خواننده های کارهای استاد تالکین می دانند که در مورد جزئیات آماری افراد در گیر در جنگها مستقیما اشاره زیادی نکرده است و ایشان از لحاظ تعداد نیروهای درگیر جنگ اطلاعات زیادی نمی دهد.نبرد پنج سپاه را تالکین در کتاب هابیت – فصل ۱۷ به اسم گسستن ابرها توصیف می کند. این نبرد بین چند نیرو و گروه صورت گرفته: الف ها، دورف ها، انسانها، وارگ ها، اورک هاوگروه کوچکی از عقاب ها که آخر از همه به جنگ رسیدند.
فصل ۱۴ آتش و آب:
در این فصل در حمله اسماگ به مردمان دریاچه اطلاعاتی از این قبیل را به ما می دهد:
“… every warrior was armed, every arrow and dart was ready.”
“…..هر جنگجویی زره پوشیده بود و هر تیری آماده بود….”
“… a hail of dark arrows leaped up and snapped and rattled on his scales and jewels …”
“…..سیلی از تیر های سیاه به هوا برخاست و با برخورد به فلسها و جواهرات بینشان آنها را به لرزه انداخت….”
“… cheering on the archers” (Bard)
“…..بارد کمانداران را ترغیب کرد( فراخواند)….”
“… there was still a company of archers.”
“….همچنان یک دسته از کمانداران ، بودند….”
می دانیم مردم دریاچه سپاهیانی نظیر کمانداران و گروهها و دسته هایی داشته اند که با توجه به این اطلاعات می توان حدس زد که با وجود حمله اسماگ و فرار و کشته شدن بعضی از آنها باز هم عده ای برای جنگ پنج سپاه برای مبارزه دوشادوش الفها و دورف ها باقی ماندند. پس حدودا چند صدتایی را فعلا حدس می زنیم. در همین فصل و پس از مرگ اسماگ ، نوشته شده که الف های جنگل برای کمک به انسان ها و مردان آمدند.
“He [the Elvenking] had not boats or rafts enough for his host, and they were forced to go the slower way by foot.”
“… او(پادشاه الف ها) قایق یا کلک کافی برای سپاهش در اختیار نداشت و مجبور شدند پای پیاده راه طولانی تری را بپیمایند….”
واژه (host) در اینجا به معنی دسته ای بزرگتر از افراد است. در فرهنگنامه در توضیح این مورد برای این کلمه آمده که به معنی گروهی جمع آوری شده همانند جمع شدن سپاه روهان در ارباب حلقه ها است و اینکه همانطور که پادشاه الف ها می گوید تا جایی که توانسته اند کمک ها را جمع آوری کرده اند و به کمک انسانها آمده اند مشخص است که میزان کمک ها زیاد بوده پس جمعیت زیادی را میتوان حدس زد.
“… elves are lightfooted, and though they were not in those days much used to the marches and the treacherous land between the Forest and the Lake, their going was swift. Only five days after the death of the dragon they came upon the shores and looked on the ruins of the town.”
“….الف ها سبک پا و سریع هستند و اگرچه درآن روزگار زیاد به پیاده روی و رفت و آمد در زمین های غیر قابل اعتماد بین جنگل و دریاچه عادت نداشتند ، خیلی سریع می رفتند.فقط ۵ روز از مرگ اژدها گذشته بود که به دریاچه رسیدند و ویرانه های شهر را دیدند….”
“… all the men of arms who were still able, and the most of the Elvenking’s array, got ready to march …”
“…همه مردان جنگی که هنوز توانی داشتند، و(صفوف)افراد پادشاه الف ها مهیا شدند…”
اینجا مشخص می شود که تعدادشان نسبتا زیاد است و از واژه صفوف برای دسته های بزرگ افراد استفاده می شود که به رهبری شاه الف ها به سمت کوه به راه می افتند.
فصل ۱۵:جمع شدن ابرها:
در اینجا که روآک به تورین می گوید:
“…Already a host of the elves is on the way …” (Roäc to Thorin).
