آیا مردمان آزاد سرزمین میانه این امکان را داشتند که در مواقع نیاز، برای محافظت از خود نام البرت را فرا بخوانند؟ اگر چنین بود، چرا در مواقع بیشتری از این نام استفاده نمیکردند؟
در برخی افسانهها و دنیاهای فانتزی، نامها قدرتمنداند. مشخص نیست که نامها در دنیای تالکین تا چه حد میتوانند قدرتمند باشند (اگر اصلا نیرویی داشته باشند)، اما چند صحنهای هستند که در آنها اتفاقی میافتد!
اولین صحنهی اینچنینی زمانیست که چیزی نمانده که نزگول، فرودو، سم و پیپین را در جادهی هابیتون بیابد. سپس با نزدیکشدن گروهی از الفها (به سرکردگی گیلدور اینگلوریون) که در حال خواندن آوازی برای البرت (واردا النتاری) بودند، نزگول میگریزد. از نحوهی روایت این قسمت از داستان میتوان به راحتی استنباط کرد که این گروه بزرگ از الفها دلیل گریختن نزگول بودهاند، ولو اینکه فرودو با اشاره به استفادهی آنها از نام البرت، ایشان را از الفهای برین میداند. و بعدتر نیز، زمانی که فرودو و سم از دژ کیریت آنگول گریختند، وقتی در تلاش بودند از دیدهبانها عبور کنند، سم بار دیگر نام البرت را فراخواند. در اینجا چنین روایت میشود که:
… نمیدانست چرا افکارش [افکار سم] ناگهان متوجه الفهای شایر گشت و آوازی که موجب شد سوار سیاه به سمت جنگل برگریزد.
همچنین زمانی که نزگول در ودرتاپ حمله کردند، فرودو همزمان که خود را به زمین انداخت، نام البرت را به زبان آورد. وقتی یکی از نزگول به فرودو خنجر زد، فریادی جیغمانند به گوش رسید. اما این فریاد را فرودو برآورد یا نزگول؟ بعدتر، آراگورن به نکتهی جالبی اشاره میکند:
فرودو به خوابی کوتاه فرو رفت، با این حال درد زخمش به آرامی افزایش مییافت و سرمایی گزنده از شانهاش به بازو و پهلویش گسترش مییافت. دوستانش از او مراقبت میکردند، گرم نگهش میداشتند و زخمش را شستوشو میدادند. شب، آرام و خسته گذشت. سحرگاه در آسمان برمیآمد و نور خاکستری دره را پر میکرد که استرایدر، بالاخره برگشت.
فریاد زد: «ببینید!» همچنان که خم میشد شنلی سیاه را از روی زمین برداشت که آنجا افتاده بود و در تاریکی از نظرها پنهان مانده بود. یک فوت بالاتر از لبهی پایینیاش، شکافی وجود داشت. آراگورن گفت: «این جای شمشیر فرودو است. به گمانم تنها آسیبیست که به دشمنش زده. چرا که شمشیر سالم است و تمام تیغههایی که زخمی بر آن شاه مرگبار وارد کنند، نابود میشوند. نام البرت برای او مرگبار تر بود.»
همچنین زمانی که نزگول در گدار بروآینن با فرودو روبرو شدند:
«به یاری البرت و لوتین زیبا» فرودو همچنان که شمشیرش را بلند میکرد با آخرین توانی که داشت گفت: «نه حلقه و نه مرا، به دست نخواهیآورد!»
سپس سرکردهی آنها که اکنون نیمی از گدار را طی کردهبود، بهطور تهدیدآمیزی روی رکابش ایستاد و دستش را بالا آورد.هوش فرودو زائل گشت، زبان در دهانش شکاف برداشت و قلبش به سختی میتپید. شمشیرش شکست و از دستان لرزانش افتاد. اسب الفی عقب رفت و خرناس کشید. جلوترینِ اسبهای سیاه چیزی نماندهبود که پا بر ساحل بگذارد.
و زمانی که سم با شلوب میجنگید، البرت را فراخواند و شیشهی گالادریل را بالا گرفت احساس قدرت و دلگرمی به او دست داد.
این سوال را در ژوئن ۲۰۲۱ دریافت کردم:
سوالی که دارم اینه: هربار میخونم که خادمان سائورون، حتی اشباح حلقه، از شنیدن کلمات “البریت!، گلیتونین!” وحشتزده میشن، گیج میشم. آیا مردمان آزاد نمیتونستند هروقت که نیاز داشتند از این کلمات برای عقب روندن دشمنانشون استفاده کنند؟ هرچند موقتی باشه.
احساس میکنم که کلمات ابزار داستانیای هستند که تالکین وقتی میخواسته شخصیتهای ضعیفتر از موقعت دشواری فرار کنند، استفاده میکرده. اما در موقعیتهای دیگه، به طور غریبی، کلمات استفاده نمیشدن. دوست دارم نظر شما رو راجع به این مساله بدونم.
سوال خوبیست. در متنی که بالا آوردم، وجههای انجیلی در استفاده از نام «البرت» دیده میشود. در انجیل مرقس، فصل شانزدهم، آیههای ۱۵ تا ۱۸ متن زیر را میخوانیم:
سپس عیسی بر آن یازده تن که در حال تناول غذا بودند ظاهر گردید. او آنها را بخاطر عدم ایمان و خودداری لجوجانهشان از باور داشتن به کسانی که او را پس از دوباره برخاستنش دیدهبودند، مورد عتاب قرار داد.
به آنها فرمود: «در جهان بگردید و انجیل را به تمام موجودات بشارت دهید. هرکه ایمان آورد و تعمید دادهشود، نجات خواهد یافت و هرکه روی برگرداند، محکوم خواهدشد. و آنان که ایمان آورند را این نشانهها همراه خواهد بود: به نام من شیاطین را دفع خواهندکرد، به زبانهای جدید سخن خواهندگفت، مارها را با دست خواهند گرفت و اگر سمی مرگبار بنوشند، هیچ آسیبی بر آنها نخواهد داشت و اگر دست خود بر بیماران بنهند، شفا خواهندیافت.»
در فرمانروای حلقهها کسی شیاطین را دفع نمیکند اما به نظر میرسد هنگامی که شخصیتها با پلیدی قدرتمندی روبرو میشوند، به زبان آوردن نام البرت کمککنندهاست. با این حال مطمئن نیستم که این امر برای متوقف کردن یک ارتش یا موجود عظیم و قدرتمندی مانند بالروگ موریا کفایت کند.
آیا یک اورک معمولی البرت را میشناخت و از اسم او میترسید؟
بهنظرم تالکین بسیار زیرک بود. عنصر دیگری در تمام این صحنهها حاضر است. خود حلقه. اگر در این بحث فرض را بر این بگذاریم که خود البرت این درخواستهای کمک را شنیده و به آنها پاسخ داده، به نظرم باید چنین استنباط کنیم که این امر بخاطر وجود حلقه اتفاق افتادهاست. به راستی که البرت خوب میدانست که حلقه در چه وضعیتی است و به آن توجه ویژهای داشت. هرچه باشد والار نزدیک به ۲۰۰۰ سال با صبوری منتظر نتیجهدادن نقشهشان بودند. و سرانجام مالکیت فرودو بر حلقه فرصتی واقعی برای تحققیافتن آن هدف بود.
بنابرین اگر تالکین جایی اشاره نکردهباشد که البرت تمام دعاهایی که در سرزمین میانه به درگاهش میشد را میشنیده و پاسخ میداده، یا چنان آزادی عملی داشته که هرگاه مردمان آزاد در معرض خطری از جانب موجودات شریر قرار میگرفتند، اقدامی کند، ناچاریم فرض کنیم که موضوع ویژهای در مورد معدود دفعاتی که نام او یاریرسان و موثر بوده وجود داشتهاست.
منبع.