رفتن به مطلب

Recommended Posts

مهمان
ارسال شده در (ویرایش شده)

یعنی این؟

«ارو یه جهانی تو ذهنش خلق می‌کنه و اونو به صورت نت به آینور که اوّل آفریده، می‌ده تا اون نتا رو بنوازن (آینولینداله). بعد هم جهان داخل ذهنش رو به پیش‌نمایش می‌ذاره (عمل مکاشفه). سپس با گفتن ائا، اون جهانو به وجود میاره. قسمتی از اون رو هم قلمروی "آردا" می‌نامه و به آینور می‌گه برن که آردا رو مثل نت‌ها آباد کنن. امّا ملکور هم که به اونا رشک می‌بره، همراهشون می‌ره تا اعمال اونا رو باطل کنه.

آینور قدرتمندتر، والار و والیر و والار و والیر قدرتمندتر (جز ملکور که کلاً هشت نفرن)، آراتار نام دارند. آینور ضعیف‌تر، مایار نام دارند که در خدمت والارن. ملکور، در شبی با سپاهش می‌ره و در شمال سرزمین میانه (که در شرق آردائه)، دژی به اسم "اوتومنو" می‌سازه و نتایج زحمات آینور رو خراب می‌کنه. اونا هم به غرب آردا می‌رن و در سرزمین والینور و کوهستان پلنوری، برای خودشون شهر والیمار رو می‌سازن و از اون جا آردا رو کنترل می‌کنن و به آبادانیش می‌پردازن. آواتار هم که صاحب و نگهبان یک بخش از آردائن، شامل مانوه (هوا و بادها)، وارادا (ستارگان)، اولمو (آب)، آئوله (خاک)، یاوانا (کشت و کاشت)، نامو (مردگان)، ایرمو (باغ‌ها)، استه (ترمیم)، نیه‌نا (صبر و تحمّل)، تولکاس (زور و قدرت)، نسا (رقص)، اورومه (زور و قدرت-جنگل‌ها-اسب‌ها و سگان) و وانا (کشت و کاشت) می‌شن. بزرگ‌ترین مایار هم اوسه (خادم اولمو)، اوئی‌نن (خادم اولمو)، ایلماره (خادم واردا)، وائون‌وه (خادم مانوه)، ملیان (خادم وانا و استه) و اولورین (خادم نیه‌نا) هستند.»

حالا چندتا سؤال:

1. ملکور تونست آینولینداله رو بهم بزنه؟ افرادی رو که گرد خودش میاورد، نتیجه‌ی بهم‌زدن اون موسیقی بودن؟

2. الف‌ها و آدم‌ها، قبل از ائا واقعیّت پیدا کردن یا بعدش که آردا آباد و آماده شد؟

3. ایلمارین کجاست؟

4. نظم کارها درسته؟

الف) آفرینش واقعی آینور؛ ب) آینولینداله؛ پ) مکاشفه؛ ت) ائا؛ ث) فرود آینور بر ائا و آبادانی؛ ج) آفرینش واقعی الف‌ها و انسان‌ها و فرود اون‌ها بر آردا

5. همه‌ی آینور به آردا رفتن یا فقط والار و والیر یا تنها آراتار؟ پس بقیّه چی شدن؟

6. چرا ارو همون که آفرینش جهانی در ذهنش شکل گرفت، اونو واقعی نکرد؟ چرا اون جهان و تمامی وقایع اونو به نت نوشت و به آینور داد؟ برای چی آینور اونو می‌نواختن؟

ویرایش شده در توسط 3DMahdi

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
hamid stormcrow

سلام

یه سوال در مورد هوآن سگ ارومه:

آیا هوان مایایی بود که به شکل سگ در اومده بود تا در خدمت ارومه باشه ؟ مثل سائرون که گاهی به شکل گرگ در می آمد یا فقط یک سگ عظیم الجثه بود که ارومه اونو رام کرده بود مثل فلابیست که ویچ کینگ رامش کرده بود

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
تضاد

سلام

یه سوال در مورد هوآن سگ ارومه:

آیا هوان مایایی بود که به شکل سگ در اومده بود تا در خدمت ارومه باشه ؟ مثل سائرون که گاهی به شکل گرگ در می آمد یا فقط یک سگ عظیم الجثه بود که ارومه اونو رام کرده بود مثل فلابیست که ویچ کینگ رامش کرده بود

تا جایی که بنده اطلاع دارم هوآن از ابتدای کار از نژاد سگ ها بود و در والینور، در گروه شکار اورومه می رفت. اورومه هوآن رو به کله گوروم، پسر فئانور که خودش شکارچی بزرگی بود هدیه کرد. بعد از نابودی درختان و تاریکی والینور، کله گوروم سوگند خورد و همراه پدرش به سرزمین میانه رفت و بالطبع هوآن هم به دنبال او بود.

لینک دانشنامه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
فنگورن

یعنی این؟

«ارو یه جهانی تو ذهنش خلق می‌کنه و اونو به صورت نت به آینور که اوّل آفریده، می‌ده تا اون نتا رو بنوازن (آینولینداله). بعد هم جهان داخل ذهنش رو به پیش‌نمایش می‌ذاره (عمل مکاشفه). سپس با گفتن ائا، اون جهانو به وجود میاره. قسمتی از اون رو هم قلمروی "آردا" می‌نامه و به آینور می‌گه برن که آردا رو مثل نت‌ها آباد کنن. امّا ملکور هم که به اونا رشک می‌بره، همراهشون می‌ره تا اعمال اونا رو باطل کنه.

آینور قدرتمندتر، والار و والیر و والار و والیر قدرتمندتر (جز ملکور که کلاً هشت نفرن)، آراتار نام دارند. آینور ضعیف‌تر، مایار نام دارند که در خدمت والارن. ملکور، در شبی با سپاهش می‌ره و در شمال سرزمین میانه (که در شرق آردائه)، دژی به اسم "اوتومنو" می‌سازه و نتایج زحمات آینور رو خراب می‌کنه. اونا هم به غرب آردا می‌رن و در سرزمین والینور و کوهستان پلنوری، برای خودشون شهر والیمار رو می‌سازن و از اون جا آردا رو کنترل می‌کنن و به آبادانیش می‌پردازن. آواتار هم که صاحب و نگهبان یک بخش از آردائن، شامل مانوه (هوا و بادها)، وارادا (ستارگان)، اولمو (آب)، آئوله (خاک)، یاوانا (کشت و کاشت)، نامو (مردگان)، ایرمو (باغ‌ها)، استه (ترمیم)، نیه‌نا (صبر و تحمّل)، تولکاس (زور و قدرت)، نسا (رقص)، اورومه (زور و قدرت-جنگل‌ها-اسب‌ها و سگان) و وانا (کشت و کاشت) می‌شن. بزرگ‌ترین مایار هم اوسه (خادم اولمو)، اوئی‌نن (خادم اولمو)، ایلماره (خادم واردا)، وائون‌وه (خادم مانوه)، ملیان (خادم وانا و استه) و اولورین (خادم نیه‌نا) هستند.»

حالا چندتا سؤال:

1. ملکور تونست آینولینداله رو بهم بزنه؟ افرادی رو که گرد خودش میاورد، نتیجه‌ی بهم‌زدن اون موسیقی بودن؟

2. الف‌ها و آدم‌ها، قبل از ائا واقعیّت پیدا کردن یا بعدش که آردا آباد و آماده شد؟

3. ایلمارین کجاست؟

4. نظم کارها درسته؟

الف) آفرینش واقعی آینور؛ ب) آینولینداله؛ پ) مکاشفه؛ ت) ائا؛ ث) فرود آینور بر ائا و آبادانی؛ ج) آفرینش واقعی الف‌ها و انسان‌ها و فرود اون‌ها بر آردا

5. همه‌ی آینور به آردا رفتن یا فقط والار و والیر یا تنها آراتار؟ پس بقیّه چی شدن؟