“… همین الان سپاهی از الف ها در راه است…”
در این جمله (host) به معنی گروه آمده است. حال نمی دانیم که چرا تالکین از کلمه هاست که به معنی گروه است استفاده کرده؟ حدس من این است که چون کتاب هابیت را برای بچه ها و کودکان نوشته برای اینکه آنها را نترساند، این واژه را به کار برده و همانند تشریح سپاه روهان و آیزنگارد و هارادریم و موردور در جنگهای ارباب حلقه ها استفاده نکرده است.
“There came a night when suddenly there were many lights as of fires and torches away south in Dale before them.”
“…..یک شب ناگهان آن دور دورها در جنوب ،طرف دیل چشمشان به روشنایی آتش و مشعل افتاد…”
“ ‘They have come!’ said Balin. ‘And their camp is very great.’ ”
“… و بالین صداشان زد: آمدند ! و اردوگاه شان خیلی بزرگ است…”
بازهم از واژه(many) در متن تالکین استفاده شده که به معنی زیاد و بزرگ استفاده شده که باتوجه به نقل قول های قبلی معلوم شد که تعداد زیادی آنجا بوده اند.
فصل ۱۶: دزد شب رو:
از این فصل میتوان یک مدرک آماری گرفت که به بیان سپاه ها می پردازد.
“… ravens brought news that Dáin and more than five hundred dwarves, hurrying from the Iron Hills, were now within about two days’ march of Dale …”
“…کلاغها خبرهایی از داین و دورفهای کوههای آهنین آوردند که داین با متجاوز از ۵۰۰ دورف دیگر شتابان از تپه های آهن در راه است و فاصله آنها از دیل بیش از دو روز پیاده روی نیست …..”
بیشتر خواننده های کتاب این تصور را دارند که ۵۰۰ دورف بوده اند که این عدد مشخص و قطعی نیست زیرا که در نقل قول بالا تالکین می گوید بیشتراز ۵۰۰ که اگر به ۶۰۰ میرسید می گفت ۶۰۰ نه ۵۰۰ پس میتوان حدس زد که داین و گروهش و تورین و یارانش روی هم رفته ۵۵۰تا ۶۰۰ نفر بوده اند که در نبرد ۵ سپاه حضور داشته اند.
فصل ۱۷: گسستن ابرها:
در این فصل هم توضیحاتی پیرامون نحوه انجام نبرد به ما می دهد که به آن می پردازیم:
“About midday the banners of the Forest and the Lake were seen to be born forth again. A company of twenty was approaching.”
“….حوالی ظهر بود که بیرق های جنگل و دریاچه را دیدند که یکبار دیگر جلو می آمد. گروهی متشکل از بیست نفر نزدیک می شدند……”
“ ‘…we will depart, and the elf-host will go back to the Forest.’ ” (Bard to Thorin)
بارد به تورین: “…آنوقت از اینجا میرویم وسپاه الف ها بر می گردد به جنگل….”
در متن اصلی تالکین، کلماتی نظیر company و host استفاده شده که برای نشان دادن غیر مستقیم تعداد زیادی از این افراد است. در نقل قول بالا از بارد کلمه company برای گروه ۲۰نفریشان آورده شده اما در نقل قولهای آینده می بینیم که این کلمه در وصف میزان بزرگتری از افراد نیز استفاده شده.
“Bard, of course, refused to allow the dwarves to go straight on to the Mountain … if once the fortress was manned with so large and warlike a company.”
“…البته بارد اجازه نداد که دورف ها مستقیم به طرف کوه بروند ……وقتی سپاهی این قدر بزرگ و جنگجو داخل دژ مستقر شد…….”
