آنگاه فئانور سوگندی سخت هولناک یاد کرد. هفت پسرانش دردم دوشادوش او ایستادند و همان سوگند پدر را یاد کردند، و شمشیرهای آخته شان در پرتو مشعلها، سرخ بسان خون درخشید. و عهد بستند که هیچکس سوگند نشکند، حتی به نام ایلوواتار، و سوگندشکنان را نصیب تاریکی جاودانه آرزو کردند…
کوئنتا سیلماریلیون، فصل ۹، حدیث گریختن نولودر
سوگند فئانور، به سوگند وحشتناک و بازگشت ناپذیر فئانور و هفت پسرش که در شهر تیریون یاد کردند اطلاق میشود. آنها به نام ایلوواتار سوگند یاد کردند که تا زمانی که سه سیلماریل در دستانشان نباشد آرام ننشینند و با هرکس که مانع آنها شود بجنگند. در زمانی که سوگند یاد میشد، سیلماریلها در اختیار مورگوت بود که آنها را از دژ فئانور در فورمنوس دزدیده بود. در حالی که سوگند بازگشت ناپذیر فئانور را تحریک و تهییج میکرد، او به همراه خیل اعظم نولدور سرزمین قدسی را ترک کرده و در تعقیب بیهوده ارباب تاریکی، به سرزمین میانه بازگشت. خود فئانور در اولین حمله نولدور به مورگوت به شدت زخمی شد و درگذشت. پس از آن در حالیکه مورگوت سه سیلماریل را بر تاج آهنینش نگاه میداشت، الفهای بلریاند با دشمنی مشترک درگیر بودند. خطر واقعی سوگند زمانی ظاهر شد که برن و لوتین یکی از سیلماریلها را از اعماق انگباند به دست آوردند. به خاطر این سیلماریل، پسران فئانور با بقیه الفهای بلریاند به جنگ پرداختند. آنها به دوریات حمله کردند و آنرا ویران کردند و دیور، وارث تینگول را به قتل رساندند. اما سیلماریل باز هم از دست آنها دور ماند و پس از مدتی دریافتند که سیلماریل در دهانه های سیریون و توسط الوینگ، دختر دیور نگهداری میشود. آنها بار دیگر حمله کردند و بار دیگر نیز سیلماریل از دست آنها نجات یافت. با قدرت اولمو، الوینگ به دریا رفت و آنرا به شوهرش ائارندیل دریانورد رساند و با استفاده از آن، آنها به غرب بادبان کشیدند.
این سیلماریل از دسترس پسران فئانور دور گشت، اما دو سیلماریل دیگر هنوز بر تاج مورگوت بود. پس از جنگ خشم و شکست مورگوت در پایان دوران اول، تنها دو تن از سوگندخوردگان اصلی زنده مانده بودند: بزرگترین پسر فئانور، مائدهراس و ماگلو پسر دیگر فئانور. آنها دو سیلماریل را از پایگاه سپاه پیروز غرب دزدیدند، اما به خاطر اعمال شیطانی شان در به دست آوردن آنها، دریافتند که دیگر نمیتوانند جواهرات مقدس را بدون تحمل دردی جانکاه لمس کنند. مائدهراس خود و سیلماریلش را به اعماق زمین پرتاب کرد و ماگلور نیز سیلماریلش را به اعماق اقیانوس پرتاب کرد. بدین ترتیب ماگلور آخرین سوگندخورندگان بود و گفته شده که او سواحل جهان را می پیماید در حالی که با صدای زیبایش به خاطر غم و اندوهش مرثیه میسراید.