زمان: بین سالهای ۱۴۷۳ [۱] تا ۱۶۷۰ دوران سوم زندگی میکرده است. (به مدت ۱۹۷ سال زیست).
نژاد: انسان
بخش: دونه داین
فرهنگ: آرتداین
معنی: معنی نام وی بطور کامل مشخص نیست [۲].
عناوین: وارث ایسیلدور، پادشاه آرتداین
وی دهمین پادشاه آرتداین، پسر آرافور و یکی از اجداد آراگورن اله سار بود. احتمالا مهمترین اتفاق دوران حکومتش در سال ۱۶۰۱ دوران سوم رخ داده است، زمانی که گروهی از هابیت ها هنگام مهاجرت از غرب، از بری، از او درخواست کردند تا سرزمینی را برای سکونت به آنان اعطا کند. آرگلب موافقت کرد و سرزمینهای پهناور غرب رودخانهی باراندوین که سابقا باغ سلطنتی و زمین شکار بود را به آنان داد. با موافقت آرگلب، هابیت ها به رهبری مارکو و بلانکو در سرزمین هافلینگ ها که به شایر شناخته شد، اقامت گزیدند. جمعیت آنها افزایش یافت و استورهای دونلند بعدها به جمعیت هابیت های بری در قلمرو آرگلب پیوستند.
کمی بعد، بیماری ای که به طاعون سیاه شهرت یافت، به سمت شمال قلمرو آرگلب، شیوع پیدا کرد. این طاعون قبلا پادشاهی جنوب گوندور را از پا درآورده بود؛ در آرتداین اثراتش کمتر ناگوار بود، اما رنج بسیاری را به آنان تحمیل کرد. همسایهی جنوبی آرتداین، کاردولان، کمتر خوش شانس بود، آخرین دونه داین آن منطقه نیز طاعون گرفتند و در نهایت آن سرزمین متروک ماند. پادشاه جادوپیشه ی آنگمار برای ضعیف ساختن کاردولان روحهای شیطانی را به آن منطقه فرستاد، جایی که آنان در تایرن گورتاد، سکونت میکردند، بلندیهای گورپشته که در مرز مشترک بین آرتداین و سرزمین جدید شایر قرار داشت؛ بنابراین بلندیهای گورپشته در زمان آرگلب دوم بوجود آمد.
بعد از اینکه طاعون گذشت، یادداشتهای کمی از سی و چهار سال باقیماندهی پادشاهی آرگلب وجود دارد. او در سال ۱۶۷۰ دوران سوم درگذشت و پس از او پسرش آروگیل سلطنت را به عهده گرفت.
یادداشت:
- به نظر میرسد که تاریخ تولد آرگلب فقط در کتاب تاریخ سرزمین میانه، جلد دوازدهم بخش مردم سرزمین میانه آمده باشد؛ بنابراین خیلی قابل اطمینان نیست.
- المانar- در نام آرگلب به معنی ارباب یا پادشاه است، این نام طبق سنتی که توسط پدرِ پدربزرگ او پایه گذاری شد، آرگلب اول که هم نام او نیز بود، نامگذاری شده است.آرگلب اول کسی بود که پادشاهی سرزمینهای همسایهاش، کاردولان و رودائور را مدعی شد. معنای المان geleb مشخص نیست اما به نظر میرسد که با کلمهی celeb به معنای نقره که در بسیاری از اسامی الفی بکار رفته است، مربوط باشد.