در ابتدا مهاجران و کاشفان نومهنوری بودند که در دوران اوج قدرت سائورون در عصر دوم به سرزمین میانه سفر کردند. آنها به جای مخالفت با او، خود را تسلیم او کردند و به دنبال قدرتی برآمدند که او می توانست به آنها بدهد. مستحکمترین سکونتگاه آنها در اومبار بود، اما بسیاری از آنها اربآبهای سرزمینهای جنوبیتر شدند. به طور خاص دو نفر – هرومور و فوینور – به عنوان فرماندگان هارادریم نام برده شدهاند.
میدانیم که سه نزگول از نُه نزگول منشأ نومهنوری داشتند و اجتناب ناپذیر به نظر میرسد که اینها در اصل به نومهنوریان سیاه تعلق داشته باشند. حتی میتوان چنین برداشت کرد که هرومر و فوینور به ارواح حلقه تبدیل شدهاند، اگرچه به نظر میرسد که دورهای از تاریخ که آنها بدان تعلق دارند دیرتر از آن است که این امکان وجود داشته باشد.
پس از اولین سقوط سائورون در پایان عصر دوم، نومهنوریها سیاه به سرعت شروع به کاهش یافتند. اگرچه آنها با مردمی که بر آنها حکومت میکردند ادغام شدند، اما هرگز میراث خود را فراموش نکردند و نفرت گوندور و متحدانش را در سراسر عصر سوم در دل داشتند. هنگامی که سائورون دوباره قیام کرد، نوادگان نومهنوریان سیاه تاریخ خود را به یاد آوردند و به آرمان او بازگشتند. معروف ترین آنها زبان سائورون بود که در طول جنگ حلقه به عنوان سفیر سائورون در مورانون عمل می کرد.
یادداشتها:
تنها اشارهای که مربوط به ظهور نومهنوریها سیاه است، توضیح نسبتاً مبهم ارباب حلقهها است، جایی که گفته میشود آنها در «در طول سالهای سلطۀ سائورون» در سرزمین میانه ساکن شدهاند («بازگشت شاه»، کتاب پنجم، فصل ۱۰). سال ۱۸۰۰ دوران دوم. احتمالاً اولین تاریخ ممکن برای ظهور نومهنوریهای سیاه است: در «داستان سالها»، در مدخل آن تاریخ بیان میشود که :«سایه بر نومهنور می افتد.»
این تاریخگذاری کاملاً رضایتبخش نیست، زیرا در جاهای دیگر (ضمیمۀ چهارم «ارباب حلقهها») گفته شده است که نومهنوریها سیاه از حزب مردان شاه ظهور کردند که تا بیش از چهار قرن پس از این تاریخ در حدود ۲۲۵۱ دوران دوم ظاهر نشدند. این تاریخ تقریباً همزمان با ظهور نزگول بود، و از آنجایی که سه نفر از آنها نومهنوری بودند، میتوانیم مطمئن باشیم که سائورون قبلاً حداقل بخشی از آن نژاد را به دام انداخته بود.
تطبیق همه این اظهارات سخت است، اما غیرممکن نیست. به نظر میرسد ثابتترین قرائت این است که سائورون اغوای نومهنوریها را در حدود سال ۱۸۰۰ آغاز کرد و بعد از آن تاریخ دستکم تعدادی خدمتگزار و پیرو نومهنوری داشت. با این حال، به نظر میرسد که نومهنوریان سیاه تا چند قرن بعد به عنوان یک قوم جداگانه ظهور نکردهاند.
نومهنوریهای سیاه در جنگ آخرین اتحاد نابود نشدند، اما پس از سقوط اربابشان، به سرعت از بین رفتند و جذب مردمان بومی سرزمین میانه شدند. با این وجود، حتی در پایان عصر سوم، سه هزار سال بعد، عدهای بودند که میتوانستند ادعا کنند که از تبار نومهنوریان سیاه هستند. فرستادهای که به زبان سائورون شهرت داشت یکی از اینها بود.