رفتن به مطلب

Recommended Posts

Mo.Mirnoruzy

حالا من یه سوالی دارم. مندوس نمی تونست تو قضیه بیدار شدن انسان ها حداقل بگه که مکان وقوعش تو بلریاند نیست یا منوه نمی تونست از طریق چت با ارو ازش بپرسه؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
فنگورن

طبق تعریفی که از ماندوس شده ، همه چیز رو میدونه ، بنابر این از زمان و مکان بیدارشدن الف ها و انسانها هم باخبر بوده ، اما این که چرا در موردش حرفی نزده یه حرف دیگه است ، که میشه در موردش بحث کرد .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Mo.Mirnoruzy

می خواستم در مورد شرایط والار زمانی که نولدور تصمیم گرفتن به سرزمین میانه برن هم حرف بزنم چون به همین قضیه مندوس هم ربط داره.

یه لشکر الف نولدور داریم که میخوان به هر قیمتی دنبال موروگوت برن و مطمئنا با این عزم و کله های پر باد حتما و به هر قیمتی این کارو می کنن. دو راه دارن. یا از هلکاراکسه برن یا از دریا. اگه بخوان از دریا برن به کمک تله ری نیاز خواهند داشت اما اگه اونا کمک نکنن چی؟ توجه داشته باشین که نولدور بدجوری زده به سرشون و با وجود رهبری مثل فئانور هر کاری از دستشون ساخته هست. برای خوش گزرونی هم به سرزمین میانه نمی رن و برای جنگ آمادن. در واقع می خواهم بگم که والار می تونستن خویشاوند کشی رو پیش بینی کنن. ناسلامتی اون مانوه که الکی که شاه نشده و خردش حتما خیلی زیاد بوده. می تونسته این احتمال رو در نظر بگیره. از طرفی اون مندوس که بیکار نیست که. خوب می تونسته به این تله ری بگه آقا اگه دیدین این نولدور زیادی پافشاری کردن و دارن عصبانی میشن باهاشون کنار بیاین. این جوری نولدور خویشاوند کشی نمی کردن همشون صحیح و سالم به بلریاند می رسیدند و اونجا می رفتن می جنگیدن. خوب حالا ما تو بلریاند سیندار رو داریم که قدرت زیادی دارن، دورف ها که اون ها هم قویند. نولدور رو که واسه خودشون یه لشکر قوی با انگیزه بالا هستن و از اون طرف مورگوت رو که هنوز فرصت کافی برای قدرت پیدا کردن رو نداشته. خوب این از نظر استراتژیک بهترین شرایط برای جنگیدن با مورگوت برای والار بود. دو تا چاووش برای سیندار و دورف ها می فرستادن و از اون ها برای شرکت در جنگ در خواست کمک می کردن و بعدش یه لشکر کوچیک از مایار رو هم پشت سر نولدور می فرستان. این جوری کار مورگوت تموم بود. اما چرا این کارو نکردن. شاید بگین با این جنگ بلریاند می رفت زیر آب و انسان ها که به دنیا اومدنشون نزدیک بود نیومده میمردن. اما دو تا مسئله هست. یکی این که این جنگ مطمئنا خیلی کوچیک تر و محدود تر از جنگ خشم میشد و بلریاند زیر آب نمی رفت و احتمالا فقط چند تا زمین لرزه اتفاق می افتاد. بعدش حالا برای محکم کاری مانوه از ارو می پرسید این کارو بکنم یه نه یا از مندوس می پرسید با این کار به انسان ها آسیبی می رسه یا نه. چرا همچین اتفاقی نیافتاد؟ حالا گیریم سر لشکر کشی مطمئن نمی شدن و از این کار منصرف می شدن. نمی تونستن همون قضیه راضی کردن تله ری رو اعمال کنن تا خویشاوند کشی اتفاق نیافته؟

ویرایش شده در توسط Mo.Mirnoruzy

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Turin+

به میر نوروزی: اصلا چی میشد این تالکین تخیلش رو به کار نمی انداخت و این داستان ها رو نمی نوشت؟؟؟ :-?