6. چرا ارو همون که آفرینش جهانی در ذهنش شکل گرفت، اونو واقعی نکرد؟ چرا اون جهان و تمامی وقایع اونو به نت نوشت و به آینور داد؟ برای چی آینور اونو می‌نواختن؟

1 - در مورد جواب این سوالت زیاد یقین ندارم ، مورگوت در زمان موسیقی سعی کرد اندیشه خودش رو به درونش وارد کنه و در همین راستا ایلوواتار به مقابله برخاست ، از اونجایی که آفرینش دستخوش این موسیقی بود ، بی راه نیست اگه بگیم موسیقی به کمال سروده نشده . نکته دیگه ای که این مسئله رو محکمتر میکنه ، وعده موسیقی دومه که قراره پس از مرگ مورگوت دوباره سروده بشه و فرزندان ایلوواتار هم در اون نقش خواهند داشت . / خیلی از طرفداران مورگوت از آینور بودند ، برای نمونه همین بالروگ ها ! مورگوت در خلقت اونها هیچ نقشی نداشته و اونها قبل از سرود ، خلق شده بودند ، پس میشه نتیجه گرفت که اونها فریب خورده مورگوت بودن و موسیقی نقشی تو این جریان نداشته .

2- فرزندان ایلوواتار باید قبل از ائا واقعیت پیدا کرد باشن ، منتها در جایی که هیچ کس ( جز ماندوس و ایلوواتار) از اون خبر نداشتن ، در خواب بودند ، سپس در زمان های معینی چشم به جهان گشودند .

3 - به تالار های مانوه و واردا در کوه تانیکوئتیل گفته میشه .

5- نه ، همه آینور به آردا نیومدند .

6 - جواب این سوال خیلی طولانی و کلیه ، پاسخ بهش میتونه جریان باطلی ( بی نتیجه ) رو که در تاپیک همسایه راه افتاد دوباره زنده کنه .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مهمان

مرسی آرون جان. خيلی كمکم كردی؛ ولی فكر كنم هر صفحه كه بخونم، تو ذهنم چهل‌تا سؤال تشكيل بشه! ببخشيد كه مزاحمتون شدم.

سؤالای جديدم:

1. سرزمين ميانه اوّل‌ها توسّط فانوس‌های ايلوئين و اورمال روشن می‌شد؛ ولی وقتی ملكور اونا رو شكست، چی باعث می‌شد تا سرزمين ميانه روشن باشه؟ والار كه رفتن والينور و پلنوری، اون‌جا دو درخت تلپريون و لائوره‌لين رو كاشتن. يعنی اين درختا روشنايی سرزمين ميانه رو سبب می‌شدند يا اصلاً سرزمين ميانه تاريک بود؟

2. حالا كه بحث تلپريون و لائوره‌لين شد، برام سؤال پيش اومد كه كار اين دوتا درخت چی بود؟ مثل چراغ برای والار بودن؟

3. تو فصل آئوله و ياوانا، من غير از آفرينش دورف‌ها چيز ديگه‌ای نفهميدم! قضيه‌ی ياوانا و مانوه چی بود؟

ممنون

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
hamid stormcrow

بعد از نابودی دو فانوس تنها منبع نور سرزمین میانه تا زمان آفرینش ماه و خورشید فقط نور ستارگان بود در مورد یاوانا حوزه وظایفش گیاهان و طبیعت بود و انت ها رو هم یاوانا درست کرد

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مهمان

بعد از نابودی دو فانوس تنها منبع نور سرزمین میانه تا زمان آفرینش ماه و خورشید فقط نور ستارگان بود در مورد یاوانا حوزه وظایفش گیاهان و طبیعت بود و انت ها رو هم یاوانا درست کرد

مرسی؛ لطف كردی. ولی هنوز جواب سؤال دومم رو نگرفتم. اگه اون رو هم جواب بدی، خيلی ممنون می‌شم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
hamid stormcrow
ارسال شده در (ویرایش شده)

من سیلما ریلیون رو خیلی وقت پیش خوندم تا جایی که یادمه دو درخت منبع نور والینور بودند و بعد از ترانه ای که یاوانا برای والار خود به وجود اومدند و از زمان نور افشانی و شکوفه دادن اونها برای محاسبه روز و سال استفاده می کردند

ویرایش شده در توسط hamid stormcrow

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الدا

مرسی آرون جان. خيلی كمکم كردی؛ ولی فكر كنم هر صفحه كه بخونم، تو ذهنم چهل‌تا سؤال تشكيل بشه! ببخشيد كه مزاحمتون شدم.

