«اونگولیانت، به گاه عزیمت، ردایی از تاریکی بر خود و ملکور تنید؛ ناروشنایی بود و گویی در آن هر بود، نابود میشد و نگاه به درونش رخنه نمیکرد چرا که ردا، تهیگی[۱] بود.»
کوئنتا سیلماریلیون فصل ۸، حدیث تاریک شدن والینور
تودهای از تاریکی چسبنده که اونگولیانت هنگام حملهی ایشان به سرزمین والار و هجوم بر دو درخت والینور به عنوان محافظ، برای خودش و ملکور تنید. پس از نابودی درختان، فقدان روشنایی درختان، والینور را با چنان تاریکی قیرگونی انباشت که ملکور و اونگولیانت، در پناه ناروشنایی خود میتوانستند حتی از چشم والار نیز پنهان بمانند. دزدانه راه خود را به جانب شمال ادامه دادند. ملکور، فینوه را به قتل رساند و سیلماریلها را برای خود برداشت. سپس، همراه اونگولیانت از چنگ شکارچیان اورومه و خشم تولکاس که به جبران خطا آمده بودند از آمان به شمال سرزمین میانه گریخت.
آردا، دنیای تالکین سایت طرفداران تالکین در ایران. جایی برای گفتگو در مورد ارباب حلقه ها و دیگر آثار تالکین به زبان فارسی