-مترجم: پارمیس علیبیگی
طبق گزارشات اخیراً دانشمندان در گفتگوهایشان به اعضای گونهای از فسیلهای سه فوتی (۹۰ سانتیمتر) که اخیرا در اندونزی کشف شده، «هابیت» میگویند. چه زمانی این اصطلاح به وجود آمد؟ قبل یا بعد از تالکین؟ و چگونه ممکن است هابیتهای «واقعی» شبیه یا متفاوت از هابیتهایی که تالکین خلق کرده است باشند؟
در ادامه به بررسی نظرات کارل زیمر، نویسنده ی ستون Matter در قسمت علمی مجلهی تایم پیرامون این پرسش میپردازیم.
این واژه مدتها بعد از آثار تالکین وارد گفتگوهای علمی شد. در سال ۲۰۰۳، مایکل موروودِ باستانشناس و همکارانش، جمجمه و دیگر استخوانهای یک خویشاوند انسانی باستانی – یا به عبارت عملی، هومینین (انسانتبار) – را در یک غار در جزیره فلورس اندونزی کشف کردند. هومینینهای فلورس خیلی کوچک بودند و در حالت ایستاده حدود ۳ فوت قد، و مغزهای بسیار کوچکی داشتند. دکتر موروود و همکارانش در کنار فسیلها، ابزارهای سنگی پیدا کردند که نشان میدهد آنها قابلیت ذهنی قابل توجهی برای آتش افروزی داشتهاند.
این کشفیات زمانی هیجان انگیزتر گشت که معلوم شد سن این فسیلها به ۱۸ هزار سال قبل برمیگردد. در سال ۲۰۱۰، دکتر موروود و همکارانش با بررسی مجدد لایههای رسوبی همان غار متوجه شدند که منشا این فسیلها به جایی حدود شصت هزار تا صدهزار سال پیش باز میگردد. اینگونه فسیلها قدمتی بیشتر پیدا کردند اما این تفاوت نسبتاً زیاد نیست. گونهی خود ما انسانها حدود دویست هزار سال پیش پدید آمد. از آنجایی که این فسیلهای فلورسی نسبت به سایر هومینینهای کشف شده تفاوت زیادی داشت دانشمندان به این نتیجه رسیدند که باید اسم جدیدی برای آن انتخاب کنند. بنابراین آنها فسیلها را هومو فلورسینسیس یا انسان فلورسی نامیدند.
در حدود سال ۲۰۰۴ دکتر موروود و همکارانش آمادهی انتشار مقالهای علمی با تمام جزئیات تحقیقشان بودند. آنها تمایل داشتند تا نتایج را به اطلاع عموم برسانند اما به خوبی میدانستند که هومو فلورسینسیس تلفظ بسیار دشواری دارد. پس دکتر موروود به همکارانش پیشنهاد داد تا به افتخار رمان جی.آر.آر. تالکین که در مورد مردمان کوچکی در سرزمین میانه بود، اسم هابیت را برای هومینینهای فلورسی انتخاب نمایند. پیتر براون یکی از همکاران دکتر موروود به او گفت که این ایده اصلاً خوب نیست. او در مقالهای در مجلهی Nature در سال ۲۰۱۴ گفت: «فکر میکردم به محض انتشار نتایج از سرتاسر کرهی خاکی به من تلفن خواهد شد». و همانطور که او میترسید، بعدها خیلیها با او تماس میگرفتند و در مکالمههایی عجیب و غریب و بیپایان میگفتند افراد کوچک و پشمالویی را در حیاط خلوت خود دیده بودند.
هابیتهای فلورس و هابیتهای سرزمین میانه تنها چند نقطهی مشترک دارند. تالکین میگوید هابیتهایش با انسانها نسبت داشتهاند، و هومو فلورسینسیسها هم احتمالاً با یکی از اجداد ما که حدود ۱.۸ میلیون سال قبل میزیسته مشترک بودهاند. هر دوی این نژادها کوتاه قد بودند. اما به جز این دو ویژگی سایر صفات آنها با یکدیگر متفاوت است.
تالکین فرودو و همراهانش را مردمان کوچکی به تصویر کشید که درنوعی بهشت غیرصنعتی زندگی میکنند، درست همانند روستایی که خود تالکین در اواخر صدهی ۱۸۰۰ در آن بزرگ شده بود. او در کتاب یاران حلقه نوشته: «روستاهای منظم و سرسبزِ مزرعه مانند، پاتوق مورد علاقهی آنها بود.»
گونهی خود ما حدود دوازده هزار سال پیش کشاورزی را اختراع کرده است. اما هابیتهای فلورسی نشانی از کشاورزی نداشتند. پیشینهی این فسیل نشان میدهد که اجداد آنها حدود یک میلیون سال پیش با ابزارهای سنگی وارد فلورس شدند. اخیراً در مطالعهای کشف شد که در هفتصد هزار سال پیش اندازهی قد اجداد این گونه تا اندازهی قد هابیتها کوتاه شده است. با توجه به زغال چوب و استخوانهای ترک خوردهای که محققان یافتند، به نظر میرسد که هومو فلورسینسیسها از ابزارهای سنگی برای شکار فیلهای کوتوله استفاده میکردند و سپس در غار گوشتشان را بر روی آتش میپختند.
هابیتهای فلورس احتمالاً توانایی زبانی نداشتند و نمیتوانستند نقاشی بکشند. آنها برای تقریبا یک میلیون سال، بدون کوچکترین تغییری زندگی کردند، و هیچگونه پیشرفتی در ابزارهای سنگی که زندگیشان به انها وابسته بود دیده نمیشود. استراتژی تکاملی به آنها اجازه داد تا در فلورس پیشرفت کنند، حداقل تا زمانی که سر و کله ی ما پیدا شد. قدمت جوانترین استخوان فلورسینسیس به زمانی باز میگردد که گونههای ما به آسیای شرقی و استرالیا وارد شدند. این امکان وجود دارد که ما به خاطر غذا یا سرپناه آنها را منقرض کرده باشیم.
تالکین میگوید: «هابیتها مردمانی ساده اما بسیار کهن هستند که در گذشته تعدادشان خیلی بیشتر از امروز بوده است». تصور تعدادی هومو فلورسینسیس که تا امروز در جنگلهای دور افتادهی جزیرهی اندونزی نجات پیدا کرده باشند بامزه است. اما متاسفانه احتمال این رخداد به اندازهی سایر شگفتیهای رمانهای تالکین دور از ذهن به نظر میرسد.
باید گفت که خود تالکین بیشترین الهام رو از اسطوره ها و نوشته ها و زبان اسکاتلند داشته. در برخی از اسطوره ها به ویژه ژرمن ها، واژه هابیت به چشم میخوره. تالکین تنها اومده اون رو روی زبان ها انداخته. حتی الف ها، جادوگرها و … در اسطوره های اسکاتلند هم موجوده.
تالکین از زبان ژرمن ها، و یکی دو تای دیگه برای پدید آوردن زبان های جهان خیالیش استفاده کرده!
خیلی جالبه 🙂
تصورش شیرینه که فکر کنیم هابیت ها یه روز وجود داشتند یا شاید همین الان هم دارند یه جایی دور از ما زندگی می کنند 😉
اره موافقم. برای همین در اخر مقاله اینطور نوشته شده و بطور صد در صد چنین چیزی رو رد نمیکنه چون ممکنه یجایی در حال زندگی باشن:)