سؤالای جديدم:

1. سرزمين ميانه اوّل‌ها توسّط فانوس‌های ايلوئين و اورمال روشن می‌شد؛ ولی وقتی ملكور اونا رو شكست، چی باعث می‌شد تا سرزمين ميانه روشن باشه؟ والار كه رفتن والينور و پلنوری، اون‌جا دو درخت تلپريون و لائوره‌لين رو كاشتن. يعنی اين درختا روشنايی سرزمين ميانه رو سبب می‌شدند يا اصلاً سرزمين ميانه تاريک بود؟

2. حالا كه بحث تلپريون و لائوره‌لين شد، برام سؤال پيش اومد كه كار اين دوتا درخت چی بود؟ مثل چراغ برای والار بودن؟

3. تو فصل آئوله و ياوانا، من غير از آفرينش دورف‌ها چيز ديگه‌ای نفهميدم! قضيه‌ی ياوانا و مانوه چی بود؟

ممنون

1-وقتی ستون های دو چراغ شکستن و خودشون هم نابود شدند(به دست ملکور) و بهار آردا تموم شد؛ والار رفتن به آمان و تا برخاستن خورشید و ماه و حتی در دوران دو درخت والار، سرزمین میانه منبع نوری جز ستارگان واردا نداشت.

2-کار این دو درخت روشن کردن آمان بود.

3-وقتی کمنتاری با خبر میشه که دورف های آئوله ممنکنه به جنگل و گیاهان و درختان او صدمه بزنند، میره پیش مانوه و قضیه رو بهش میگه و بعد مانوه هم بعد از این که از ارو تعین تکلیف کرد برمیگرده به یاوانا میگه که شبانان جنگل (انت ها) نیز بیدار خواهند شد و همواره مراقب جنگل خواهند بود و... ;) (خلاصه وار بود، اگه متوجه نشدی بگو تا توضیح کاملش رو برات پ.خ کنم)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
فنگورن

دوستان اگه اجازه بدید یه نکته رو به توضیحات خوبتون اضافه کنم ، اونم اینه که انت ها مخلوق ید یاوانا نیستن و از قبل در ترانه آینور خلق شده بودند ( هیچ کدام از والار توانایی خلق موجود جدید رو نداشتند ). منتها در طی زمانی که یاوانا خواستار اونها بود ، هنوز بیدار نشده بودند .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مهمان

دوستان اگه اجازه بدید یه نکته رو به توضیحات خوبتون اضافه کنم ، اونم اینه که انت ها مخلوق ید یاوانا نیستن و از قبل در ترانه آینور خلق شده بودند ( هیچ کدام از والار توانایی خلق موجود جدید رو نداشتند ). منتها در طی زمانی که یاوانا خواستار اونها بود ، هنوز بیدار نشده بودند .

دروف‌ها چی؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
فنگورن

دورف ها رو آئوله ساخت ، اما تنها فیزیک بدنی اونها رو با استفاده ااز سنگ تونست شکل بده ، به نوعی میشه گفت نتیجه کار آئوله چیزی بیشتر از چندتا مجسمه سنگی نبود تا این که ایلوواتار به چیزی که ائوله شکل داده بود ، جان بخشید .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مهمان
ارسال شده در (ویرایش شده)

اوّل از همه‌ی دوستانی كه منو ياری كردن، تشكّر می‌كنم؛ آرون و مهدی و الدا و حميد. امّا باز هم... سؤال!:

1. هنگامی كه الف‌ها بيدار شدن، تنها واردا مشغول به كار شد؟ چرا؟ بقيّه‌ی والار چرا انجام وظيفه نكردن؟ و يه چيز ديگه؛ واردا در آفرينش ستارگان چه نقشی داشت؟ مگه آرون نگفت هيچكی جز ارو قادر به آفرينش موجودی زنده نبوده؛ پس واردا چی‌كار كرد؟

2. ملكور تونست بعضی الف‌ها رو فريب داده و زيرسلطه‌ی خودش بكشونه؛ اسم اونا چی بود؟ با اورک‌ها فرق دارن؟ اصلاً اورک‌ها كی‌ان؟

3. يه وقت اورومه برای دومين بار، بعد از اون كه واردا و قضيه‌ی ستاره‌ها پيش مياد، خبری از الف‌ها به والار می‌ده. و خبرش هم درمورد اينه كه ملكور قلمروش رو گسترده كرده و سايه‌هاش رو بر درياچه‌ی كوئی‌وينن انداخته. چرا با دريافت اين خبر بد، والار شاد می‌شن؟

ممنون

ویرایش شده در توسط گندالف سپید

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Aslan

در مورد سوال اولت فکر کنم کسی که اولین بار الف ها رو پیدا کرد اورمه بود نه واردا !! البته فکر کنم والار می دونستند که روزی الف ها بیدار خواهند شد !!

در مورد این که می گی ارو فقط حق داشت موجودات رو خلق کنه باید از شما بپرسم که آیا ستاگان جز موجودات حساب می شن ؟؟؟ البته تا جایی که من یادمه واردا ستارگان را در جای خود جا داد نه این که اون ها رو بسازه !!

در مورد سوال دومت !

من دقیقا نمی دونم که از کدوم گروه الف ملکور تونست اورک درست کنه فقط یادمه که از یه گروه الف ها آواره اورک رو درست کرد !!

در مورد ساختار اورک ها هم حرف و حدیث فراوان است !! :دی

در نوشته های اول تالکین مورگوث می تونست اورک درست کنه اما بعدا گفت که مورگوث نمی تونه موجود درست کنه و اورک ها همون الف هایی هستند که روحشون شکنجه شده !! تو فیلم ارباب حلقه ها هم می تونی ببینی این قضیه رو !! البته بعضی از مایار که از قدرت خودشون خلع شدن هم تبدیل به مایار می شن

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

1- الفها رو اورومه پیدا کرد. والار میخواستن با ملکور بجنگن اما چون ماندوس گفت الفها در این دوران بیدار میشن و سرنوشتشون اینه که اولین بار به ستارگان واردا نگاه کنن، از جنگ منصرف شدن و واردا رفت و ستارگان جدید و پر نور تر رو ساخت. ستاره هم موجود زنده نیست که میگی چرا واردا تونست اونا رو بسازه!

2- ملکور گروهی از الفها رو دزدید(فریب نداد) و اونا رو به با شکنجه به اورک تبدیل کرد. اسماشون هم مشخص نیست.

3- کجا رو میگی؟ والار از اینکه الفها بعد از مدتها بیدار شدن خوشحال میشن نه از اینکه ملکور اونا رو زودتر پیدا کرده.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
فنگورن

1 - منظورت از مشغول به کار شدن چیه ؟ والار همشون حتی قبل از بیداری الف ها برای سامان بخشیدن به آردا در تلاش و تکاپو بودن

2 - ملکور الف ها رو فریب نداد ، بلکه اونها رو دزدید و با شکنجه کردنشون اونها رو تبدیل به اورک کرد . به نوعی میشه گفت که اورک ها ( اورک های اولیه ) الف های نگون بختی بودن که مورگوت دزدیدتشون و با شکنجه تغییرشون داد ، اورک های بعدی از طریق زاد و ولد این اورک ها به وجود می آمدند ، برخلاف چیزی که اصلان گفت ، تصویری که ما از به دنیا اومدن یورک-های در فیلم میبینیم ، صحت نداره ، اورک ها ، یورک ها و یورک-های ، مثل سایر موجودات ( الف ها و انسان ها ) زاد و ولد میکنند .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Mou

به آرون:

مگه قراره مورگوث بميره كه نغمه ي دومي سروده شه؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
فنگورن

آره ، طبق پیشگویی ماندوس که مهدی لطف کرد و در مورد حتمی بودنش صحبت کرد ، مورگوت آزاد میشه و دوباره نبردی بین خیر و شر صورت میگیره . شرح کاملش رو از وبلاگ فردی به نام گرسیوز میذارم .