در این نقل تالکین نشان می دهد که از واژه سپاه در جمله برای دورفها که چندصد نفر بودند استفاده کرده است پس این واژه هم برای گروههای بزرگتر نیز استفاده شده.و توصیفش از گروه دورفها که به تورین رسیدند و چندصد نفر بودند company است پس برای الف ها که host استفاده کرده است چه نظری داشته؟ آیا host از توصیف company بزرگتر است؟
در این قسمت ما میبینیم که گروه الفها و انسانها میتوانند که کوه را محاصره کنند به عنوانsiege.(هر چند نمیتوانند کوه را دورتا دور محاصره کنند. اما برای اربور مستقیما و رودررو کافی بوده )
“They [the Dwarves and Dáin] would stand a siege for weeks.”
“…می شد هفته ها محاصره را تاب آورد …”
پس طبق نقل قول بالا مشخص است که اگر الف ها و مردمان دریاچه میخواستند پس میتوانستند آنجا را برای هفته ها در محاصره خود بگیرند.
“Also they would be able to reopen and guard some other gate, so that the besiegers would have to encircle the whole mountain; and for that they had not sufficient numbers.”
“…از طرفی دیگر ممکن بود که دروازه های دیگر را هم از نو باز کنند و برای آنها محافظ بگذارند ، که در این صورت محاصره کننده ها مجبور بودند دور تمام کوه حلقه بزنند و برای این کار افراد کافی در اختیار نداشتند …” در ادامه در مورد مشکل نیروهای دورف ، پادشاه الف ها توضیح می دهد که توان مقابله با ارتش الف را ندارند:
“‘Our advantage in numbers will be enough if in the end it must come to unhappy blows.’”
“… اگر کارمان از بخت بد آخر سر به زدوخورد بکشد برتری ما از نظر تعداد نفرات کافی است…”
در این جدای از اینکه ارتش الف منظم هستند ، دارای برتریت نسبت به دورفها هم هستند. اما هنوز از تعداد دقیق آنها خبری نداده است.حال برای لحظه ای اجازه دهید تا از الف ها و دورف ها و مردان دریاچه گذر کنیم و به گابلین ها (اورک ها) و وارگ هایی که آنها را همراهی میکردند بپردازیم:
آنگونه که توصیف میشود:
“Behold! The bats are above this [Bolg’s] army like a sea of locusts. They ride upon wolves and Wargs are in their train!”
“…. گاندالف پیاپی فریاد بلند بر می آورد که: دست نگه دارید! …خفاشها مثل دریای ملخ بالای سرش هستند. سوار بر گرگ می آیند و وارگ ها در رکابشان هستند….”
در نگاه اول ممکن است اینطور به نظر برسد که که ارتش وارگ ها و گابلین ها از سه ارتش دورف ها و انسانها و الف ها کمتر به نظر برسد. از نقل قولهای قبلی دریافتیم که دورف ها چند صد نفر و انسانها هم همینطور و الف ها از آنها بیشتر بودند. اما در ادامه می بینیم که ارتش شر بیشتر از اونها و از هزاران نفر بیشترند.
“…in all the mountains there was a forging and an arming. Then they marched and gathered by hill and valley … a vast host was assembled.”
“…در تمام کوهها ساختن تسلیحات و تجهیزشدن ادامه داشت.آنوقت راه افتادند و از تپه ها و دره ها جمع شدند….”
پس معلوم است که تعدادشان به هزاران نفر میرسیده که اینطور فضاهایی را پر میکرده اند.در این نقل در کتاب اصلی تالکین از واژه host به عنوان گروهها دوباره استفاده شده پس اشاره به هزاران گابلین دارد اما مشخص است که هزاران گابلین در نبرد پنج سپاه حضور دارند پس در ادامه نقل قولها جزئیاتی را می بینیم که این واژه با تعریفی که از تعداد الف ها شده متفاوت است و بیشتر است. در ادامه می خوانیم:
“… the Mountain’s feet black with a hurrying multitude.”
“…..دامنه کوه را دیدند که از انبوه سپاهی که شتابان می آمد به سیاهی میزد…..”
تالکین برای نشان دادن اوج داستان کتاب هابیت در این نبرد سعی در توصیف حماسی و افراطی آن کرده:
“It was a terrible battle”
“…..نبرد هولناکی بود….”