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
فنگورن

نیازی به خرد مانوه نبوده ، ماندوس همه چی رو میدونسته ، اما تجربه نشون میده دونستن اون به تعبیری ، به هیچ دردی نمیخوره ، وگرنه میتونست کلا نگذاره سیلماریل ها دزدیده بشن و جلوی کشته شدن پدر فئانور رو هم میگرفت . یا حتی قبل ترش ، میتونست جلوی نابودی لامپ ها و پایان بهار آردا رو بگیره اما این کار رو نکرد ، چرا ؟ احتمالا تعغیر سرنوشت در دایره اختیارات ماندوس نبوده وگرنه کی راضی به مرگ دو درخته ؟!

میرنوروزی عزیز ! مطمئن باش در اعتراض به عملکرد والار ، تو تنها نیستی :-? ایرادات زیادی در بحث های قبلی به والار وارد شده ، از جمله : تفاوت قائل شدن بین فرزندان ایلوواتار ، اماده نکردن سرزمین میانه برای ورود انسانها و.... البته این ایرادات طرفداران و مخالفان خودش رو داشت .

در مورد کمک گرفتن از سیندار و دورف ها ! سیندار به رهبری الوه ، بیش از حد اندازه محافظه کار بودند ، چون خیالشون بابت حلقه ملیان راحت بود و حاظر نمیشدند که جونشون رو به خطر بندازن ، دورف ها هم که زحمتشون رو در نبرد اشکهای بیشمار کشیدن و همتشون رو خرج کردن ، هرچند ، تا شاهشون مرد یه راست برگشتند خونه هاشون !

ویرایش شده در توسط arven

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Mo.Mirnoruzy

در مورد الوه درسته که محافظه کار بود ولی عمرا روی والار رو زمین می انداخت. در مورد مندوس قبول ولی مانوه چرا کاری نکرد؟

به جناب به علاوه تورین: تمامی این سوال من در جهت شفاف سازی بود نه در مورد زیر سوال بردن کار جناب تالکین. احتمال خیلی خیلی زیاد خود جناب تالکین هم به این مسئله فکر کردن و حتما یه دلیلی براش داشتن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Curunir-Poirot

میتونید یه سری هم به این آدرس بزنید:

http://wiki.valimar.ir/

یا به دانشنامه tolkiengateway یا encyclopedia of arda.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
فنگورن

والار با اون همه دبدبه و کبکبه نمیان به الوه رو بندازن که نیرو بهشون بده ! والار به اندازه کافی ارتش و نیرو دارن که هرگز نیازی به شمشیر سیندار پیدا نمیکردند . الوه باید دلیل موجهی برای نبرد با مورگوت پیدا میکرد تا بخواد جون مردمش رو به خطر بندازه ، الوه چرا تو سرزمین میانه موند ؟ چون عاشق ملیان بود ، اون هرچی که میخواست داشت ، امنیت ، شکوه و ... و همه اینها در پناه طلسم ملیان بود ، پس به هیچ وجه حاظر نمیشد بی دلیل خودش رو به خطر بندازه .

مانوه چی کار میکرد ؟ آیا میتونست به تلری بگه که کشتی هاشون رو برخلاف میلشون به نولدور تحویل بدن ؟! خودش مخالف مهاجرت الف ها بود ، نمیتونست چنین چییزی بخواد ، همچنین که درگیری نولدور و تلری ناقافل شکل گرفت . نولدور از اول نمیخواستند به این کار دست بزنن .

اما در مورد این که چرا مانوه اقدامی بر علیه مورگوت نکرد ، باهات موافقم و بهش خرده میگیرم . ( البته تصمیمش میتونه تاحت تاثیر حرکت نولدور قرار گرفته باشه ) .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

چرا باید ماندوس این کارها رو میکرد؟ دلیل وجودی ماندوس جلوگیری از خطرات نیست. همه وقایعی که رخ داد جزئی از طرح ارو بوده. تمام وقایع آردا تو موسیقی آینور اتفاق افتاده، ملکور اونجا قیام کرده، اون آهنگی که مدام ناله و سوگ توش بود مال ارو بود. این اتفاقات همه جزئی از نقشه ارو بوده و باید اتفاق میافتاده. دلیل اینکه ارو ماندوس رو خلق کرد اینه که همه چی مطابق طرحش جلو بره نه اینکه همه چی به خوبی و خوشی بگذره. اگه با این دید به ماندوس نگاه کنی هیچ مشکلی نمیبینی.

