نام بند: Blind Guardian | نام ترک به انگلیسی: War of Wrath |
نام ترک به فارسی: جنگ خشم | شماره ترک: ۱ |
نام آلبوم به انگلیسی: Nightfall on Middle-Earth | نام آلبوم به فارسی: شامگاه در سرزمین میانه |
سال انتشار آلبوم: ۱۹۸۸ | مترجم: مهسا جوادی |
توضیحات: مهسا جوادی – MAS |
ترجمه فارسی ترانه:
(صدای قژ قژ در و قدم های سائورون)
[سائورون:]
«میدان نبرد را از دست دادیم
همه چیز از دست رفته
سیاه۱ از بلندای آسمان سقوط کرده و برجها در ویرانهها غلتیدهاند.۲
دشمن به داخل نفود کرده، در همه جا
و نور۳ به همراه او، به زودی اینجا خواهند بود.
الان بروید سرورم و تا فرصت باقیست
مکانهایی در اعماق پایین وجود دارند…۴»
[ملکور:]
«که تو هم از آنها باخبری
تورا مرخص میکنم، برو
خدمتگذار من خواهی بود، تا ابد»
[سائورون:]
«هرچه شما امر کنید شاها»
(صدای قدم های سائورون)
[ملکور خطاب به خودش:]
«در هر کاری نقشی داشتم
دوبار روشنایی را نابود کردم و دوبار شکست خوردم۵
و به هنگام بازگشتم ویرانهای پشت سرم به جا گذاشتم
اما همچنین ویرانهای را درون خودم حمل کردم
او۶، معشوقهی شهوت خودش (حکمران هوسرانی خویش)»
توضیحات:
[۱] اشاره به آنکالاگون سیاه، بزرگترین اژدهای تاریخ سرزمین میانه
[۲] اشاره به کشته شدن آنکالاگون سیاه، یعنی نیرومندترین اژدها و از میان اژدهایان بالدار که آخرین حربۀ ملکور در نبرد خشم بودند، به دست ائارندیل و سقوطش بر برج های تانگورودریم (مقرّ ملکور) و ویران شدن این برجها از پی آن.
[۳] اشاره به طلوع خورشید پس از سقوط آنکالاگون، طلیعۀ پیروزی سپاه والار.
[۴] اشاره به همان مکان هایی که پس از شکست ملکور در این نبرد، تبدیل به کنام و محلّ اختفای بالروگ های جان به در برده از آتش خشم والار شدند؛ مکانی چون اعماق موریا… .
[۵] هنگامی که ملکور به دور از چشم والار به سرزمین میانه بازگشت و دژ خود، اوتومنو و سیاهچاله های سردش را در ژرفنای زمین به دور از نور و گرمای ایلّووین بنا نهاد، او در اقدامی غافلگیر کننده ایلّووین و اورمال یعنی چراغ های والار را از بین برد(نخستین نابودی نور توسّط وی) و سپس هنگامی که در انتهای جنگی که والار برای آزادسازی الف ها از ظلم ملکور ترتیب دادند در چنگال تولکاس گرفتار شد نخستین شکست وی رقم خورد. دومین نابود سازی نور توسّط ملکور، اشاره به نابودی دو درخت توسّط او و آنگولیانت دارد و دومین شکست وی هم، همان هزیمتی است که در پی اش ملکور به فراسوی دیوارهای شب افکنده و محکوم شد در آنجا بماند تا روز بازپسین… .
[۶] اشاره به آنگولیانت، مایایی که در زمرۀ خادمان ملکور و به هیبت یک عنکبوت قول آسا در آمد؛ به کمک وی ملکور دو درخت را از میان برداشت و به همراهی او به سرزمین میانه بازگشت. ملکور به ناچار تمام جواهراتی را که از والینور با خود آورده بود به آنگولیانت داد تا ببلعد، امّا در مقابل آخرین خواستۀ عنکبوت عظیم الجثّه مبنی بر اینکه سیلمایل ها را نیز برای خوردن به او تسلیم کند ایستادگی کرد و در تارهای او گرفتار شد و در پی فریادی که سر داد، بالروگ ها به یاریش شتافتند و آنگولیانت فرار کرد. گویی در این آخرین جمله (در این شعر)، ملکور که تا آخرین لحظۀ حضورش در سرزمین میانه سیلماریل ها را به جز یکی بر تاج آهنینش دارد، خود را گرفتار نفرین و نحوست آنگولینات و تباه کنندگی ذاتی او می بیند. در این مصرع پایانی از ضمیر مؤنّث برای اشاره به آنگولیانت استفاده شده، چه او مؤنّث بود. طبق نصّ سیلماریلیون، از آنگولیانت به بانو و یا معشوقۀ شهوت خویش یاد شده، که او هم از این رو مالکیت اربابش ملکور را بر خود انکار می نمود. شاید این دور ِ معشوقۀ شهوت خویش اشاره به سرنوشتی دارد که برخی برای آنگولیانت نقل کرده اند(نقل به مضمون): و او در اوج قحطی و گرسنگی خود را بلعید… .