همچنین تالکین به کنکاش و بررسی بیشتر درمورد خصوصیات استراتژیک و تاکتیکی نبرد می پردازد.
“As soon as the host of their (the Elves) enemies was dense in the valley, they sent against it a shower of arrows … a thousand of their spearmen leapt down and charged.”
“….تا ازدحام سپاه دشمن دره را پر کرد باران تیر الف ها باریدن گرفت …….هزار نیزه دار پایین پریدند و حمله را شروع کردند……”
در ادامه می بینیم نحوه تعریف تالکین بدین گونه است که:
“A thousand of their spearmen”
“…..هزار نفر از نیزه داران آنها…”
“a portion of the army’s spearmen”
“….نیزه داران، بخشی از ارتش ….”
به عقیده من، ارتش الف ها در آن زمان حداقل به دو قسمت نیزه داران و کمانداران تقسیم شده اند. کمانداران برای تضعیف حمله دشمن و نیزه داران برای دفاع در مقابل حملات نزدیک دشمن.از این دو عبارت این نیز مشخص می شود که از ارتش الف ها نخست هزار نفر از آنان درگیر مبارزه مستقیم با گابلین ها میشوند.همچنین لازم است اشاره کنیم به نقش مهم عقابها و تاثیر زیاد آنها در نبرد. در نظر اول اینطور برداشت میشود که آنها با گروه و ارتشی برگ آمده اند و تعدادشان زیاد بوده درصورتی که در ادامه درمی یابیم که اینگونه نیست.
The eagles were coming down the wind, line after line, in such a host as must have gathered from all the eyries of the North……”
“……عقاب ها صف به صف ،باچنان خیل عظیمی سوار بر باد می آمدند که این تعداد را فقط از تمام آشیانه های شمال میشد یکجا جمع کرد……”
عباراتی مانند Line after line و host و all the eyries اینگونه نشان میدهند که گروه بزرگی بوده اند اما اینگونه نیست.
فصل ۱۸: ماجرای بازگشت
در آخرین فصل هابیت اشاره بیشتری به بئورن و ارتش عقابها شده است.
“ … they [Eagles] gathered in great numbers …”
“…. آنها(عقاب ها)فوج فوج ….. یکجا جمع شدند…….”
و تالکین می نویسد:
But even with the Eagles they were still outnumbered.”
“….ولی حتی با وجود عقابها هم تعدادشان کم بود….”
اما با وجود کمتر بودن جمعیت سپاه الف ها و دورف ها و عقاب ها و انسان ها اما با این اوصاف تاثیر گذارتر بوده اند چراکه در نبرد نهایتا پیروز می شوند. ضمنا می بینیم که گابلین ها تماما در نبرد نماندند و قسمت بزرگی از آنان از نبرد گریختند و پا به فرار گذاشته اند و در طی نقل قول بعدی می توان فهمید که در حین عقب نشینی و فرار کشته شده اند.
در ادامه تالکین توضیح می دهد که:
“Songs have said that three parts of the goblin warriors of the North perished on the day.”
“…….ترانه ها میگویند که سه حصه از گابلین ها ی جنگی شمال آن روز هلاک شدند .. …..”
همچنین میگوید:
“The elf-host was on the march … sadly lessened.”
“……سپاه الف ها در حال پیشروی بودند……اما متاسفانه تعدادشان کم شده بود……”
با وجود کم شدن ارتش الف ها بازهم تالکین از آنها به عنوان host یا گروه بزرگ نام می برد.که نشان می دهد که همانطور که قبلا گفت پیش از آغاز نبرد گروهی بزرگ بودند(هزاران نفر) در پایان مبارزه هم نشان می دهد باوجود کشته شدن الف های بسیاری اما باز هم تعدادشان زیاد بوده است اما دلیل این که می گوید تعدادشان کم بود، این است که آنها را از نظر تعداد با ارتش بزرگ گابلینها مقایسه کرده نه از نظر کارایی و تاثیر آنها درجنگ . چون الف ها هم از نظر تجربه مبارزات و هم نظم و هماهنگی و پیوستگی و یکپارچگی بر هر ارتشی در آن زمان برتری داشتند.
