زمانی که سائرون در پایان دوران دوم شکست خورد، سرزمین میانه چندین قرن، از شر اهریمن در صلح و آرامش بود. پس از گذشت هزار سال از دوران سوم، سایهی تاریکی شروع به خزیدن به داخل بیشه بزرگی کرد که سبزبیشه بزرگ نامیده میشد. معلوم شد قدرت اهریمنی شروع به ساخت دژی برای خود در قسمتهای جنوبی جنگل نموده است. دژ مذکور، دول گولدور، بر تپهی آمون لنک بود.
چون سایه، سبزبیشه را به تباهی کشاند مردم سرزمین میانه نام جدیدی بر آن نهادند: سیاهبیشه. موجود تاریکی که در آن اقامت داشت نیز نامی گرفت، وی را با عنوان نکرومانسر میشناختند. اما هویت نکرومانسر مذکور حتی برای خردمندان سرزمین میانه نیز نامعلوم بود گرچه گمان کردند که شاید یکی از نُه نزگول باشد. در نهایت، قدرت سترگ نکرومانسر خردمندان را به هراس انداخت و گمان کردند که شاید خود سائرون بازگشته باشد. گندالف برای تحقیق و بررسی به دول گولدور سفر کرد اما نکرومانسر به شرق عقب نشست و سرزمینهای غربی برای چهار قرن در صلح توأم به انتظار قرار گرفت.
بالاخره، نکرومانسر از شرق به دژ خود در دول گولدور بازگشت. یکبار دیگر گندالف به آنجا رفت و با ورود مخفیانهی خود کشف کرد که به طور قطع نکرومانسر سائرون است که بازگشته. او شورای سفید را برای مقابله با دول گولدور متقاعد ساخت و حمله ناگهانی در تاریخ ۲۹۴۱ دوران سوم آغاز گشت، همان سالی که بیلبو حلقهی یگانه را در زیر کوههای مهآلود پیدا کرد. نکرومانسر، یک بار دیگر از مقابل خردمندان عقب نشست اما این زمان دیگر صلح توأم با انتظار نبود بلکه تنها چند سال بعد در سرزمین باستانی خود موردور ظهور کرد، از نهان خارج شد و دست آخر خود را در قالب سائرون، فرمانروای تاریکی آشکار ساخت.