گورکن ها حیوانات نسبتاً بزرگی هستند که عادت به نقب زدن دارند. پوشش بدن این حیوانات عموماً خاکستری است، اما سر آنها به طور مشخص به شکل راه راههای سیاه و سفید میباشد. آنها شبکههایی از تونلهای زیرزمینی به نام نقب حفر میکنند و اگر مورد تهدید قرار بگیرند، ممکن است وحشی شوند. در هیچ یک از قصههای سرزمین میانه، هیچ گورکنی به طور مستقیم حضور ندارد، اما به اندازه کافی اشارههای غیرمستقیم به آنها وجود دارد که بدانیم این موجودات از شایر تا روهان به خوبی شناخته شده بودند.
وقتی فرودو و همراهانش نزد تام بامبادیل بودند، یکی از بسیار داستانهایی که تام برایشان تعریف کرد، درباره گورکنها و طریقه عجیب زندگی این موجودات بود. به نظر میرسد این داستان به اتفاقاتی اشاره داشته باشد که در شعر «ماجراهای تام بامبادیل» رخ داد، و در آن تام مدت کوتاهی توسط گورکنها اسیر شد، اما به سرعت آنها را متقاعد کرد که او را آزاد کنند. در این شعر از کلمه قدیمی brock برای اشاره به گورکن استفاده میشود و همین کلمه را میتوان در نام مکانهایی همچون Brockenbores (نقبهای سنگی)، روستایی در فاردینگ شرقی شایر، مشاهده کرد.
یادداشتها:
هنگامی که یاران حلقه در حال کاوش در موریا بودند، سام گمجی از سر تعجب فریاد زد که دورفها «باید پانصد سال سختتر از یک گورکن کار کرده باشند تا همه این چیزها را بسازند» (یاران حلقه، سفری در تاریکی). مقایسهای نامربوط که دالانهای دورفی را به نقبهای گورکنها تشبیه میکرد.
تئودن که در شاخ آواز عاجز شده بود اصرار داشت «اجازه نمیدهم که کارم اینجا به پایان برسد و مثل یک گورکن پیر به دام بیفتم» (دو برج، گودی هلم). منظور او این است که اگرچه به درندهخویی گورکنی میجنگد که در گوشهای گیر افتاده است، اما امیدی به پیروزی ندارد.