این نبرد به نام داگور داگورات شناخته میشه .

بر اساس یک پیشگویی ملکور مورگوت راه شکستن دروازه های صبح و شب رو پیدا می کند و آنها را در هم می شکند. این اتفاق در زمانی رخ می دهد که ماه و خورشید در حال گذر از آن در ها هستند. بنابر این آنها هم نابود می شوند. آرندیل دریانورد از اقیانوس های آسمان به والینور می رود و تولکاس و تورین تورامبار را ملاقات می کند. تمام مردم آزاده جهان از الف ها و دورف ها و انسان ها و آینور در این جنگ حاضر می شوند. سپاه عظیم آر-فارازون نیز برای این نبرد توسط مانوه فرا خوانده می شوند.

در آنجا لشگر والار با لشگر عظیم ملکور مورگوت رو برو می شود. تولکاس با ملکور کشتی می گیرد و او را زمین می زند. اما در آخر تورین تورامبار بر روی سینه مورگوت می جهد و با شمشیر سیاهش گورتانگ قلب ملکور را پاره می کند و او را می کشد تا انتقام فرزندان هورین و تمام انسان ها را بگیرد. کوه های پلوری صاف می شود و سه سیلماریل بازگردانده می شوند. فیانور از تالار های ماندوس فرا خوانده می شود. او سه سیلماریل را به یاوانا تقدیم می کند. یاوانا آنها را می شکند و نور آنها را به دو درخت باز می گرداند. دو درخت بیدار می شوند و بهار دوم آردا آغاز می شود. آینور و الف ها دوباره جوان می شوند. آئوله با کمک دورف ها دنیا را باز سازی می کند و آنگاه سرود دوم آینور شکل خواهد گرفت. سرودی که آن را آینور و فرزندان ایلوواتار خواهند ساخت. هیچکدام از آینور از این سرود آگاهی ندارند اما می دانند که از سرود اول بسیار بزرگتر و شکوهمندتر خواهد بود. ( با کمی ویرایش ) .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Mou

اين يه فن فيكشنه ؟ياخود تالكين وپسرش داستان رو تعريف كردن؟ به روز بازپسين ربطي داره؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
فنگورن

نه فن فیکشن نیست . کریستوفر اصولا از خودش چیزی نمی نویسه ، گویا این پیشگویی توسط خود تالکین نوشته شده . منتهی من منبع این پیشبینی رو به یاد نمیارم ، اما از اونجایی که به صورت متواتر ازش یاد شده ، شکی در وجودش نیست .

لینک مرتبط با این پیشگویی / نبرد :

https://arda.ir/dagor-dagorath/

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مهمان

درمورد سؤالام:

1. از مشغول به كار شدن، منظورم اوّلين اقدام بعد از خبردادن اورومه بود كه مهدی جواب داد. من پرسيدم كه چرا اوّل از همه واردا اقدام رسمی كرد (پس از خبر اورومه) كه مهدی گفت چون اوّل بايد ستارگان پرنوری در آسمان می‌بود تا الف‌ها طبق سرنوشت، چشمشون به اون بيفته.

