نامی برای دد عظیمی به نام کارخاروث که مورگوت پروراند تا بزرگترین گرگ عالم باشد. کارخاروث، که توسط اربابش به نگهبانی دروازههای آنگباند گماشته شده بود فرار برن و لوتین را همراه با سیلمارین تاج مورگوت دید و دست برن را قطع کرد. بدین ترتیب سیلماریلی را که برن داشت بلعید. قدرت مقدس گوهر، درون گرگ را سوزاند و او را از درد دیوانه کرد.
کارخاروث، مجنون در سرزمینهای جنوبی آنگباند میگشت و دست آخر به جنگلی که قلمروی تینگول شاه بود رسید. شاه با گروهی شکارچی به راه افتاد و بالاخره موفق شدند رد گرگ را بگیرند و او را بکشند ولی برن و هوآن هر دو توسط گرگ وحشی به شدت مجروح شدند.