«جنگ خشم» که به «نبرد بزرگ» نیز معروف است، جنگ میان الفها، انسانها و والار علیه «مورگوت» در پایان دوران اول سرزمین میانه بود که منجر به پایان حکمرانی وی در سرزمین میانه شد. این بزرگترین نبردی بوده که آردا شاهد آن بوده که نتیجه آن دستگیری مورگوت و نابودی دژ وی با نام «تانگورودریم» بود. اما پیامدهای سنگین ناشی از نبرد میان نیروهای والار و مورگوت، منجر به نابودی «بلریاند» به عنوان بخش شمال غربی سرزمین میانه و غرق شدن آن در اقیانوس بود.
- پیشزمینه
با فرارسیدن قرن ششم از دوران اول، مورگوت تقریبا به صورت کامل بر سرزمین میانه غلبه کرده بود و تلاشهای الفها، انسانها و دورفها برای مقاومت در برابر وی، بینتیجه بوده و بسیاری از قلمروهای بزرگ پادشاهی الفها سقوط کردند. در حالی که مورگوت تقریبا بر تمامی سرزمین میانه مسلط شده بود، پسران «فئانور» در جستجوی سیلماریلها، خویشاوندکشی وحشیانهای را که منجر به نابودی «دوریات» و «سیریون» شد را به راه انداخته بودند. در نهایت «ائارندیل»، فرزند «تور» و «ایدریل» با راهنمایی سیلماریلی که بر پیشانی بسته بود، به والینور رفت و به نمایندگی از انسانها و الفها، به تضرع در برابر والار پرداخت تا به کمک مردم سرزمین میانه بیایند.
- نبرد
«مانوه»، پادشاه والار که در کنار «ملکور» به عنوان برترین «آینور» شناخته میشود، با وجود اینکه پیشتر «نولدور» را به حال خود رها کرده بود تا شاهد نتایج اقدام خودخواهانه خود در ترک آمان و تعقیب موگوث باشند، در برابر درخواست ائارندیل به رحم آمد. این امر باعث شد تا والار با همراهی «وانیار» و گروه باقیمانده از الفهای نولدور در آمان، با تشکیل قدرتمندترین ارتشی که تاریخ آردا به خود دیده بود، به سرزمین میانه بیایند. در این بین «تلری» اجازه استفاده از کشتیهای خود را برای انتقال این ارتش به سرزمین میانه صادر کردند اما به دلیل خویشاوندکشی که فئانور و پسرانش در تعقیب مورگوت علیه تلری انجام دادند، حاضر به شرکت در جنگ نشدند. ارتش آمان با پیمودن بلریاند، به رویارویی با نیروهای مورگوت در دشتهای «آنفائوگلیث» پرداخت. مورگوت تقریبا تمامی نیروهای خود را بسیج کرده بود و شمار نیروهای وی آنقدر زیاد بود که آنفائوگلیث قادر به جای دادن آنها نبود.
بر اساس برخی از یادداشتهایی که در سیلماریلیون مورد استفاده قرار نگرفتند، نبرد «اگلارست»، آغازکننده نزاع بین دو طرف بود. اگلارست که شهر بندری «گیردان کشتیساز» بود، پس از «نبرد اشکهای بیشمار» توسط ارتش مورگوت نابود شده بود. در نبرد اگلارست، وانیار پس از پهلوگرفتن در ساحل موفق به شکست اورکها شدند. در برخی دیگر از یادداشتها، ارتش والینور به رهبری «ائونوه» که به عنوان چاوش مانوه و ماهرترینِ جنگاورانِ آردا در استفاده از سلاحهای مختلف شناخته میشد، سالهای متعددی را برای دستیابی به گذرگاه سیریون و دست پیدا کردن به بهترین مسیر برای رسیدن به آنگباند، به نبرد پرداختند.
در این جنگ که ۴۲ سال به طول انجامید، ارتش والار موفق به نابودی تقریبا تمامی ارتشهای اورک و همچنین بسیاری از بالروگها شد. در حالی که از بین انسانها، «اداین» در کنار والار جنگیدند، بسیاری از خاندانهای انسانها از شرق سرزمین میانه در کنار نیروهای مورگوت جنگیدند که در نهایت یا نابود شدند یا مجبور به فرار به شرقیترین قسمتهای سرزمین میانه شدند. در حالی که جنگ به پایان خود نزدیک میشد و پیروزی نیروهای والار تقریبا قطعی به نظر میرسید، مورگوت اقدام به استفاده از اژدهایان بالدار خود به عنوان آخرین تیر در ترکش نمود، اژدهایانی که پیشتر هرگز دیده نشده بودند. غافلگیری ناشی از حضور این نیروهای پیشتر دیدهنشده و ویرانی که آنها به بار آوردند، باعث عقبنشینی ارتش والار شد.
