پسر بئورن، که تبدیل به فرمانروایی بزرگ در سرزمین خود گشت. بهسان پدرش، او این توانایی این را داشت که به شکل یک خرس درآید. و قلمروی او همان قلمروی پدرش بود، سرزمین میان کوههای مهآلود و سیاهبیشه، در درههای آندوین.
او و مردمش، بئورنینگها، جادههایی را که از سرزمینشان میگذشت را خالی از اورک و گرگ نگه میداشتند، آنها گدار کارراک که از رودخانۀ بزرگ میگذشت و گذرگاه فوقانی را که در میان کوهها قرار داشت را امن نگه میداشتند. بدون محافظت ایشان عبور از درههای علیای آندوین سخت یا غیرممکن میبود، اگرچه مردمان گریمبئورن برای این خدمات خود هزینهای سنگین دریافت میکردند.
خود گریمبئورن، همیشه با نام «گریمبئورن پیر» یاد میشود، هر چند ما هیچ تاریخ مشخصی برای سن او نداریم. هنگامی که بیلبو و شرکایش در سال ۲۹۴۱ دوران سوم با پدر او برخورد داشتند، او ظاهراً تنها زندگی میکرده است. بر طبق چرخه اتفاقات آن داستان، ما میتوانیم بگوییم که او پس از این اتفاقات متولد شده است، که این بدین معناست که او در زمان نبرد حلقه، نهایتاً هفتاد و هفت سال داشته است.
یادداشتها:
۱. در انگلیسی کهن، کلمۀ grim گاهی اوقات بیشتر معنایی معادل با «شبح» یا «روح» دارد تا معنای امروزی آن یعنی ترسناک. هرچند به ویژه با توجه به سلوک جدی پدر او، «خرس ترسناک» معنایی محتملتر برای گریمبئورن دارد تا «خرسْ روح».