یک صدا، ژرف تر از هاویه و بلندتر از سپهر، شکافنده همچون برق چشم ایلوواتار، آهنگ باز ایستاد.
آینولینداله – سیلماریلیون
بیانی از عمق شدید و ژرف ، مغاک به عنوان یک اسم، تنها در نقل قولی که در بالا آمده است استفاده شده باشد. استفاده از آن در اینجا استعاری است اما به نظر می رسد که به مفهوم با معنایی اشاره دارد، البته یک مفهوم با یک معنی که نمی توان با اطمینان درباره ی آن صحبت کرد.
معنای آن احتمالا ریشه در طرح اولیه تالکین از آردا دارد که در آن جهان به شکل کره بود و زمین به صورت سطح صاف در مرکز آن قرار داشت. در بالای آن نیمه ی بالایی کره از لایه های مختلف هوا تشکیل شده بود. درحالیکه نیم کره پایینی با صخره و اقیانوس پر شده که همین طور تا مارتالمار (یا تالمار آمبارن که ریشه های زمین نیز نامیده شده است) ادامه دارد. تمام دنیا در این طرح توسط اقیانوس پیوسته بنام وایا احاطه شده که از پوچی و تاریکی بیرونی که جهان را فراگرفته است، محافظت می کند.
در این مفهوم هاویه میتواند ریشه های زمین در مارتالمار در دورترین اعماق زمین یا احتمالا آن بخش از وایا که زیر آن قرار دارد، باشد. این توضیح ارتباط بین هاویه و سپهر، که می تواند اوج دنیا باشد، را مشخص می کند، در بالاترین ارتفاع از سطح که نقطه ی مقابل به عنوان قطب مخالف هاویه می باشد. بسیار سخت است که بگوییم این توضیح چقدر دقیق است، به خصوص که این طرح اولیه با مفهومی که بعدها در کتاب سیلماریلیون به کار برده شده اصلا تناسبی ندارد، اما حداقل یک معنای زیربنایی شاعرانه از هاویه و سپهر می دهد.
منابعی دیگر وجود دارند که به نظر نمی رسد به آن معنایی که در آینولینداله آمده نزدیک باشند. در آهنگ فراق برن او اینگونه آواز می خواند که جهان از بین رفته و دوباره به مغاک پرتاب شده است. اما دوباره معنای مغاک بطور کامل مشخص نیست، با این حال به نظر می رسد منظور پوچی بیرونی است که قبل از ساخته شدن آردا وجود داشته است. این کلمه همچنین معمولا در داستان سقوط نومه نور استفاده می شود، اما اینجا مغاک کاملا واقعی است: شگاف گسترده واقعی در کف اقیانوس که جزیره ی نومه نور را میبلعد.