی با وجود چشم بزرگ عبور کنند.
استفاده از عقابها میتواند در یک لحظه این مزیت را از بین ببرد. آنها به راحتی نمیتوانند مخفی باقی بمانند و دیدن این که دشمن مستقیماً به سمت سرزمین های او حرکت میکند به سختی میتواند باعث اشتباه حدس زدن سائورون در مورد نیت آنان شود. و با درک استراتژی آنان او به سرعت قادر خواهد بود تا اشتباه رها کردن کوه نابودی بدون محافظ را برطرف سازد. مورد بعدی در دسترس داشتن تعداد بسیار زیادی کماندار و امکان پرواز نرگول برای جلوگیری از عقابهاست. همچنین بعد از پیدا کردن راهی باز به اورودروین، حامل حلقه باید از میان دریایی از دشمنان برای رسیدن به کوه عبور کند.
بدتر این که فرستادن حلقه به هوا به سائورون نشان میدهد که حلقه کجا بوده و چگونه میتواند آن را بازیابد. به علاوه اگر بگوییم یک اورک موفق به تیر زدن به حامل حلقه بر روی عقاب شود، سائورون فوراً حلقه را باز خواهد یافت و پیروزیش غیرقابل توقف خواهد بود. پس فرستادن عقابها ماجراجویی را بی-اندازه سخت خواهد کرد و به سائورون شانسی بزرگتر برای دستیابی دوباره به قدرت حلقه میدهد. این قطعاً ریسکی خطرناک خواهد بود.
دوباره فکر کردن در مورد استراتژی:
آیا راهحلی برای این مشکلات وجود دارد؟ یک پیشنهاد معمول این است که عقاب بتواند از دیده شدن از روی زمین دوری کند و فقط به سرعت پایین بیاید و حلقه را از دهانۀ آتشفشان پایین بیاندازد. شاید باورنکردنی باشد اما عبور از ابری از خاکستر سوزان و انداختن صحیح حلقه به شکاف نابودی کار سختی خواهد بود (به خصوص این که اگر این عمل شکست بخورد احتمال بازگشت حلقه به دست سائورون بسیار زیاد است).
شاید یک استراتژی قابل انجامتر این باشد که با انجام سفرهای کوتاه و با ارتفاع کم در پناه تاریکی و در اختفا به موردور پرواز کرد. ممکن است این بتواند مقصد آنها را مخفی کند و بتوان با سفری نهایی از روی کوهستان محافظ موردور در خفا به کوه آتش دست پیدا کرد. آنگاه حامل حلقه بتواند بدون مانع به داخل محفظههای آتش رفته و حلقه را نابود کند.
یک نزدیک شدن مخفی شاید عملی باشد امّا همچنان بدون ریسک نخواهد بود، حتی با پرواز با ارتفاع کم هم عقابها ممکن است برای اروکهای شببین برجسته و قابل مشاهده باشند و هر خبری از نزدیک شدن آنها میتواند سائورون را به حرکت درآورد. در هر صورت ممکن است سفر به نوعی سریعتر باشد ولی ریسک شکست میتواند بدتر شود. شکست به معنای پیروزی سائورون است و مشخص نیست که این روش ضرورتاً استراتژی بهتری از فرستادن همراهان پیاده به موردور باشد.
بحث گمشده:
استراتژی عقابها به خودی خود معایبی دارد اما شاید این غافلگیرکننده باشد که شورا قبل از گرفتن تصمیم نهایی بحث در این باره را متوقف نکرد. شاید درستتر باشد که بگوییم مدرکی مبنی بر بحث در این مورد ثبت نشده است، اما در حقیقت یک اشارۀ جزئی وجود دارد که میشود احتمال داد این استراتژی مطرح شده است. ما میدانیم که مامورانی برای پیدا کردن راداگاست فرستاده شدهاند و اگرچه چرایی آن به ما گفته نشده با این حال میدانیم که راداگاست روابط دوستانهای با عقابها داشته است. احتمالا این به بررسی شدن این استراتژی در پشت صحنه اشاره دارد با این امید که راداگاست بتواند به عنوان واسطهای برای بهره بردن از عقابها عمل کند. در ابتدای جستجو، راداگاست پیدا نشد اما اگر او در خانهاش بود شاید داستان سفر حامل حلقه به کلی تغییر میکرد.
البته این فقط حدس و گمان است و در واقع مشخص نیست که تالکین اصلاً نقشۀ عقابها را بررسی کرده یا خیر؛ ولی او همچنین هیچ دلیل خاصی برای رد کردن این تئوری نداده است. نزدیکترین مطلب نظری است که او در نامۀ سال ۱۹۵۸ داده است:
«عقابها «ماشین»هایی خطرناک هستند. من از آنها به مقدار کمی استفاده کردهام و این محدودیت مطلق کاربرد و قابل باور بودن آنان است.»
نامههای جی.آر.آر. تالکین، شمارهی ۲۱۰
و همین دلیل واقعی نرفتن حامل حلقه به موردور به صورت هوایی است. خارج از هر مزیتی که ممکن است داشته باشد، آوردن عقابها ارباب حلقهها را داستانی کم حماسی میسازد و مطمئناً این دلیلی کافی برای کنار گذاشتن آنهاست.