-مترجم: ایمان صاحبی
ارباب حلقهها و جهان سرزمین میانه یکی از جادوییترین فضاها در دنیای ادبیات است که خیلی از ما با خرسندی خود را درون قصههای آن، خواه فیلم باشد یا کتاب، رها میکنیم. اگرچه تمرکز اصلی کتب تالکین بر داستانهای عاشقانه نیست، ولی این دلیل نمیشود که طرفداران به سراغ زوجهای محبوب و منفور داستانها نروند و آنها را از جهات مختلف بررسی نکنند.
در داستانهای تالکین زوجهای بسیاری وجود دارند که پایداری، ایمان به یکدیگر، تجلیِ هدف والاتر و امیدی را به نمایش میگذارند که نقش مهمی در درونمایهی داستانها ایفا میکند. اما در طرف دیگر برخی از زوجها، داستان را غیرمنطقی جلوه داده و قواعد مجموعه را زیر پا میگذارند یا مسائل جدیدی را مطرح میکنند که در طرح کلی ماجراها نقش مهمی ندارد. وقتی رابطه در بطن داستان جای گرفته باشد، قصهی آن حس خوبی به مخاطب القا کرده و اتمسفر ماجراها را تقویت میکند، ولی وقتی رابطه درنیامده باشد، به راحتی میتواند اثر منفی خود را بر روی داستان بر جای بگذارد.
در ادامه میخواهیم با تمرکز بر ارباب حلقهها و هابیت به بررسی ۱۱ زوجی بپردازیم که به داستانهای تالکین ضربه زدند و ۹ زوجی که داستانها را نجات دادند. البته در این میانه به برخی از زوجهایی که در اقتباسهای تالکینی حضور داشتند نیز اشاره خواهیم کرد.
۲۰-آسیبزننده: کلبورن و گالادریل
کلبورن و گالادریل زوجی هستند که بهرغم ازدواج با یکدیگر داستان عاشقانهی قابل توجهای ندارند. همانطور که در فیلمها دیدیم، کلبورن بیشتر از این که شبیه همسر گالادریل باشد، شبیه همکاری نزدیک و صمیمی برای اوست. اکثر صحنههای مربوط به حضور او از فیلم یاران حلقه حذف شده، اما در انتهای بازگشت پادشاه او را همراه با گالادریل در کشتیای که به سوی والینور بادبان میکشد میبینیم. غیاب کلبورن از دو فیلم اول باعث شده طرفداران دربارهی زندگی خصوصی او با گالادریل داستانسرایی کنند.
حضور ناگهانی او در انتهای سهگانهی ارباب حلقهها صرفاً باعث ابهام بیشتر در داستان میشود.
در کتابها، کلبورن با گالادریل به والینور نرفته و در عوض تصمیم میگیرد در ریوندل بماند.
۱۹-نجاتبخش: الروند و کلبریان
داستان زندگی الروند با کلبریان آنقدر تراژیک است که باعث میشود الروند تصمیم بگیرد آرون را از همراهی با آراگورن منصرف کند.
کلبریان، دختر گالادریل و کلبورن، برای ملاقات با والدین خود قدم در جاده میگذارد اما اسیر اورکها میشود. نیروهای اهریمن زخمی چنان سمی به جان او وارد میکنند که او را یارای درمان نیست، به همین خاطر کلبریان خیلی زود رهسپار سرزمین نامیرایان میشود. الروند به همین دلیل از آرون میخواهد که سرزمین میانه را ترک کند، تا او دوباره بتواند مادر خود را ببیند. علاوه بر این، اگر کلبریان و الروند با یکدیگر ازدواج نمیکردند، ما دیگر ستارهای شامگاهی به نام آرون نمیداشتیم.
