نامی که برای فرقهای از مایار به کار میرفت و واژهی صحیح آن ایستاری بود. ساحران، آنها بودند که اول هزارهی سوم برای یاری رساندن به مردم آزاد در مقابل بازگشت و اوج گیری سائورون به سرزمین میانه آمدند.
آلاتار۱ آبی: یکی از دو ساحری که تحت عنوان ساحران آبی میشناسیم. آلاتار همراه سارومان و پالاندو به منتهی الهیه شرق سرزمین میانه رفت. بعدها سارومان به زمینهای غربی بازگشت ولی آلاتار و پالاندو در شرق ماندند و سرنوشت آنها در پردهی اسرار ماند.
گندالف خاکستری: وقتی گندالف به سرزمین میانه رسید کیردان فوراً متوجه خرد عظیم او شد و حلقهی ناریا را برای کمک در امور به او بخشید. در طی صدههایی که آمدند و رفتند، گندالف به کرات در سرزمین میانه سفر کرد. (نام الفی او میتراندیر، زائر خاکستری بود) در پایان دورهی سوم، نقش مهمی در مبارزه علیه سائورون داشت و نقشههایش در شکست موردور اهمیت به سزایی داشت. ظاهراً در میان پنج ساحر، او تنها کسی است که از دریای بزرگ گذشته و به غرب۲ رفته است.
پالاندوی آبی: میگویند آخرین نفر در شمار پنج ساحر بود که والار انتخاب کردند و در والینور دوست آلاتار بود و همراهش از دریا گذشت تا به سرزمین میانه برسد. وقتی رسید، دو دوست با یکدیگر ماندند و رنگ یکسانی را به شراکت گرفتند. به این دو ساحران آبی میگفتند. هر دو همراه سارومان به سرزمینهای ناشناختهی شرقی سفر کردند ولی در نهایت سارومان بازگشت و دو دوست هرگز به سرزمینهای غربی بازنگشتند.
راداگاست قهوهای: او دوست تمام موجود زنده به ویژه پرندگان بود. گرچه در اصل متحد گندالف در مقابل سائورون به شمار میرفت در عمل ترجیح میداد از داخل شدن در امورات الفها و آدمیان خودداری کند. او در حاشیهی شرقی سیاهبیشه در جایی که روسگوبل نام داشت سکنا گزید و گرچه ظاهراً در زمان جنگ حلقه، محل اقامت خویش را ترک گفته بود. او در جنگ کمتر نقش مستقیمی داشت و مهمترین مسئولیتش به طور غیر مستقیم برای نجات گندالف از نوک ارتانک بود.
سارومان سفید: اولین نفر از ایستاری که در سرزمین میانه ظاهر شد و به عنوان رهبر فرقهی آنها شناخته میشد. پس از رسیدن سرزمین میانه را مورد کنکاش قرار داشت و همراه با ساحران آبی به شرق دور رفت ولی دست آخر در برج ارتانک ساکن شد. برجی که در اصل، پایگاه مرزی گوندور بود و برن کارگزار به وی بخشید. سارومان شیفتهی علم محرمانه و پنهانی، به ویژه رازهای پشت حلقههای قدرت بود. عطش وی برای کنترل دیگران در نهایت باعث خیانت وی به شورای سفید گشت و دست آخر توسط خدمتکار خودش، گریمای مارزبان کشته شد.
نکته:
۱-نام آلاتار و پالاندو از یادداشتهای مختصری که در داستانهای نیمهتمام وجود دارند آمده و در مورد آنها قطعیتی وجود ندارد. منابع دیگر نامهای دیگری برای ساحران آبی ذکر کردهاند که رومهستامو و مرینهتار از آن جملهاند. برای اطلاعات بیشتر به مدخل این اسامی رجوع کنید.
ساحران آبی، بر اساس هویت خویش دو شخصیت مرموز هستند که در فهرست فوق هر دو با وصف «آبی» آمدهاند. توصیف مذکور در راستای هماهنگی با دیگر ساحران است ولی باید گفت که خود تالکین هرگز به این شکل از اسامی آنها استفاده نکرد.
۲-چون هرگز از سرنوشت راداگاست آگاه نشدهایم محتمل است که او در سرزمین میانه مانده باشد. نیز ممکن است راه مستقل خویش را به جانب آمان یافته و رفته باشد. در هر صورت، شاهدی بر هیچ یک از این دو مدعا در دست نیست.