این نام جهت تشریح شرایط حاکم بر دنیا پس از تخریب نومهنور و ازبین رفتن والینور در اواخر دوران دوم بکار برده میشد. پس از آن واقعه، جادهها فقط به صورت خمیده (یا مدور) ساخته شد. فقط الفها بودند که برای رسیدن به سرزمین نامیرایان، جادههای مستقیم را دنبال نمودند.
پیش از دنیای خمیده:
بنابر تاریخ الفها، در دوران ابتدایی جهان، شکل آن صاف بود. در غرب، امان، سرزمینهای نامیرا قرار داشت، در حالی که در شرق، سرزمین میانه قرار داشت، با دو خشکی که توسط دریای بزرگ از هم جدا شده بودند. در دوران اول، یک دریانورد از سرزمین میانه میتوانست از اقیانوس عبور کند تا به سواحل سرزمین قدسی برسد. این سفر واقعاً خطرناک بود، اما اگر کشتی میتوانست از جزایر مسحور و دریاهای پُرسایه که از سواحل آمان محافظت میکردند عبور کند، می توانست به سرزمین والار در آنسوی آن برسد. در واقع، ائارندیل دریانورد دقیقاً چنین سفری را با کشتی خود وینگیلوت انجام داد و بدین ترتیب پایان مورگوت را رقم زد.
بدین ترتیب عصر اول گذشت و عصر دوم سر رسید و والار جزیرۀ جدیدی در دریای بزرگ به عنوان پاداشی برای اداینها ایجاد کردند، خاندانهایی از انسانها که به الدار در جنگهای بلریاند کمک کرده بودند. کسانی که در سرزمین جدید نومهنور سکنی گزیدند، در نزدیکی و مشرف به تول ارهسئا و قلمرو قدسی زندگی میکردند. مانوه از ترس این که انسانهای فانی توسط سرزمینهای نامیرا فریفته شوند، آنها را از سفر به سمت غرب تا بیش از جایی که سرزمینشان از دید خارج شود، منع کرد (اگرچه الدار ارهسئا میتوانست از دونهداین نومهنور بازدید کنند و اغلب این کار را می کرد).
اگرچه نومهنوریها بیش از سه هزار سال در صلح زندگی کردند، اما در نهایت ثابت شد که ترس مانوه درست بوده است. تحت تأثیر سائورون، پادشاه آر-فارازون ناوگان وسیعی را برای فتح سرزمین نامیرا به سمت غرب روان ساخت. در این زمان مانوه از ایلوواتار یاری خواست و نتایج فاجعه بار بود. نه تنها جزیره نومهنور ویران شد، بلکه ماهیت جهان نیز به کلی تغییر کرد.
دنیای خمیده:
در زمان سقوط نومهنور، سرزمینهای نامیرا در منتهی الیه غرب از جهان خارج شدند (و همینطور سرزمینهای خالی کمتر شناخته شده که در شرق سرزمین میانه قرار داشتند). سرزمینها و دریاهای جدید ساخته شدند و شکل جهان تغییر کرد. از این زمان به بعد، دریانوردی که به اندازۀ کافی از دریاهای جدید به دوردست بادبان میکشید، خود را باز همانجایی مییافت که از آن شروع به حرکت کرده. این برای مردم آن زمان که دنیای جدید را «خمیده» (یا «گرد»، برای استفاده از اصطلاحات مدرنتر) میدیدند، فوقالعاده عجیب به نظر میرسید.
اگرچه یک دریانورد فانی دیگر نمیتوانست به سرزمینهای آمان دسترسی داشته باشد، برای الفهایی که در سرزمین میانه باقی مانده بودند استثناء قائل شد. سرنوشت آنها این بود که به غرب بازگردند، و آنها هنوز هم اجازۀ این کار را داشتند، در امتداد جاده مستقیم که مسیر قدیمی را در سراسر دریای بزرگ دنبال می کرد. بنابراین، کشتی الفها میتوانست مستقیماً به سمت «غربی که بود» حرکت کند که منحنی جهان خمیده از زیر آن دور میشد.
برای فانیها، جادۀ مستقیم بسته شد و آنها به جز چند مورد استثنایی، به دنیای خمیده محدود شدند. برای مثال، به بیلبو و فرودو بگینز اجازه داده شد تا با کشتی سفید به غرب سفر کنند تا از رنج خود در سرزمین میانه رهایی یابند. ظاهراً هم ساموایز گمگی و هم گیملی دورف مجاز به عبور شدند. اشاره شده است که سایر دریانوردان فانی، تحت شرایط قابل توجه، ممکن است اجازه داشته باشند که از دوایر دنیای خمیده بگریزند و حداقل در معرض دید سواحل قلمروی قدسی قرار گیرند.
یادداشتها:
این سرزمینهای جدید احتمالاً شامل قاره آمریکا میشدند که در ساختار قبلی جهان وجود نداشت. ممکن است سرزمینهای جدید بیشتری نیز در شرق ظاهر شده باشند (به عنوان مثال استرالیا)، اما ما جزئیات بسیار محدودی در مورد سرزمینهای شرق میانه حتی قبل از سقوط نومهنور داریم.