مردمانی از شمال سرزمین میانه و خصوصاً آنهایی که در بخشهای شمالی دره آندوین زندگی میکردند و اجداد روهیریم بودند.
نسب مردمان شمال
خاستگاه مردمان شمال به سختی قابل تشخیص است. به نظر میرسد که اجداد آنان از چند گروه متفاوت باشند، بدان معنی که سرچشمهی آنان آمیزهای از چند قوم مختلف بوده تا تنها یک قوم واحد.
بیشتر به نظر میرسد از مردمی ریشه گرفته باشند که با اداین رابطهی نزدیکی داشتند، اما از کوهستان آبی عبور نکردند و به بلریاند نرفتند. به نوعی میتوان ایشان را مردمانی معادل الفهای سیلوان گرفت، کسانی که این زمان، از سفر بزرگ به سمت غرب رو برگرداندند. ضمیمهی الف-۱ بخش چهارم کتاب ارباب حلقهها، در مورد مردمان شمال چنین میگوید: «…{ایشان} از نظر خویشاوندی در مقایسه با مردمان کهتر به دونهداین نزدیکتر بودند (زیرا بیشتر اینان از اعقاب مردمانی بودند که اصل و تبارشان به اداین عهد باستان میرسید.)» (بازگشت شاه، صفحهی ۶۳۰، انتشارات روزنه)
بنابراین، خلاصهی برداشت آن است که دو سرچشمه برای مردمان شمال داریم: آنهایی در اصل و نسب با اداین مشترک بودند و آنها که نبودند (چرا که آنها فقط در تبار با اداین مشترک بودند در نتیجه برخی از آنان باید از دودمان دیگری باشند.)
در کتاب افسانههای ناتمام تفسیر دقیقتری وجود دارد: «ظاهراً مردمان شمالی خویشاوندان نزدیک سومین و بزرگترین گروه از دوستان الفها بودند که تحت حکومت خاندان هادور قرار داشتند.» بدین ترتیب منبع سومی نیز به دست میآید، چرا که مردمان شمالی که اینجا وصفشان آمده صرفاً با اداین تبار مشترک ندارند: آنان به نسبت دیگران نسب نزدیکتری داشتند، پس قطعاً درون شجرهنامهی اداین جای میگرفتند. تقریباً چنین مینماید که این مردمان «خاندان چهارم اداین» را شکل داده باشند. خاندانی که نتوانست به دنبال دیگران از کوهستان بگذرد.
نهایتاً فارامیر توضیح دیگری را در کتاب دو برج، فصل پنجم بیان میکند. مشخصاً در ارتباط با روهیریم و اصلیت آنان چنین بیان میکند: «…شاید نسبت مستقیم با هادور زرینموی، دوست الفها نداشته باشند ، اما تبارشان به پسران او و مردمی میرسد که به فراخوان جواب رد دادند و از دریا به طرف غرب نرفتند.» بنابراین، اجدادی هستند که صرفاً با اداین مرتبط نبوده بلکه در عمل از نسل آنان بودند. به ویژه این که در هجرت بزرگ به سمت سرزمین تازه برپا شدهی نومهنور نپیوستند.
آیا تالکین توضیحی برای همه تفسیرهای گرد آورده خود داشته است: احتمالاً خیر. تمام این تفاسیر احتمالاً از ایدههای تکامل یافته شکل گرفتهاند تا ایدهی اولیه. از دیگر سو، هر سهی اینها مستقیم از متن ارباب حلقهها نشأتگرفتهاند و نمیتوان آنها را مردود دانست.
در حقیقت، کاملاً غیر ممکن نیست که روایتهای مختلف را با هم وفق دهیم، اما برای انجام آن نیاز به تصویری دقیق از اصلیت مردمان شمال که با مردمان دیگر آمیخته بودهاند داریم. ایشان تا حدودی با اداین خویشاوند هستند و تا حدودی نیستند و بعدها، در تاریخاشان کسانی که با خاندان هادور نسبت داشتند آنها را نیز منسوب به خود خواندند. ولی حتی این نیز راه حل ایدهآل نیست: برای مثال، اگر مردمان شمال، مردمی آمیخته مانند این بودند، چطور فارامیر توانست تشخیص دهد که کدام گروه، ریشهی دقیق روهیریم بوده؟ با این وجود، اگر همهی دانستهها را با هم وفق دهیم، باز هم تصور توضیحی متفاوت و ممکن، دشوار خواهد بود.
نکته:
- تشخیص دقیق زمان جدایی مردمان شمال از سایر اقوام انسانی مشکل است. تاریخی که وجود دارد، تقریباً قرن سوم دوران نخست است، که با عبور آدمیان از کوهستان آبی ارتباط دارد. آنها که گذشتند بعدها اداین نامیده شدند. بنابراین، تاریخ مذکور، تاریخی محتمل برای جدایی میان اولین اداین و اجداد اصلی مردمان شمال است.