نام بند: Blind Guardian | نام ترک به انگلیسی: Nightfall |
نام ترک به فارسی: فرو افتادن شب | شماره ترک: ۴ |
نام آلبوم به انگلیسی: Nightfall in Middle-Earth | نام آلبوم به فارسی: شامگاه در سرزمین میانه |
سال انتشار آلبوم: ۱۹۸۸ | مترجم: مهسا جوادی |
توضیحات: مهسا جوادی |
ترجمه فارسی ترانه:
هیچ نشانی از زندگی باقی نمانده بود
در میان سیل اشکهایی که (یاوانا) گریست
«تمام امید از دست رفته و نمیتوان جبرانش کرد
آنها (دو درخت) نیست و نابود شدهاند»
[فئانور خطاب به والار:]
«سخنانتان را برای خودتان نگه دارید
من میدانم -آنها همهی ما را کور کرده بودند-
شما میخواهید آنها (سیلماریلها) را از من بگیرید
بگیریدشان و مطمئن باشید
که نوری که زمانی او (یاوانا) ایجاد کرد
برای همیشه از دست رفته است»
همچون مرغان دریایی غمزده نوا سر دادند:
«-ما- در اعماق سایههایی گم شدهایم
که ابرهای مه آلود برایمان آوردند
-شیون زمانیکه زیبایی از بین رفت به آسمان خواست-
هیولاوش ساحل را پوشاند
هراسان به درون ناشناختهها»
به آرامی در دل وحشتی جدید خزید
جنون حکمرانی را به دست گرفت
و اولین خون را (در آمان) ریخت
زمانیکه شاه قدیمی کشته شد۱
{chorus:}
شب هنگام
به آهستگی به درون خزید و همهی ما را تغییر داد
شب هنگام
به آهستگی به درون خزید و همهی مارا تغییر داد
شب هنگام
سرزمین بیمرگی را در رنج و عذاب گرفتار کرد
[فئانور:]
«تا به کی باید در تاریکی عزا بگیریم؟
سعادت و زیبایی باز نخواهد گشت
با اندوه و ماتم وداع کنید
قدم در راه طولانی و سختی که پیشِ رو خواهد بود بگذارید»
اما حتی در سکوت نیز کلمات را میتوانستم بشنوم
«باید که قسم یاد کنیم
به نام آن یگانه (ایلوواتار)
تا پایان دنیا
این قسم نمیتواند شکسته شود»
برایم شگفت آور است
که هنوز میتوانم این صداها را درونم بشنوم
نابودی نولدور نزدیک شده
کلمات شاهی تبعید شده را شنیدم
«من سوگند میخورم انتقام بگیرم»
سرساز از خشمی که قلبمان را شعلهور ساخت
لبریز از نفرت، لبریز از غرور
ما فریاد انتقامجویی سر دادیم.
{chorus:}
شب هنگام
به آهستگی به درون خزید و همهی ما را تغییر داد
شب هنگام
به آهستگی به درون خزید و همهی مارا تغییر داد
شب هنگام
سرزمین بیمرگی را در رنج و عذاب گرفتار کرد
[ائونوه، چاوش مانوه:]
«که گفتی او (ملکور) یک والاست
پس قسمی که خوردید بیهوده است
-اما- آزادانه آمدید و آزادانه خواهید رفت
-پس- هیچگاه به بادهای شمالی اعتماد نکنید
هیچوقت به دوستان پشت نکنید»
«اوه، من وارث شاه برین هستم»
«بهتر است که به او اعتماد نکنید»
«دشمن من (ملکور)،
آیا او از همنوعان شما (والار) نیست و
سرانجام ممکن است از پی من بیایید»
و بدرود گفت
{chorus:}
شب هنگام
به آهستگی به درون خزید و همهی ما را تغییر داد
شب هنگام
به آهستگی به درون خزید و همهی مارا تغییر داد
شب هنگام
سرزمین بیمرگی را در رنج و عذاب گرفتار کرد
به سوی آنجا که همهچیز از آنجا شروع شد.
توضیحات:
[۱] منظور فینوه، شاه نولدور و پدر فئانور است.
بخشهایی که در پرانتز آمده خارج از متن و توضیح از سوی مترجم است. بخشهای داخل گیومه گفتههای اشخاصی مثل یاوانا و فئانور و ائونوه هستند.
بخشهایی که در میان دوخط فاصله آمده بک ووکال هستند، بدین معنی که توسط بقیه اعضای گروه خوانده میشوند، نه خواننده اصلی که در نقش شخصیتهای اصلی حرف میزند.
و {chorus:} مشخصاً بخش تکرار شوندهی آهنگ است که ممکنه هرگاه کمی تغییر کند یا ممکن است کاملا ثابت و تکرار شونده باشد.
این ترانه به ماجرای پس از نابودی دو درخت میپردازد که والینور در تاریکی فرو رفت. یاوانا و نیهنا نتوانستد درختان را احیا کنند و گریستند. یاوانا فرمود مگر تنها با نور دو درخت که در سیلماریلهای دست ساختهی فئانور وجود دارد بتواند دو درخت را احیا کند.
چون این را به فئانور گفتند او اینکار را بی فایده خواند و گفت که حاضر به اینکار نیست و با نابود شدن آنها او هم میمیرد.
پس از آن فئانور علیه والار شورید و ادعا کرد والار آنها را گروگان گرفتهاند و از نعمت آزادی محرومشان کردهاند و اگر آنها علیه ملکور کاری نمیکنند حداقل بگذارند الفها خود به جنگ او بروند و به قیمت مرگ هم که شده تلاش خود را بکنند. فئانور جمله نولدور را تشویق به ترک والینور کرد و درنهایت خیل بسیاری از نولدور عازم سرزمین میانه شدند.