کتاب «سقوط گوندولین» که با کوشش و ویرایش کریستوفر تالکین و تصاویر نقاشی شده توسط آلن لی منتشر شده است، شمایلی مشابه کتاب «برن و لوتین» که سال پیش منتشر شده بود دارد؛ بازگویی داستان به صورت یک قصهی جداگانه و نمایش چگونگی تغییر و پیشرفت آن در طول سالهای نگارش و جمع آوری تمامی نسخههای موجودِ داستان، از ابتدا تا انتها.
شروع «سقوط گوندولین» که از اولین داستانهای نوشته شدهی رشته افسانه به شکل اولیه آن است به اوایل سال ۱۹۱۷ در گریت هیوود در استفوردشایر باز میگردد و داستان را به طور کلی بیان میکند که در کتاب «قصههای فراموش شده» آمده است. خلاصه ای از این داستان در طی سال های ۱۹۲۶ تا ۱۹۳۰ توسط تالکین نگاشته شده بود که شمایلی بسیار بیشتر به رشته افسانه فعلی و چیزی که در سیلماریلیون چاپ شده است دارد. بعدها (احتمالا در سال ۱۹۵۱) تالکین سعی کرد تا داستان سقوط گوندولین را با تغییراتی اساسی بازنویسی کند اما این کار ناتمام ماند و کریستوفر این ناتمام ماندن را به عنوان یکی از اندوهناکترین اتفاقات میداند.
«سقوط گوندولین» در ۳۰۴ صفحه به صورت جلد سخت، جلد سخت نفیس، چاپ عادی و الکترونیکی در تاریخ ۳۰ آگوست ۲۰۱۸ منتشر شد. این کتاب در آمریکا توسط انتشارات هوتون میفلین منتشر شد.
توضیحات از انتشارات:
در ماجرای داستان «سقوط گوندولین» دو قدرت بسیار عظیم وجود دارند، یکی «مورگوت» که منشا پلیدی است و با وجود اینکه دیده نمیشود، قدرت نظامی اش که بر تمامی داستان سایه انداخته است را از دژ مستحکمش، آنگباند، هدایت میکند؛ دیگری قدرت «اولمو»ی والا، دومین پس از مانوه، شاه والار. او را خداوندگار آبها، تمامی دریاها، برکه ها و رودهای زیر آسمان مینامند، او در پنهان به کار مراقبت و کمک به نولدور و همراهان الفها، که از میان آنها میتوان هورین و تورین تورامبار را نام برد، مشغول است.
در میان این ماجراها، شهر گوندولین قرار دارد؛ زیبا اما پیدانشدنی. این شهر به دست مردمان نولدور که زمانی ساکن والینور، سرزمین خدایان، بودند، در برابر آنها شورش کرده از آنجا مهاجرت و به سرزمین میانه آمده بودند، ساخته شده بود. مورگوت از شاه گوندولین، تورگون، کینه به دل داشت و از هیچ تلاشی برای پیدا کردن قلمرو پنهان وی، فروگذار نبود. در همین حال خدایان در بحث و گفتگوهای خویش، تصمیم به دخالت در وقایع و تصمیمات اولمو والار در وقایع سرزمین میانه نداشتند.
در این هنگام بود که تور، پسرعموی تورین، به عنوان یک وسیله در نقشه اولمو، وارد داستان میشود و بدون آگاهی از عامل آن، سرزمین مادری خود را برای سفر به گوندولین که تنها اسم آن را شنیده است، رها میکند و سرانجام در واقعهای بسیار نادر، اولموی والا خود در برابر تور ظاهر شده که سرانجام آن رسیدن تور به گوندولین و رساندن پیام اولمو است. تور با ایدریل، دخت شاه، ازدواج میکند و فرزند آنها، ائارندیل، زاده میشود که تولدش، نقشی بزرگ در برنامه پیشبینیشده اولمو دارد.
سرانجام، پایان دهشتناکی که اولمو به مردمان گوندولین نوید آمدنش را داده بود پیش آمد. مورگوت ارتشی سترگ از بالروگ ها، اژدهایان و تعداد بیشماری اورک را روانه محل گوندولین، که با خیانت آشکار شده بود، میکند و داستان پس از اندکی پرداختن به وقایع پیرامون سقوط شهر، با فرار تور، ایدریل و پسرشان، ائارندیل، در حال تماشای شهر در حال سوختن، وارد ماجرای جدیدی میشود: داستان ائارندیل. این بخش از ماجرا (پس از فرار از شهر) توسط تالکین برای این داستان نوشته نشده است اما وی در محلهای دیگری به این ماجرا پرداخته که در پایان این کتاب نیز آمده است.
همانند سبک نگارشی «برن و لوتین» که کریستوفر تالکین آن را «تاریخ در تسلسل» مینامد، در این نگارش از داستان «سقوط گوندولین» نیز رعایت شده است.
به زبان خود جی.آر.آر. تالکین این اولین داستان دنیای خیالی وی بوده و در کنار داستانهای «برن و لوتین» و «فرزندان هورین»، بزرگترین داستانهای روزگاران پیشین اند.
ترجمه فارسی این کتاب توسط انتشارات روزنه به چاپ رسیده است. تماشای ویدیویی از این کتاب: