در کوچ بزرگ از کویوینن هنگامی که آنان به کوهستان مهآلود رسیدند، خیل عظیم الفهای تلهری تقسیم شدند. گروهی پیش رفتند، و با عبور از دریای بزرگ به آمان رفتند، و گروهی مانند سیندار فراسوی کوههای آبی باقی ماندند. گروهی دیگر پس پشت، در درههای آندوین ماندند، و ناندور نام گرفتند. پس از مدتی، یکی از رهبران ناندور به نام دنهتور گروهی از مردمش را به عبور از کوهستان آبی تشویق کرد، و سرانجام وارد بلریاند شدند. دنهتور و همراهانش در اوسیریاند، سرزمین رودهای هفتگانه، زیر پای غربی ارد لوین مسکن گزیدند.
پس از قرون آرامش، مورگوت به سرزمین میانه بازگشت و نیروهایش را بر ضد تینگول بسیجید. دنهتور مردمش را به یاری تینگول فرستاد، اما پس از زندگی طولانیشان در آرامش، آنها مستعد جنگیدن نبودند. آنها شجاعانه جنگیدند، و خود دنهتور کشته شد، اما نهایتاً مردمانش اورکها را شکست دادند.
پس از وقایع جنگ، بسیاری از ناندور بلریاند اوسیریاند را ترک کردند، و به شمال و جنوب رفتند تا در دوریات محروس تینگول، ساکن شوند.
آنهایی که باقی ماندند با استتار خودشان در جامههای به رنگ سبز که همرنگ زمینهای رودهای هفتگانه بود، زندگی مخفیانهای در پیش گرفتند، و بدین ترتیب به لایکوئندی، که در زبان الفی به معنی «الفهای سبز» است، مسمی گشتند. آنان در تواریخ دوران اول، به جز کمکشان به برن در انتقامگیری مرگ تینگول و باز پس گرفتن سیلماریل ربوده شده از دورفها، نقش کمی داشتند.
پس از جنگ خشم که دوران اول را به پایان رسانید، سرزمینی که لایکوئندی در آن جا زندگی مخفیانهشان را اداره میکردند تنها منطقه مسکونی غرب ارد لوین بود. قلمروی شاه گیل-گالاد، تحت عنوان لیندون برپا شد. به نظر میرسد حداقل تعدادی از لایکوئندی دوباره به کوهستان آبی بازگشتند، گر چه سرنوشت نهایی الفهای سبز ثبت نگشته است.