مطلب زیر، گردآوری گفتگوهای پراکندهی میان اعضا پیرامون حلقهی باراهیر است. لطفاً برای مشاهدهی جزئیات و ابراز نظر به تاپیک مربوطه بروید.
تاپیک «حلقه باراهیر»
ارسال شده توسط «تضاد»
حلقهی باراهیر
حلقهی معروف باراهیر در سهگانهی ارباب حلقهها نقش بارزی ندارد ولی پیتر جکسون به طور مشخص در فیلم به آن میپردازد. صحنهای در فیلم دو برج هست که مارزبان در مورد همراهان گندالف، به سارومان اطلاعات میدهد و ویژگیهای حلقهی آراگورن را به درخواست سارومان بازگو میکند. سارومان از این حلقه، به هویت حقیقی آراگورن، وارث ایزیلدور پی میبرد اما نمیخواهد حقیقت را باور کند.
به هر جهت، حلقهی مذکور، در اصل حلقهای بود که فینرود فلاگوند[۱] در اختیار داشت. حلقه، از برن به دیور رسید و از او به الوینگ و الروس. اما از الروس به دونهداین نرسید.
نسل آراگورن به ایزیلدور و الندیل بازمیگردد. و تبار الندیل، به سیلمارین، دختر بزرگ تار-الندیل میرسید که از برادرش تار-منلدور بزرگتر بود ولی به واسطهی دختر بودن بر تخت ننشست. این اتفاق در نسلهای بعد رخ نداد و فرزند شاه، فارغ از جنسیت به حکومت میرسید. بدین ترتیب، اگر مقام به درستی میگردید آر-فارازون هرگز پادشاه نمیشد. به هر جهت، بر خلاف چوگان، حلقه به آر-فارازون نرسید.
حلقهی باراهیر، حلقهای جادویی نبود و قدرتی خاص به دارنده نمیداد. بلکه بیشتر نشان تبار و خاندان برن بود. وقتی شاه جادوپیشهی آنگمار به پادشاهی آرنور حمله برد، پادشاه ناگزیر به سرزمینهای برفی شمال گریخت. مردان برفی فروخل، او را نجات دادند ولی شاه جز حلقه چیزی برای سپاس نداشت. شاه در بازگشتی ناموفق به سرزمین خود جان سپرد و حلقه نزد مردان برفی ماند. بعدها، وارثان او، در قبال هدایای بسیار حلقه را پس گرفتند.
چندان که در منابع آمده هنگامی که پادشاهی گاندور و آرنور از بین رفت و دونهداین مخفی شدند الروند از حلقه، تکههای نارسیل و چوگان سلطنتی مراقبت کرد تا پادشاه بعدی برگردد. هنگامی که آراگورن به سن و سالی رسید، الروند، حلقه و شمشیر را به او داد ولی چوگان تا وقتی که آراگورن در مبارزات خود به پیروزی نرسید و تاج بر سرننهاد نزد الروند ماند.
[۱] {پانویسها از نویسنده است.} در اصل ماجرا چنین بود که وقتی در داگور براگولاخ، باراهیر و مردمش، فینرود فلاگوند، شاه نارگوتروند را در محاصرهی دشمن دیدند برای نجات شاه کوشیدند. فلاگوند نیز با باراهیر و خانوادهاش سوگند دوستی یاد کرد و به نشانهی اتحاد با وی، حلقهاش را به او بخشید. در هر حال، وقتی خود باراهیر در شبیخون ارکهای ملکور کشته شد، برن، پسرش، انتقام وی را گرفت و دوباره انگشتر را به دست آورد. چنین بود که حلقهی مذکور، تا هزارهها میراث خاندان باراهیر گشت و دست آخر نیز به آراگورن رسید.
من برام سواله که چرا با اینکه سارومان حلقه باراهیر رو از تو کتابش شناخت و سرگذشت صاحب اون رو میدونست باز هم کار خودشو کرد؟
من اصلا سوالم اینه که گاندولف هر وقت میخواست عقاب های غول آسا فراخوانی میکرد اصلا چرا همون قسمت اول فرودو رو با یه عقاب نفرستاد به موردور؟؟؟؟؟؟؟
چون که نه تا نازگول با اژدها دور کوه نابودی دیدبانی میدادن و اینکه میخواست کار به روال طبیعیش پیش بره
چون در اون صورت دیگه سه گانه ای در کار نبود.?