۱۸-آسیبزننده: آراگورن و ائووین
آراگورن و ائووین نه تنها بخشی از یک مثلث عاشقانهی غیرضروری و پراشکالاند، بلکه در ابتدا قرار بود ائووین معشوقهای برای آراگورن باشد که در میدان نبرد از پای در میآید و او را برای فرمانروایی تنها میگذارد. با این حال آنطور که به نظر میرسد، آراگورن هیچ علاقهی عاشقانهای به ائووین ندارد چون فقط به آرون فکر میکند، و ائووین نیز بیشتر از این که بخواهد همراه زندگی آراگورن باشد، او را به عنوان رهبر و جنگجویی توانا تحسین میکند.
داستان ارباب حلقهها اصلاً نیازی به این داستان عاشقانهی بیفایده نداشت.
این قصه صرفاً باعث میشود ائووین درمانده و افسرده به نظر برسد تا در نهایت به نقطهی عطف خود برسد.
۱۷-نجاتبخش: ائووین و فارامیر
رابطهی ائووین و فارامیر دو شخصیتی را به هم میرساند که دشواریهای زندگی را پشت سر گذاشته و در نهایت یکدیگر را پیدا میکنند. هر دوی اینها توسط همراهان و رهبران خود دست کم گرفته شدهاند، اما در نهایت دست به انجام کارهایی زدند که هیچکس قادر به انجام آنها نبود: ائووین ویچ-کینگی را از پا درآورد که هیچ مردی نمیتوانست او را شکست دهد و فارامیر نیز بدون تصاحب حلقه به فرودو و سم اجازه داد در ایمنی کامل از سرزمین او عبور کنند.
شاید برخی از این ناراحت باشند که ائووینی که در پی افتخار نبرد بود در انتها ازدواج و یک زندگی آرام را انتخاب کرد، اما این اتفاق زمانی افتاد که همهی مردمان سرزمین میانه هدف مشابهای داشتند، بنابراین نمیتوانیم به خاطر شادی او غرولند کنیم.
۱۶-آسیبزننده: لگولاس و تائوریل
تائوریل شخصیتی است که برای فیلمهای هابیت خلق شد. اما نکتهی آزاردهنده این است که بهرغم پتانسیل وی به عنوان جنگجویی سرکش که به سرنوشت سایر نژادها اهمیت میدهد، از این شخصیت به درستی استفاده نشده است. نویسندگان فیلم هابیت نتوانستند او را به چیزی فراتر از معشوقهای تبدیل کنند که در همان پیرنگ نیز کارکرد درستی ندارد. پدر مغرور لگولاس، تراندویل، به صراحت به تائوریل میگوید که او هممرتبهی لگولاس نیست و لیاقت پسرش را ندارد. این کلام اگرچه از نظر احساس روی تائوریل اثر میگذارد ولی باز هم سرانجام خاصی ندارد.
تائوریل تبعید میشود و لگولاس هم میرود تا آراگورن را پیدا کند، کل ماجرا همین است.
داستان این دو در کتاب نیامده و این قصه صرفاً ماجرایی است که توسط نویسندگان برای بسط هرچه بیشترِ فیلمها ساخته شد.
۱۵-نجاتبخش: برن و لوتین
تالکین مدتها پیش از آراگورن و آرون، داستان اجداد الروند یعنی برن و لوتین را نوشته بود. برن انسانی فانی است که راهی ماموریتی میشود تا عشقش به لوتین را به پدر دختر که مخالف ازدواج این دو است ثابت کند.
کتاب مستقل برن و لوتین در سال ۲۰۱۷ منتشر شد. این کتاب بیانگر داستانی هیجانانگیز دربارهی خونآشامها، گرگینهها و عملیاتهای نجاتی است که در آن هر دو شخصیت اصلیِ قصه اعمال قهرمانانهای برای یکدیگر انجام میدهند. الروند به خوبی از این داستان آگاه بود و نظرش دربارهی رابطهی آراگورن و آرون احتمالاً متاثر از همین ماجرا بود.