اما حال سایر منابع:
حال به سراغ کتاب تاریخ هابیت نوشته John D Rateliffe می رویم.
رتلیف در جلد اول کتاب فصل ششم تحت عنوان عقاب ها و وارگ ها اینگونه می نویسد:
“Given Tolkien’s continued interest in the eagles, it is odd that in the Battle of the Five Armies the wargs and goblins each count as a ‘people’ for purposes of the tally yet the eagles do not. Perhaps there are simply too few eagles present to be described as an ‘army’ (as seems to be the case with Beorn) …”
“…..در گفته های تالکین در توصیف عقاب ها به طور عجیبی گابلین ها و وارگ ها را در نبرد ۵ سپاه همانند انسان ها و الف ها در قالب ارتش آورده و جزء ۵ سپاه آورده اما در مورد عقابها و بئورن اینطور نیست. شاید به خاطر این است که تعدادشان کم بوده…..”
در این جا در مورد تعداد این ارتش ها در قالب پاراگراف کوچکی از کتاب اطلس سرزمین میانه اثر Karen Wynne Fonstadt می پردازیم. او می نویسد:
داین به همراه خود ۵۰۰دورف را آورده بود. پادشاه الف ها ارتشی متشکل از حداقل ۱۰۰۰نیزه دار و کماندار را فرماندهی میکرد. در این حین افراد بارد متشکل بودند از حدودا ۲۰۰ نفر (باتوجه به مقیاس شهر دریاچه میتوان حدس زد اما این دقیق نیست). که در مقایسه با گروه دشمنانشان کم بودند.
حال در مورد اظهار نظر در مورد گابلین ها و قدرت ارتش های آنها لازم است تا نگاهی به پیشینه تاریخی آنها در کوههای خاکستری و مه آلود و به طور کلی در حکومت آنها در شمال و نبردهای آنها در مقاطع زمانی گذشته بندازیم .البته با فرض این مساله که گابلین های کتاب هابیت تالکین درواقع اورک هایی هستند که در دیگر کتابهای تالکین آمده است.
تا قبل از این نبرد ۵ سپاه آخرین نبرد بین اورک ها و دورف ها در شمال و نبرد آزانول بیزار نام داشت(Azanulbizar) که در سال ۲۷۹۹ در دوران سوم به وقوع پیوست.
همانطور که میخوانیم در کتاب ارباب حلقه ها قسمت بازگشت پادشاه ضمیمه A در مورد خاندان دورین:
“When all was ready they [the Dwarves] assailed and sacked one by one all the strongholds of the Orcs that they could from Gundabad to the Gladden.”
“……وقتی آنها(دورف ها) آماده شدند به تمام پناهگاه ها و قلعه های اورک های گونداباد تا گلادن حمله ور شدند و آنها را پراکنده کردند…”
“At last all the Orcs that fled before them were gathered in Moria, and the Dwarf-host in pursuit came to Azanulbizar”
“…..سرانجام قبل از اینکه اورک ها فرار کنند دورف ها در موریا جمع شده و گروه آنها به تعقیب اورک ها پرداختند و به آزانول بیزار آمدند….”
همچنین در مورد اورک ها می خوانیم:
“… the Orcs … outnumbered their enemies …”
“….اورک ها تعدادشان نسبت به دشمنانشان کم بود…..”
“… he [Azog] saw that all his host … was in a rout, and the Dwarves went this way and that slaying as they would, and those that could escape from them were flying south”
“….او (آزوگ) دید که گروهش تارو مار شدند و دورفها دارند به آن طرف می آیند و هر کدام از اورک ها که میتوانست از دست آنان(دورف ها) به سمت جنوب فرار می کرد…” .
