نام بند: Blind Guardian | نام ترک به انگلیسی: Harvest of Sorrow |
نام ترک به فارسی: خوشهی اندوه |
شماره ترک: ۲۳ |
نام آلبوم به انگلیسی: Nightfall in Middle-Earth | نام آلبوم به فارسی: شامگاه در سرزمین میانه |
سال انتشار آلبوم: ۲۰۰۷ | مترجم: مهسا جوادی |
توضیحات: مهسا جوادی |
ترجمه فارسی ترانه:
او رفته است۱
برگها به زمین میریزند۲
دوشیزهی اشکها برنخواهد گشت
طلسم فراموشی شکسته شده
و عشق پاک تبدیل به گناه شد
در صبحدم زندگیمان
باشد که امید تمام ماتم و زاری را بشوید
حقیقت در سایهها کمین کرده است
رویاها ممکن است انباشته از دروغ باشند
نور به زودی خواهد آمد
اما درد درون پا برجاست
ناگهان بسیار واضح شد
تمام نابینایی از دیدگانش برداشته شد۳
او چشمانش را بست
و نام مرا بانگ زد
و او هیچگاه دیگر دیده نشد
خوشهی اندوه
بار تو به ثمر نشسته
در دنیای یخبستهی سراسر اشک
زمانی که بارقهی نور زندگی ته کشید
باید که سرمای شبهای زمستان آغاز شود
او رفته است
و من از شکوه افتادهام
هیچ جادوی شفابخشی نمیتواند زخمهایم را خوب کند
صبحدم فریب خورد
چنانچه من فریب خوردم
فریب زندگی و نابودی تلخ
که برایتان پایان روز را آوردهام۴
در صبحدم زندگیمان
امید به زودی میگذرد
رویارویی با تاریکی
که تنها در برابرش میایستم
خوشهی اندوه
بذر تو به ثمر نشسته
در دنیای یخبستهی سراسر اشک و ماتم
زمانی که بارقهی نور زندگی ته کشید
باید که سرمای شبهای زمستان آغاز شود
توضیحات:
بلایند گاردین این ترانه را به زبانهای انگلیسی، فرانسوی، اسپانیایی و ایتالیایی اجرا کردهاند و در مجموع ۷ ضبط استودیویی و ۲ اجرای زنده رسمی از این آهنگ وجود دارد. این ترانه در نسخه ریمستر سال ۲۰۰۷ و همچنین در نسخههای نفیس ژاپنی به صورت Bonus به عنوان ترک ۲۳م در انتها وجود دارد.
[۱] این آهنگ را تورین تورامبار، برای نیهنور نینیل، به معنی دوشیزهی اشکها، میخواند. نامی که تورین نادانسته بر روی خواهرش گذاشت. چرا که خواهرش همانطور که در کتاب سیلماریلیون آمده، به افسون اژدها اسیر شد و تمام گذشتهی خود را از یاد برده بود و تورین او را سرگشته در جنگل یافت و این دو تا به حال همدیگر را در بزرگسالی ندیده بودند. این دیدار به ازدواج آن رو منجر شد. هنگامی که طلسم اژدها از دیدگان دختر برداشته شد، نیهنور فهمید که با برادرش ازدواج کرده و از او باردار است و بدین سبب عشق پاک آنها به گناه بدل شده بود. نیهنور با تصور اینکه تورین در مبارزه با اژدها مرده است جان خود را گرفت. حال تورین قبل از آنکه خود نیز به زندگیاش پایان دهد، چنین ترانهای را برای او میخواند
[۲] وقتی تورین به کابد-اِن-آراس بازمیگردد با این صحنه مواجه شد که برگها به زمین میریزند و گویی زمستان از راه رسیده است و تورین همانجا با گورتانگ جان خود را میگیرد.
[۳] چون گلائرونگ اژدها افسونش را از دختر برداشت؛ نیهنور که گویی تابهحال نابینا بود برادرش را که فکر میکرد در مبارزه با اژدها از پای درآمده شناخت. فریاد زد: «بدرود ای محبوب دوگانه! تورین تورامبار تورون آمبارتانن (ای ارباب تقدیرکه تقدیر بر تو ارباب شد)، ای شادمان از مرگ» و خود را به آبهای خروشان کابد- اِن-آراس انداخت و دیگر کسی در بلریاند او را ندید.
[۴] تورین اژدها را کشت اما با فهمیدن حقیقت که نینیل خواهرش است و اینک به کام مرگ فرو رفته، افتخار و شکوه کشتن پدر اژدهایان دیگر بیارزش بود. تورین خود را فریب خورده دید و اینکه نتوانسته سرنوشت را شکست دهد. ارباب تقدیر نامی که بر خود نهاد تنها عنوانی پوچ بود و به راستی نفرین ملکور بر او چیره بود و تورین هرکجا میرفت بدبختیاش را برای دیگران نیز به ارمغان میآورد. در آخر تورین بالاخره تسلیم تقدیر شده و به دست خود و شمشیر سیاهش به سیاهبختیهایش پایان میدهد.