2. اورک‌ها رو هم مهدی و آرون گفتن. مرسی

3. ولی سؤال سومی... بعد از اين كه اورومه خبر الف‌ها رو مياره و واردا ستاره‌های جديد می‌سازه، از اورک‌ها صحبت می‌شه و دوباره می‌ره سراغ اورومه كه برای والار خبر مياره و از سايه‌هايی كه مايه‌ی رنج كوئی‌وينن‌ان، می‌گه. بعد نوشته والار شادمانی كردن؛ ولی ترديد داشتن كه ملكور به الف‌ها آسيبی می‌رسونه يا نه و بعد در انجمن، تصميم می‌گيرن به ملكور حمله كنن و... . فهميدين كجا رو می‌گم؟ اگه نفهميدين كه صفحه و خطّش رو بگم؟

از اصلان هم ممنونم كه بينابين چيزی ازش دستگيرمون شد!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Mou

چنتا تا مسئله بعد از خوندن تاپیک مرگ سائورون و پیش بینی ماندوس واسم پیش اومد دیدم اینجا مطرح کنم بهتره:

اولا شمشیر تورین مگر نشکسته؟دوما شمشیرش در جای خاصی نگهداری میشه؟منظورم اینه که گم نشده؟

بعد مرگ بک والار چطور رقم میخوره؟اصن اگه بمیره چی میشه روحی،چیزی ازش باقی نمیمونه؟ اصن چرا ملکور رو زودتر نکشتن که دوباره این مسائل پیش نیاد

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

تو همون تاپیک متن اصلیش رو نوشتم. لینکش رو هم برای کسانی که بعدا میان میذارم:

https://arda.ir/forum...indpost&p=11402

این پیشگویی به پیشگویی دوم ماندوس مشهوره و در اصل در انتهای "کوئنتا سیلماریلیون" در سیلماریلیون بود اما کریستوفر تالکین اونو حذف کرد. این یکی از بزرگترین ایرادهایی هست که به کریستوفر گرفته میشه. خودش هم بعدا از این کار ابراز پشیمونی کرد. توی متن فعلی فقط نوشته شده "در تقدیر ماندوس نیز سخنی از آن نرفته است." اما در مورد خود پیشگویی چیزی ننوشته.

شمشیر تورین همراه با خودش دفن شد و خب حتما بعدا دوباره ساخته میشه(قبلا هم یکبار در نارگوتروند دوباره ساخته شده بود). احتمالا یکی از دلایلی که کریستوفر این متن رو حذف کرده همین بوده. آینور کشته نمیشن. احتمالا سرنوشت ملکور هم مثل سائرون و سارومان خواهد بود و به صورت روحی سرگردان باقی میمونه.

چرا زودتر نکشتن؟ نمیدونم! لابد هنوز وقتش نرسیده بود یا اینکه هنوز نقش ملکور توی طرح ارو تموم نشده بود.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Mou
ارسال شده در (ویرایش شده)

ببخشید که این پست تا حدی اسپمه ولی به نظرم این داگور داگورات جای بحث زیادی داره و در مورد کیفیت وقوعش حدس و گمان هایی بسیاری میشه زد وحتی میشه فن فیکشن ازش درست کرد

موضوعاتی مثل چگونگی فرار مورگوث ،یاران مورگوث ،نحوه مرگش و یا این که سیلماریل ها که مفقود شده بود در همین زمان دوباره از زیر زمین و دریا به دست پیدا میشن؟و...

ویرایش شده در توسط Mou

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مهمان

سؤالای جديد:

1. همه‌ی كارهايی كه مخلوقات ايلووتار انجام می‌دن، طبق موسيقی آينور بايد از پيش تعيين‌شده باشه. درسته؟ آيا كسی می‌تونی كاری انجام بده كه تو آينولينداله نباشه؟ كارهای ملكور هم تو موسيقی هستن؟ آفرينش دورف‌ها چی؟

2. الف‌ها به چند دسته يا گروه اصلی و زيرشاخه يا زيرمجموعه تقسيم می‌شن؟ اسم اونا چيه؟ هرگروه چه خصوصيّات خاصّی داره؟

3. قضيه‌ی تين‌گول و مليان چی بود؟ آيا اونا با هم ازدواج كردن؟ خودشون و نسلشون كجا زندگی می‌كنن و به نسلشون چی‌ می‌گن؟

ممنون

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مهمان
این موضوع از هم اکنون بسته می گردد.

×
×
  • جدید...