والار حمله نکردن چون هنوز وقتش نشده بود. اول باید نور رو به دست میاوردن و با استفاده از اون قوای دشمن رو ضعیف میکردن و بعد که انسانها بیدار شدن(که فقط چند روز بیشتر نمونده بود) حمله میکردن.

همونطور که والار حق نداشتن جلوی رفتن نولدور رو بگیرن، حق نداشتن تله ری رو مجبور به کاری که دوست ندارن بکنن.

به کرونیر:

این پستی که زدی چه ربطی به مبحث داشت؟ نه کسی لینکی خواست و نه تو به مقاله ای در دانشنامه ارجاع دادی. تازه ما خودمون فرهنگ نامه داریم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Mo.Mirnoruzy

ولی من هنوز در مورد خویشاوند کشی قانع نشدم. مانوه آدم نبود که. از آینور بود. نا سلامتی شاه آینور بود با اون خردش نمی تونسته احتمال خویشاوند کشی رو حدس بزنه؟ بعد چرا والار نمی تونن از تله ری در همچین درخواستی کنن؟ اگه خویشاوند کشی رو پیش بینی می کردن هشدار دادن به تله ری عاقلانه ترین کار بود. بعدشم چرا تله ری خوششون نمیومد این نولدور رو ببرن سرزمین میانه؟ مگه با این کار چیشون کم می شد؟ حالا درسته که با رفتن نولدور مخالف بودن ولی اگه مانوه عزم نولدور رو درک کرده بود و به تله ری هم هشدار داده بود اونا عمرا می زاشتن کار به خویشاوند کشی بکشه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
agarwaen

نولدور خودشون صاحب شعور بودند و وظیفه ی والار نبوده که هر لحظه بهش بگن چیکار کنند

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

خود تالکین هم میگه که مانوه پلیدی رو درک نمیکرد چون ذره ای پلیدی توش نبود. مانوه فکر میکرد ملکور آدم شده و دیگه خطا نمیکنه. چه انتظاری ازش داری؟!

والار حق ندارن به زور الفها رو وادار به کاری بکنن. اونم زمانی که فئانور فریاد میزنه که والار ما رو بنده خودشون کردن. شاید اگه به تله ری دستور میداد که کشتیهاشون رو بدن اونها هم به والار شک میکردن.

تله ری کشتی ها رو به نولدور ندادن چون دوست نداشتن کوچکترین نقشی در شورش نولدور داشته باشن. مالشونه و اختیارش رو دارن. اولوه در جواب به فئانور میگه که ما دانش ساخت کشتی ها رو از والار یاد گرفتیم و نه نولدور و زمانی که والار مخالف رفتن نولدور هستن ما هم کشتی ها رو بهتون نمیدیم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Mo.Mirnoruzy

نولدور خودشون صاحب شعور بودند و وظیفه ی والار نبوده که هر لحظه بهش بگن چیکار کنند

شرمنده من ارتباطشو با سوالم متوجه نشدم.

از جناب تری دی مهدی هم ممنون به خاطر جوابشون فقط دوتا مسئله. این که منظور من این نبود که تله ری رو وادار کنن و منظور من فقط هشدار بود. بعدش شما فکر می کنین اگه تله ری می فهمیدن که نولدور حاظر هستن به زور کشتی ها رو ازشون بگیرن و سر راهشون اونارو هم بکشن باز هم پافشاری می کردن؟

پ.ن: درسته که منوه پلیدی رو درک نمی کرد ولی کار های نولدور از روی پلیدی نبود بلکه از روی غرور و خشم بود.