۱۴-آسیبزننده: مری برندیباک و استلا بولجر
هابیتها لایق کمی شادی و زندگی آسوده هستند، ولی استلا بولجر کسی است که اصلاً شباهتی به یک شخصیت واقعی ندارد، بنابراین نمیتوانیم ازدواج مری را خیلی جدی بگیریم.
مری حتی تصمیم نمیگیرد که با استلا به خاک سپرده شود.
سم پس از مرگ رزی به سرزمین نامیرایان میرود ولی او هنوز خیلی سرزنده است و میخواهد دوباره بهترین دوستش را ببیند. ولی چرا بدن مری نزد همسرش بازگردانده نمیشود تا همراه او به خاک سپرده شود؟ چرا او را در کنار شاه الهسار دفن میکنند؟ به نظر میرسد که افتخارات جنگی مری در میدان نبرد نسبت به زندگی زناشویی او خیلی قابل توجهتر است.
۱۳-نجاتبخش: تراندویل و مادر لگولاس
هرچند نام مادر لگولاس، بهرغم اینکه ملکهی قلمرو جنگلی است، هیچگاه مشخص نمیشود ولی پر واضح است که او مادر لگولاس است و خصایص خوب او از مادرش به ارث رسیده. علاوه بر این به نظر میرسد که این شخصیت این زن پیش از درگذشت اثرات مثبتی روی تراندویل گذاشته باشد.
وقتی لگولاس وطن خود را ترک میکند تا به دنبال استرایدر بگردد، تراندویل به او میگوید که مادرش او را بیشتر از زندگی خود دوست داشته است. این تنها کلماتی است که به نقل از همسر شاه میرکوود در داستانها روایت میشود. اگرچه اطلاعات زیادی از این شخصیت در دسترس نیست، ولی میتوانیم او را جنگجویی شجاع تصور کنیم که با تربیت پسری دلیر به نجات سرزمین میانه کمک میکند. مادر لگولاس در نبرد با اورکها از پای در میآید، به همین خاطر است که هیچ مزار و آرامگاهی برای او وجود ندارد.
۱۲-آسیبزننده: پیپین توک و دیاموند از لانگ کلیو
پیپین هیچگاه شبیه شخصیتی نبود که به درد روابط عاشقانه بخورد، اما میتوانیم خوشحال باشیم که او در نهایت توانست عشق را در دیاموند از لانگ کلیو پیدا کند. اما این عشق چهقدر دوام داشت؟ دیاموند شخصیتی است که داستان پسزمینهای ندارد. پیپین نیز پس از مرگ نمیخواهد همراه همسرش به خاک سپرده شود.
او هم مثل مری در روزهای واپسین عمر خود به روهان و گوندور بر میگردد، آنجا جان میدهد و به جای خانوادهاش با دوست قدیمی خود، آراگورن، دفن میشود. روزهای درخشان عمر پیپین از نظر حماسی ارزش بسیاری داشت، ولی با توجه به خاتمهی کار زندگیاش، آیا ۵۰ سال تاینِ شایر بودن بی هیچ فایده بود؟
۱۱-آسیبزننده: دنهتور دوم و فیندویلاس از دول آمروت
همهی ما قبول داریم که دنهتور دوم با نادیده گرفتن پسر کوچکترش، فارامیر، و از آن طرف بالا بردن پسر بزرگترش، بورومیر، به عنوان بزرگترین قهرمان تاریخ، ضربهی بزرگی به همسر خود وارد میکند. آخر چه کسی حاضر میشود فرزندش را زنده زنده بسوزاند؟
تنفر از دنهتور و همدردی نکردن با او به خاطر درگذشت همسر و فرزندش کار سختی نیست.
فیندویلاس زنی مهربان است که لیاقت بهتر از اینها را دارد و به تنهایی فارامیر را بزرگ میکند. شهر بدون حضور او دچار پژمردگی میشود. البته ازدواج دنهتور و فیندویلاس حاصل دیگری به نام بورومیر دارد که جنگجویی بزرگ است. اگرچه وسوسهی حلقه در ذهن بورومیر نزدیک بود ماموریت یاران را به خطر بیندازد ولی مرگش در انتها موجب جدایی گروه و خطرات بسیار بیشتری شد.
