یکی از نامها و القاب بسیار مورگوت، نیروی تاریکی که در دوران اول در شمال جهان سکنی داشت و علیه الفها و آدمیان به جنگ برخواست. او پس از حبس طولانیمدتش در تالارهای ماندوس، سیلماریلها را دزدیده و دو درخت والینور را نابود کرد و به سرزمین میانه گریخت. در سرزمین میانه، وی در دژ آنگباند مستقر شد، جایی که بر تخت تاریکش تکیه زده و تاج آهنین را که با نور سیلماریلهای دزدیده شده می-درخشید، بر سر گذاشت.
نولدور شاه سیاه را تا سرزمین میانه تعقیب کردند و جنگهای بلریاند که به دنبال آن اتفاق افتاد، قرنها به طول انجامید. با شکست دادن اورکهای مورگوت در نبرد و برقرار ساختن محاصره آنگباند در اطراف دژ شمالی شاه سیاه، در ابتدا به نظر میرسید که الفها برتری دارند. هرچند بعدها، سرنوشت جنگ به نفع مورگوت تغییر کرد: او در نبرد داگور براگولاخ محاصره را شکسته و در نبرد عظیم نیرنائت آرنوئدیاد نیروهای مرکب الفها و آدمیان را شکست داد. از نیرنائت به بعد، قدرت شاه سیاه همواره افزونتر گشت تا جایی که بیشتر دشمنان خود را شکست داد و به پیروزی نهایی نزدیک گشت.
هیچ نیرویی در سرزمین میانه باقی نمانده بود که امید به مبارزه طلبیدن شاه سیاه را داشته باشد، مگر والار که هنوز در آن سوی دریای بزرگ سکنی داشتند. ائارندیل دریانورد به سفری خطرناک در آن سوی دریاها رفت تا از والار درخواست کمک کند، و آن ها نیز به درخواست وی پاسخ دادند. ارتش والار به جنگ علیه شاه سیاه رفتند و جنگ خشم که چندین دهه به طول انجامید، آغاز گشت. این جنگ با شکست کامل مورگوت به پایان رسید.
به نظر میآید نامهای «شاه سیاه» یا «شاه تاریکی» بیشترین استفاده را در میان آدمیان بلریاند داشتهاند. دست کم، تمامی یادداشتهای ثبت شده از اشکال گوناگون این القاب، برگرفته از آدمیان است. شکل دقیق «شاه سیاه»، لقبی است که سادور (که خود نیز در جوانی علیه ارتش مورگوت جنگیده بود)، خدمتکار هورین به کار میبرد. در نتیجه به نظر میرسد «شاه سیاه» تنها توصیفی غیر رسمی از مورگوت بوده است و نه لقبی رسمی.