در پایان جستجوی سیلماریل، برن در میان آروارههای گرگ بزرگ کارکاروت با مرگ مواجه شد. عشق لوتین به او، چنان قوی بود که لوتین جاودانگی خویش را رها کرد تا برن بتواند مدتی به سرزمین میانه بازگردد.
آنها از تالارهای انتظار بازگشتند و بر جزیرهی سبز تول گالن در سرزمینهای جنوبی ازیریاند، در سرزمین مردگان زنده یا دور فین-ای-گویینار در زبان الفی زندگی کردند.
هیچ انسان میرایی، دوباره برن یا لوتین را ندید ولی آن دو روابط شادی با الفهای سبز ازیریاند که گردشان میزیستند برقرار کردند. پس از آن که پدر لوتین، تینگول به قتل رسید، برن با گروهی از الفهای سبز به شمال رفت تا انتقام مرگ وی را بگیرد و سیلماریل مسروقه را پس بگیرد.
مدتی، سیلماریل در فیرن-ای- گویینار بود و لوتین آن را به بر میکرد. میگفتند آن سرزمین «مانند تصویر سرزمین والار» (۱) است. دیور، پسر برن و لوتین، همراه خانوادهاش دور فیرن-ای-گویینار را ترک گفت تا به جای پدربزرگ از دسترفتهاش، حاکم دوریات باشد.
برن و لوتین، هر دو فانی بودند و وقتی زندگیاشان به انتها رسید همراه آنها سرزمین مردگان زنده نیز از میان رفت. ارباب الفهای سبز سیلماریل را گرفت و نزد وارث آنها، دیور در دوریات برد. دور فیرن-ای-گویینار دیگر وجود نداشت.
نکته:
سیلماریلیون ۲۲، در باب ویرانی دوریات