داستان «مباحثه فینرود و آندرت» (به انگلیسی: The Debate of Finrod and Andreth و به سیندارین: Athrabeth Finrod Ah Andreth) داستانی است که توسط جی. آر. آر. تالکین در سال ۱۹۵۹ در مورد مرگ و رابطه آن با فرزندان ارو نوشته شد و قرار بود به عنوان آخرین ضمیمه سیلماریلیون منتشر شود. این داستان توسط کریستوفر تالکین در فصل چهارم ...
ادامه مطلب »داستانهای آردا
داستان ارباب الروند
این بار از الروند میگویم. الروند بزرگ؛ فرزند ائارندیل آن رسولی که به غرب رفت؛ و خودش در دست آنها که سرزمین پدر را ویران کردند و سوزاندند و مادرش را به دریا کشاندند، جا ماند. نه اینکه همچو اسیران بدارندش اما تا همیشه تصویر پدر برای او، درخشیدن ستارهی صبحگاه نقاشی شد… الروند نیم الف زاده شد؛ و بادبان ...
ادامه مطلب »داستان فئانور و سیلماریلی
سخن از تواناترینِ نولدور است. پسر فینوه که وقتی به آردا چشم گشود، مادرش میریلِ سرینده، جان سپرد به لورین؛ زیرا که تمام نیرویش صرف پروراندن تنها فرزندش شده بود و از همین رو، فئانور بسیار قوی و بی رقیب بود. فئانور، روح آتش بود و همچو آتش هم شکست ناپذیر و مغرور، بسیار بی باک و با ذکاوت ترین ...
ادامه مطلب »داستان تور
داستان تور میت ریم زادگاهش بود و ریان مادرش؛ و هور، همان که نیرنایت آرنویدیاد او را به تالارهای ماندوس فرستاد، پدرش؛ و تور نامی شد برایش که بعدها جاودانه ماند. بی پدری سبب شد تا در میان الفهای خاکستری و بدست آنایل بزرگ شود، گرچه از نژاد انسانهای بی باک بود. از خاندان هادور که هریک از آنها آوازهای ...
ادامه مطلب »سرگذشت گولوم
تالیف: محمدرضا ساسانی(مونت آو سائرون) سرگذشت گولوم دو هزار و پانصد سال از افتادن حلقه از دست ایسیلدور[۱] در دریاچه میگذرد تا اینکه حلقه صاحب جدیدی را به دام خود گرفتار میکند. روزی دو هابیت به نامهای «ده آگول[۲]» و «سمه آگول[۳]» در همان دریاچه ماهی گیری میکردند. ده آگول قلاب ماهی گیری را درون دریاچه میاندازد و متوجه میشود ...
ادامه مطلب »