۱۰-نجاتبخش: الو تینگول و ملیان مایا
هرچند الو تینگول به احساسات برن به دخترش لوتین اهمیت چندانی نمیدهد، ولی داستان عشق او به همسرش، ملیان مایا، یکی از زیباترین داستانهای عاشقانهی تالکین است. آنها در نگاه اول چنان عاشق یکدیگر میشوند که تا سالها توان تکان خوردن یا حرف زدن را از دست میدهند. این دو آنقدر به یکدیگر خیره میمانند که جنگل اطرافشان در طول زمان رشد و نمو پیدا میکند. این همان عشق ابدی است. تعجبی ندارد که الوه عقیده داشت فانیان نمیتوانند زوج مناسبی برای دختر او باشند.
این الف و مایا یکی از درخشانترین زوجهای آردا هستند که سالها به مراقبت از مردمان سرزمین خود پرداختند. البته سرانجام کار آنها چندان خوش نبود و تکبر تینگول به قیمت جان او تمام شد. پس از مرگ الوه، ملیان با حزن و اندوه به خاطر مرگ همسرش به والینور بازگشت.
۹-آسیبزننده: تئودن و الفهیلد
علیرغم آنکه پادشاه تئودن جنگجویی بزرگ و دلیر بود، ولی به گریمای مارزبان اجازه داد کنترل ذهنش را در دست بگیرد، به تندی در مقابل خواست خواهرزادهاش ایستاد که میخواست در جنگ شرکت کند، و در فرمانروایی خطاهای بسیاری مرتکب شد.
همسرش، الفهیلد، حداقل نامی از برای خود داشت، اما تنها اطلاعات موجود همین نام است: او به هنگام زایمان از دنیا رفت.
پسر این دو، تئودرد، نیز سرانجام خاصی ندارد و در تهاجم اورکها جان میدهد. بنابراین ائومر جانشین او میشود. ولی چرا تالکین ائومر را از همان ابتدا فرزند تئودن معرفی نمیکند؟ چرا زنان بسیاری در سرزمین میانه به هنگام زایمان از دنیا میروند؟ شاید علتش این باشد که این طوری داستان واقعگرایانهتر میشود، اما با وجود اژدهایان، گرگینهها، و هابیتهایی که از پس خطراتی بس مهلکتر زنده بیرون میآیند، به راحتی نمیتوان چنین استدلالی را پذیرفت.
۸-نجاتبخش: گیلرائن و آراتورن دوم
آراگورن به جرأت مهمترین شخصیت در سرزمین میانه است، بنابراین بدون شک میتوان گفت که والدین او، گیلرائن و آراتورن دوم، از اهمیت زیادی برخوردارند. اگر این دو نفر بهرغم مخالفت پدر گیلرائن با یکدیگر ازدواج نمیکردند، دیگر استرایدر یا شاه گوندور به وجود نمیآمد.
گیلرائن که بینشی از آینده داشت میدانست که ازدواج آنها به نحوی به مردم امید خواهد داد و همین عامل برای تشکیل این زندگی کافی بود. البته این ازدواج پایان خوشی نداشت، چون زمانی که آراگورن دو ساله بود، آراتورن به دست اورکها به قتل رسید. به همین دلیل گیلرائن تصمیم گرفت پسرش را به نزد الروند ببرد تا او فرزندش را تحت آموزش خود قرار دهد.
۷-آسیبزننده: فینوه، شاه برین نولدور و همسر اولش، میریل
شخصیت دیگری که به شکلی آزاردهنده پس از زایمان جان میدهد، میریل است که با به دنیا آوردن فئانور دیگری توانی برای ادامهی زندگی ندارد. این در حالی است که او در سرزمین نامیرایان قرار دارد، سرزمینی که قرار است مکانی برای بازنشستگی الفها باشد تا در آرامش و آسایش بتوانند در آن به زندگی خود ادامه دهند. پس چطور چنین چیزی ممکن است؟
از مرگ میریل به خاطر شکافی که میان الفها ایجاد کرد به بدی یاد میشود.