همچنین در داستان سال ها ضمیمه B قسمت ۲۸۰۰-۶۴ از این کتاب می خوانیم:
اورک های شمال برای روهان مشکل ساز بودند. پادشاه والدا بدست آنان کشته شد درحالی که تنها چند سال از نابودیشان در آزانول بیزار گذشته بود اما شاید آنهایی بوده اند که از آن جنگ جان سالم بدر برده اند و فرار کرده اند و این لزوما ً نباید نشانه تجدید قوای آنها بوده باشد….”
“….. This might suggest that there were still a few orcs around, but probably too few to pose any serious threat to Khazad-dûm……”
این نشان می دهد هنوز تعدادی از اورکها در کوههای خاکستری و..که از جنگ Azanulbizar وجود داشتند اما آنها تهدیدی جدی قلمداد نمی شدند. همینطور آنها مزاحمت هایی برای دورف های کوههای مه آلود ایجاد می کردند اما دورف ها آنها را تهدیدی جدی برای خازاد-دوم (Khazad-dûm)نمی دانستند.
سالها بعد از نبرد ۵ سپاه تالکین در کتاب ارباب حلقه ها می نویسد که اورک ها موریا را از دست دورف ها می گیرند و بالین در آن نبرد کشته می شود. پس چه رابطه ای بین جنگ دورفها با اورک ها در شمال در چندین سال قبل تر از نبرد ۵ سپاه و تصرف موریا در جنوب در سالهای پس از نبرد ۵ سپاه وجود دارد؟ با فرض اینکه اورک های جنوب از کوههای مه آلود جنوب و موریا و دولگولدور شاید آمده باشند و اورک های شمال از کوههای گونداباد پس چگونه این امکان پذیر است که سالها پیش از نبرد اره بور اورکهایی که هم در شمال و هم در جنوب و موریا از دورف ها شکستهای سنگینی خورده باشند، بتوانند چنین ارتش بزرگی برای نبرد اره بور و ۵ سپاه آماده کرده باشند؟
اگر به تاریخچه اورک ها و اینکه پس از این جنگها چه چیزی رخ داده است نگاهی بیاندازیم ما می توانیم جواب این سوال را دریابیم که آیا اورک ها قادر هستند که در یک بازه زمانی کوتاه بتوانند تجدید قوا کنند و سپاهی بزرگ آماده سازند؟
حال من به قصه های ناتمام و ماموریت بازپس گیری اربور اشاره ای می کنم:
در صورتی که در اینجا هم بحثی از تعداد نیست اما ما می توانیم به هدف اصلی خود یعنی فهمیدن چگونگی تجدید قوای اورک ها اطلاعاتی بگیریم آنگاه با توجه به بازه زمانی نبرد Azanulbizar و نبرد ۵ سپاه در هابیت تالکین ، بتوانیم نظری در مورد تعداد اورک(گابلین) های حاضر در نبرد را حدس بزنیم. می توان اینگونه جمع بندی کرد که اورکها در نبرد Azanulbizar به کلی نابود شدند و کوههای مه آلود را از شرشان پاک شد. اما پس از ۱۴۲ سال توانستند نیروهایشان را جمع کنند و به سمت اربور حرکت کنند و در آنجا بجنگند. همینطور باتوجه به هابیت یک سوم از اورک ها در نبرد جان بدر برده بودند و فرار کرده بودند در راه برگشت به شمال کشته شدند و نابود شدند و پس از سالها باری دیگر شمال از شر آنها رهایی یافت. در ظرف مدت ۴۸ سال بالین به موریا برگشت و در سال ۲۹۸۹ آنجا مرد که در آن سال ها تعداد اورک ها افزایش پیدا کرده بود و یاران حلقه توسط آنها مورد حمله قرار گرفتند. به همین ترتیب نتیجه می گیریم که نبرد Azanulbizar در سال ۲۷۹۹ اتفاق افتاده و نبرد ۵ سپاه در سال ۲۹۴۱ در دوران سوم اتفاق افتاد پس فاصله زمانی این دو جنگ ۱۴۲ سال بوده (باتوجه به ضمیمه B قصه های سال ها ( (Appenidx B; ‘The Tale of Years’, exactly 142 years later.