در این بین ائارندیل با همراهی عقابهای مانوه به رهبری «توروندور» فرارسیدند و در آسمان آنگباند به نبرد با اژدهایان مورگوت پرداختند که در این میان «آنکالاگون سیاه»، قدرتمندترین اژدهای مورگوت به دست ائارندیل کشته شد و سقوط وی باعث درهم شکستهشدن برجهای تانگودریل شد. کشتهشدن آنکالاگون باعث تجدید روحیه ارتش والار و بازپسگرفتن زمینهای از دست رفته شد تا سرانجام نیروهای آمان موفق به ورود به آنگباند شوند. مورگوت در عمیقترین سیاهچالههای آنگباند دستگیر شد اما وی به جای به چالش کشیدن دشمنان خود، درخواست صلح و بخشش نمود که مورد پذیرش قرار نگرفت. دو سیلماریلی که همچنان در اختیار وی بود، به ائونوه سپرده شد. مورگوت پس از داوری والار، از دروازه شب به بیرون از دیوارهای دنیا تبعید شد.
- پس از نبرد
پس از شکست مورگوت، بردگان بسیاری از آنگباند آزاد شدند. پیامدهای نبرد بین دو طرف، برای زمین بسیار سنگین بود به صورتی که بیشتر سرزمینهای غربی «ارد لوین»، به زیر دریا فرو رفتند و بلریاند نابود شد. دریا وارد اردلوین گشت و «خلیج لون» را شکل داد.
ائونوه اقدام به احضار الفها به منظور سفر به والینور نمود. بخش بزرگی از نولدور و «سیندار»، درخواست وی را پذیرفتند اما گروهی از الفها نیز از خروج از سرزمین میانه خودداری کردند و به غرب رفتند که افرادی همچون «گالادریل»، «کلبورن»، «الروند» و «گیلگالاد» در زمره برجستهترین آنها بودند. «مایدروس» و «ماگلور»، فرزندان فئانور از ائونوه درخواست بازپسگیری سیلماریلها را نمودند اما به دلیل اقدامات دهشتناکی که آنها در قرنهای گذشته پس از سوگند خود انجام داده بودند، به آنها گفته شد که هیچ حقی بر سیلماریلها ندارند. با این وجود این دو اقدام به دزدیدن سیلماریلها از اردوگاه ائونوه کردند اما سیلماریلها چنان دست آنها را سوزاند و درد آن به گونهای بود که مایدروس به همراه سیلماریل، خود را به درون آتش افکند و ماگلور نیز سیلماریل را به دریا انداخت.
جنگیدن در کنار والار باعث شد تا اداین، سرزمینی را که نه بخشی از والینور و نه بخشی از سرزمین میانه بود را هدیه بگیرند، سرزمینی که «آندور» یا سرزمین هدیه نامیده میشد. اما اداین نام آن را به «النا» و سپس «نومهنور» تغییر دادند. شهرهای دورفی «نوگرود» و «بلگوست» پس از فروپاشی اردلوین، نابود شد و دورفها را وادار به تغییر محل زندگی خود نمود.
سایر خدمتکاران باقیمانده موگوت به شرق فرار کردند. بالروگهای زنده مانده در اعماق زمین پنهان شدند اما در بین آنها، تنها بالروگ موریا بود که بعدها مجددا پدیدار شد. اژدهایان اندکی توانستند از نبرد جان سالم به در ببرند. «سائورون»، دست راست سابق مورگوت به منظور طلب بخشش نزد ائونوه آمد اما به وی گفته شد که برای قضاوت بایستی به والینور برگردد. اما وی فرار کرد و در سرزمین میانه پنهان شد. گفته میشود که مورگوت سرانجام موفق به رهایی از بندهای خود خواهد شد و با تمامی قدرت، مجددا به آردا حمله خواهد کرد. در این نبرد آخر الزمانی که آن را داگور داگوراث نامیدهاند، وی سرانجام کشته خواهد شد و سپس دنیا توسط ارو به کاملترین شکل ممکن درخواهد آمد.