بعد از این که فینوه مجدداً ازدواج کرد، میریل متوجه شد که دیگر جایگاه قبلی خود را از دست داده، بنابراین تصمیم گرفت برای همیشه در بافندگی به وایره کمک کند و دیگر به دنیای آدمیان و الفها بازنگردد.
۶-نجاتبخش: آراگورن و آرون
حتی اگر داستان عاشقانهی این دو آنقدرها هم جذاب به نظر نرسد، ولی آراگورن و آرون آندومیل باعث شدند داستان ارباب حلقهها همان حماسهی کلاسیکی باشد که در آن دو عاشق به خاطر جنگ از یکدیگر جدا شده و در انتهای داستان به هم میرسند. زیبا نیست؟
آرون در مقابل پدرش میایستد و به زندگی ابدی دست رد میزند تا با آراگورن ازدواج کند. آراگورن نیز حتی در آن اثنا که فکر میکرد آرون در حال ترک سرزمین میانه است، به او وفادار میماند. شادی و لذتی که بعد از تلاقی نگاه این دو – حتی پس از تاجگذاری و دریافت عنوان شاه الهسار – در چهرهی آراگورن دیده میشود، و چهرهی متعجب آرون بعد از دیدن رویای فرزند آیندهشان، چیزی چنان تکاندهنده است که تنها از یک قصهی خوب میتوانیم انتظار آن را داشته باشیم. دیالوگهای این دو نفر یکی از بهترین دیالوگها در میان تمام شخصیتهای این مجموعه است.
۵-آسیبزننده: سائورون و شلوب در بازی سایهی جنگ
سایهی جنگ با نمایش شلوبِ عنکبوت به شکل زنی زیبا و ایجاد رابطهی عاطفی میان او و سائورون یکی از بزرگترین تحریفها را به داستانهای تالکین وارد کرده است. این رابطه به دلایل مختلف بسیار بد است. تبدیل یک عنکبوت به زنی خوشچهره به خودی خود ایدهای احمقانه بود، اما ایجاد رابطه میان او و سائورون اتفاقی بود که همه چیز را خراب کرد. داستانی که در نهایت با خیانت سائورون به شلوب به پایان میرسد.
شلوب از تبار اونگولیانت است و نباید هیچ احساس عاشقانهای به سائورون یا سایرین داشته باشد.
او زنده است تا تغذیه کند. اضافه کردن ظاهری زیبا و داستانی عاشقانه به این شخصیت فقط حاوی یک نکته بود و آن این است که یکی از هیولاهای جذاب داستان شخصیتی مونث بود.
فینوه مشکلات زیادی داشت. او اسم همهی پسران و یکی از دخترانش را از روی نام خودش انتخاب کرد، و میتوانست بههنگام مرگ مادر فئانور به جای این که پسرش را تشویق به شورش علیه والار نماید، او را تسلی دهد.
ازدواج دوم یک الف آن هم پس از مرگ همسر اول اتفاقی است که در میان این نژاد تقریباً نظیر دیگری ندارد، پیوند فینوه و همسر دومش، ایندیس، نیز به همین دلیل از اهمیت زیادی برخوردار است. ازدواج الفها ابدی است، و اگرچه مرگ میریل کمی آزاردهنده به نظر میرسد، ولی ازدواج دوم فینوه مورد نادری است که نشان میدهد صرفنظر از نژاد مخلوقات، ادامه دادن زندگی و پیوند دوباره همچنان ممکن است.
۳-آسیبزننده: بارد و همسر بینام او
این مورد یکی از داستانهایی است که به نویسندگان امروزی یادآوری میکند که از پرداخت کافی به شخصیتهای مونث غافل نمانند، شخصیتهایی که تا همین چند وقت پیش تعدادشان آنقدرها زیاد نبود.