در اینجا لازم است که از زبان Karen Wynne Fonstadt نویسنده کتاب اطلس میانه نقل قولی بشنویم:
“….سرانجام پس از کلی تفکر و رایزنی و مشورت من به قطع به این نتیجه رسیدم که ارتش گابلین های حاضر در نبرد به عدد ۳۰۰۰۰ نزدیک بوده که ممکن است تناسبی با ارتش الف ها و دورف ها و مردمان دریاچه نداشته باشد. پس چگونه چنین ارتش بزرگی در مقابل سپاهی به این کوچکی شکست خورده اند؟…..”
هرچند که از جغرافیای کوه تنها و اره بور و نقاط استراتژیکی آن نشان می دهد که گروهی ۳۰۰۰نفره متشکل از الف های منظم و قوی و دورف های پا آهنین و انسانها و عقاب ها و بئورن قدرتمند می توانند گرداگرد این کوه با سپاه ناخوانده گابلین که به آنها حمله کرده بتوانند مقابله کنند و آنها را به عقب برانند. پس در نهایت آماری حدسی که نزدیک به واقعیت داستان است را اعلام می کنم البته هیچکدام از این دو نویسنده توضیحی در مورد اینکه چگونه آماری از وارگ ها توانستند بدست بیاورند را ارائه ندادند، اما گویا حدسیاتی با توجه به تعداد گابلین های پیاده با وارگ ها زده باشند که من شخصا از آنها اطلاعی ندارم.(واحد ها به عدد یا نفر هستند).
قبل از جنگ ۵ سپاه:
الف ها:۲۰۰۰ ،دورف ها:۵۵۰ ،انسان ها:۳۰۰ ،عقاب ها و بئورن:۵۰
گابلین ها:۳۰۰۰۰ ، وارگ ها:۳۰۰۰
پس از اتمام نبرد ۵ سپاه:
الف ها:۹۰۰،دورف ها:۳۵۰ ،انسان ها:۱۰۰ ،عقاب ها و بئورن:۴۰
گابلین ها:۰،وارگ ها:۰
منابع:
- The Hobbit
- The Lord of the Rings: The Return of the King – Appendices A and B
- Unfinished Tales – The Quest of Erebor
- The History of the Hobbit’ (Volume 1) by John D Rateliffe
- The Atlas of Middle Earth by Karen Wynne Fonstadt
- http://www.councilofelrond.com/
عالی بود ممنون از این خلاقیتی که باسند و مدرک اثباتش کردید تصاویر بی نظیرند مخصوصا گابلین ها واقعا خسته نباشید
بسیار زیبا و کامل و با استدلال منطقی.من شخصا اصلا فیلم هارو دوست ندارم چون کیفیت کار استاد تالکین رو پایین اورده.
مطلب خیلی خوبی بود.اما چطور تونستن ۱۰ تا عقاب رو بکشند!!!
عالی بود
ممنون
خیلی عالی بود آرماندو! خسته نباشید 🙂
عالی بود
اینطور که فرمودید تعداد دورف ها ۱/۴ الف ها بوده. اما بازهم در دل تراندویل ترس انداخته بود.
دم دورفا گرم?
سلام این کتاب نویسندش از منابع تاریخی واقعی استفاده کرده؟
و این که خیلی از جاهایی که ایشون نام بردن در سرزمین میانه در ایران وجود داره و خیلیاشم میشه با تاریخ ثابت کرد من زبانم زیاد خوب نیست و میدونم که یهود و انگلیس چیزی رو بی دلیل نمینویسن و این که تاریخ رو خوب میدونن. اگر ممکنه کمکم کنید ۱% درست باشه چیزهای جالبی همراهشه. ممنون
که کلمه host را بکار برده تا بچه ها را نترساند! ??