همسر از دنیا رفتهی بارد هیچ نامی ندارد، ولی در نسخههای اولیهی هابیت تالکین برای او اسمی انتخاب کرده بود.
نام اولیهی او، سیگرید، به دخترش داده شده، چون احتمالاً جایی برای دو زن در یک خانواده وجود نداشته است. اکثر زنانی که در کتاب و فیلم ارباب حلقهها دیده میشوند، مادر ندارند؛ از این جهت میتوان گفت داستانهای تالکین نیز به سندرم دیزنی دچارند، سندرمی که در آن نمیشود شاهدختی زیبارو وجود داشته باشد، مگر این که اول مادرش از دنیا رفته باشد.
۲-نجاتبخش: سموایز گمجی و رزی کاتن
بخش اعظمی از انگیزهی سموایز گمجی برای ادامهی ماموریتی که همراه با فرودو داشت تا به کوه هلاکت سفر کند، در عشق عمیق وی به شایر و یک شخصیت خاص به نام رزی کاتن نهفته است.
هرچند عشق سم و رزی در داستان اصلی اهمیت بهخصوصی ندارد، اما این دو نفر نمایندهی هابیتهایی واقعی هستند که ارزش جنگیدن برای رسیدن به یکدیگر را به خوبی میدانند. هیچ نبردی به درستی میان خیر و شر شکل نمیگیرد مگر اینکه شخصیتها یا دنیایی داشته باشید که برای آنها ارزش قائلاید، و این دقیقاً همان چیزی است که سم و رزی به داستانها اضافه میکنند. مراسم عروسی و به دنیا آمدن فرزندان این دو شخصیت باعث میشود پایان ارباب حلقهها حس شروع یک زندگی جدید را به مخاطب القا کند.
۱-آسیبزننده: کیلی و تائوریل
با وجود اینکه خود تائوریل به عنوان یک شخصیت آنچنان در داستان در نیامده، ولی رابطهی اجباری او با کیلی بهواسطهی مرگ کیلی در طول نبرد پنج سپاه بهکلی بیمعنا میشود. این رابطه میتوانست مدتها قبل از دوستی لگولاس و گیملی که پیوندی میان دو نژاد الف و دورف به حساب میآمد، خیلی جذابتر از اینها باشد.
مرگ کیلی تاثیری بر دنیا نمیگذارد، و زندگی تائوریل را پرمعناتر نمیکند. اینها خصایصی است که تراژدیهای آبدیده باید از آن برخوردار باشند.
اونجلین لیلی، بازیگر نقش تائوریل، میگوید معتقد است شخصیت او بعد از تبعید به میرکوود بر میگردد، اما این اتفاق به خودی خود تاسفبرانگیزتر است. با در نظر گرفتن این که تائوریل برای سایر نژادها اهمیت قائل است، چرا نباید ماجراهای جذابتری برای این شخصیت وجود داشته باشد؟
زوج محبوب شما در داستانهای تالکین کدام است؟
تمام زوج هایی که خوده تالکین به وجود آورده بدون شک بینظیر و جاودانه هستند اما زوج هایی که توسط هالیوود به جهان آردا تحمیل شده اند به شدت تک بعدی و به زیان ساده تر مزخرف هستند. علی الخصوص زوج کیلی و تائوریل که یه جورایی توهین به جهان آردا و طرفداران واقعی جهان آردا هست.
زوج محبوب من لگولاس هست?
اما چرا لگولاس ازدواج نکرد و حتی عشقی درمیان نبود
اگه من بودم به جای نویسنده بهتر مینوشتم ?
موافقم ???
سلام
داستان ازدواج مری و پیپین رو تو کدوم کتاب میگه؟
اینکه سم میره به سرزمین الف ها چی؟
من هرچی فکر میکنم یادم نمیاد!
اکثرشون توی بخش پایانی بازگشت شاه و همینطور ضمائم این کتاب هستند.
ممنون دوست عزیز
دوست عزیز سلام
میشه لطف کنید لینک تمام جلد های این مجموعه رو چه فارسی و انگلیسی روی سایت بزارید یا به ایمیل من بفرستید من مدتهاست دنبال کل این مجموعه میگردم اما متاسفانه به نتیجه ای نرسیده …..
کتابهای انگلیسی به خاطر کپی رایت و کتابهای فارسی به خاطر حمایت از ناشر روی سایت قرار نمیگیرند. شما میتونید کتابهای انگلیسی رو از کانال تلگرام آردا دریافت کنید (هشتگ #معرفی_کتاب رو جستجو کنید). نسخهی الکترونیکی کتابهای فارسی هم برای خرید در سایت فیدیبو وجود داره.
سلام چرا داستان عاشقانه ایی لاگولاس نداره هیچ عاشق نبود ازدواج نکرد هیچ کس عاشقش نشد چرا مگه شاهزاده زیبا الف نبود کاش عاشقانه ایی داشت .اگر من جای نویسنده بودم داستان عاشقانه زیبایی براش مینوشتم یا ب ازدواج ختم میشد یا عاشقانه و جدایی اخه شاهزاده زیبای بود.بنظرم کلا عشق توش کم بود
میتونم یک سوال بپرسم خانواده ی تاوریل در فیلم مطرح شدند؟
من کتاب هابیترو که خوندم اصلا تائوریل و لگولاس توی کتاب نبودن کیلی هم اصلا زخمی نشد
این شخصیت ها رو فیلنامه نویسای جکسون ساختن
سلام چرا داستان عاشقانه ایی لاگولاس نداره هیچ عاشق نبود ازدواج نکرد هیچ کس عاشقش نشد چرا مگه شاهزاده زیبا الف نبود کاش عاشقانه ایی داشت .اگر من جای نویسنده بودم داستان عاشقانه زیبایی براش مینوشتم یا ب ازدواج ختم میشد یا عاشقانه و جدایی اخه شاهزاده زیبای بود.بنظرم کلا عشق توش کم بود کاش لگولاس ازدواج میکرد کلا تو کتاب حتی یا عاشق میشد .
لگولاس پیش از این عشق را تجربه کرده بود، اما پس از خوردن شکست عشقی از دختر مورد علاقه اش تائوریل، با گیملی رهسپار سفرهای دور و دراز شد ▪پس از گذشت سالیان دراز، لگولاس برخلاف اراده اش دلباختهءدختری خوش صدا از آمریکا به نام کیتی پری(کاترین الیزابت هادسون) شد. با وجود مخالفت های تراندویل که عروس الف میخواست، لگولاس با دختر زیبا ازدواج کرد.(تراندویل به علت حرص خوردن زیاد در بیمارستان بستری است و نتوانست در جشن شرکت کند.) ▪شنیده ها حاکی از آن است که جشن ازدواج آنها در میرک وود برگزار شده و بار دیگر الف ها به سرزمین میانه برگشته اند. ▪گیملی به عنوان ساقدوش داماد و گندالف به عنوان برگزار کنندهء آتش بازی در جشن حضور داشتند. ▪گمان میرود حلقهء زیبای کیتی توسط الف های نولدور از یادداشت های کلبریمبور، سازندهء سه حلقهء الفی، ساخته شده باشد. ▪▪با آرزوی خوشبختی و شادکامی برای این زوج زیبا
باحال گفتی .????? ولی خدایی چطور لگولاس ک شاهزادده زیبا الفی است ن عشقی ن دختری ن چیزی .کاش تو سریالش باشه .هم عاشقانه اگولاس هم پدر و مادرش…..
لگولاس پیش از این عشق را تجربه کرده بود، اما پس از خوردن شکست عشقی از دختر مورد علاقه اش تائوریل، با گیملی رهسپار سفرهای دور و دراز شد و کنایهء”تو نباشی دوستام هستن” از همان زمان به وجود آمد. ▪پس از گذشت سالیان دراز، لگولاس برخلاف اراده اش دلباختهءدختری خوش صدا از آمریکا به نام کیتی(کاترین الیزابت هادسون) شد. با وجود مخالفت های تراندویل که عروس الف میخواست، لگولاس با دختر زیبا ازدواج کرد.(تراندویل به علت حرص خوردن زیاد در بیمارستان بستری است و نتوانست در جشن شرکت کند.) ▪شنیده ها حاکی از آن است که جشن ازدواج آنها در میرک وود برگزار شده و بار دیگر الف ها به سرزمین میانه برگشته اند. ▪گیملی به عنوان ساقدوش داماد و گندالف به عنوان برگزار کنندهء آتش بازی در جشن حضور داشتند. ▪گمان میرود حلقهء زیبای کیتی توسط الف های نولدور از یادداشت های کلبریمبور، سازندهء سه حلقهء الفی، ساخته شده باشد. ▪▪با آرزوی خوشبختی و شادکامی برای این زوج زیبا
من از بچگی اولین بار ک ارباب حلقه هارو دیدم عاشق لگولاس شدم فکر کنم حدودا هشتاد بار فیلم ارباب حلقه ها و هابیتو رو دیدم هم جدیدا ک کیفیت عالیشو خریدن بازم دانلود کردم مجددا دیدم .تک ب تک دیالوگ ها و صحنه هارو حفظم و خیلی دوست دارم کتابشو از اول بخونم از همون اول .فقط نمیدونم از کجا تهیه کنم کتاب هاشو فکر کنم اولین موضوع برگرده ب دوران خدایان و پیدایش سرزمین هاشون .میدونم ک ترجمه فارسی با کلی سانسور همراه هست گفتم اول من زبانم و عالی کنم و نسخه زبان اصلی بگیرم و خودم بخونم هم برا خودم هم زبانم عالی بشه .
سلام
بهترین کتاب برای خوندنش (البته با ترجمه) کتاب های سه گانه ی نشر روزنه هست که ترجمه ی عالی داره
وای خدا??
اولین کتابش سیلماریلیون ه. اما چندان داستان گیرایی نداره. لااقل برای من نداشت. میدونی لعنتی اونقدر داستاناش شالوده محکمی داره که یه سری جاها فقط میخَونی و رد میشی. چون انقدر حجم عظیمی از اطلاعات رو وارد ذهنت میکنه که واقعا قدرت درک کردن و به یاد سپردنش رو نداری.
من عاشق لگولاس هستم ?????
چرا نویسنده لگولاس رو تو داستان عاشق نکرد حتی ازدواج هم نکرد?
منم عاشق لگولاسم
واقعا تامردی کردن در حقش :-)))
من عاشق لگولاس بودم، اما به نظرم عاشق نشدن لگولاس کار خوبی بود، چون ته داستان لو میرفت. ولی اینکه ته هابیت رو به ارباب حلقه ها ربط دادن زیاد جالب نبود. لگولاس رفت تا تنها باشه، دیگه پدرش و وطن خودش رو نبینه، ولی تو ارباب حلقه ها رفت تا خبر فرار گالوم رو بده، اینا ربطی به هم ندارن، با اینکه داستان ارباب حلقه ها باحال تر و اکشن تر بود، ولی من به خاطر لگولاس و تاثیر بیشترش تو داستان، هابیت رو ترجیح میدم و گلایه دارم چرا تو ارباب حلقه آنقدر کاراکتر کم تاثیری بود. ولی خدایی فیلم باحالی بودن
تاثیر لگو در هابیت و لوتر به یک اندازه است
خب ته هابیت نهایت به ارباب حلقه ها ختم میشه دیگه
چی؟! آراگورن مهمترین شخصیت خطه میانی است؟!!! کی گفته؟!!!!
زوج محبوب بی شک اگنور و اندرث
البته کارانتیر و هالث هم هم مبتونستن ریلیشن شیپ عالی داشته باشن