ویرایش شده در توسط Mo.Mirnoruzy

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

خب مانوه هرگز به فکرش نمیرسید که نولدور بخوان به خاطر کشتی ها دست به کشتن خویشان خودشون بکنن. این نقطه ضعف مانوه بود. والار بی نقص نیستن و هر کدوم اشتباهاتی داشتن. من نمیگم که کار مانوه درست بود یا غلط. حرف من اینه که از مانوه(با شناختی که ازش داریم) این کار بر میومد.

الفها غرور دارن. فکر میکنی اگه میدونستن که نولدور روشون شمشیر میکشن کشتی ها رو دو دستی بهشون تقدیم میکردن؟ من که فکر نمیکنم. الفها زیر بار حرف زور نمیرن. اون هشدار هم فکر نمیکنم تاثیری داشته باشه. تازه اگه این کار رو میکردن باز از سوی نولدور متهم میشدن که مانع رفتن اونا میشن.

تنها راهی که میتونست از این واقعه جلوگیری کنه این بود که فئانور از خر شیطون بیاد پایین.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tar-Isilmo

سلام،

میخواستم بگم من دوباره دارم از اول سیلماریلیون رو میخونم. :-?

از اونجایی که من با فروم خوبی مثل اینجا آشنا شدم تصمیم گرفتم از همون اول سوالام رو بپرسم.

... و مرز های شنوایی را در ژرفنا ها و دروازه ها درنوردید، و جای جای منزل ایلوواتار اکنده و سرریز گشت...

منظورش از منزل الیوواتار چیه؟ جای خاصی هست؟ یا توی همون والینوره؟

اما امده است که از همسرایی آینور و فرزندان ایلوواتار پس از روز باز پسین...

سیلماریلیون/ صفحه ی 10

منظورش از روز باز پسین چیه؟

چرا دوباره نغمه ای نواحته میشه؟

ممنون

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
فنگورن

سوال یک : به نظرم منظور از منزل ایلوواتار تمام هستی باشه ، اگه ارو رو بشه خدای یگانه آردا در نظر گرفت ، بهتر میشه چنین برداشتی رو قبول کرد.

سوال دو : همون روزی که مورگوت به دست تورین تورامبار کشته میشه ( البته به پشتیبانی تولکاس ) و نغمه ای بزرگتر نواخته میشه ، دنیا زخم های زیادی از زمان مورگوت برداشته و همچمنین فرزندان ارو ( الف ها و انسانها ) در آهنگ اول شرکت نداشتند .

ویرایش شده در توسط arven

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tar-Isilmo

ممنونم

سوال بعدی: فرق آردا با ائا چیه؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
فنگورن

آردا اسم زمین هستش ، جایی که ایلوواتار برای فرزندانش ( الف ها و انسانها ) در نظر گرفت . ائا پهنه ای هستش که آردا در اون قرار داره ، آردا یه جورایی زیر مجموعه ائا است .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Turin+

من یه جا خونده بودم ea نام خدایان سومری هم هست

گفتم شاید ربطی داشته باشه : دی

ائا به جایگاه ایلوواتار یا همون تالار های بی انتها (timeless halls ) هم گفته میشه جایی که هیچ ماده ای وجود نداره .

ویرایش شده در توسط Turin+

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

جوابهای آرون خوب بود من فقط تکمیلش کنم.

ارو هیچ وقت وارد آردا نشد. منزل ارو خارج از آردا و همچنین خارج از ائا است! منزل ارو رو میشه متناظر با عرش گرفت. ائا و به طبع اون آردا همزمان با موسیقی آینور در دل پوچی پدیدار شد و آینور منزلگاه ارو رو ترک کردن و وارد ائا شدن. آردا هم که زمینه.

ائا به جایگاه ایلوواتار یا همون تالار های بی انتها (timeless halls ) هم گفته میشه جایی که هیچ ماده ای وجود نداره

جایی که هیچ ماده ای نیست پوچی گفته میشه. توی تالارهای ارو ماده وجود داشت(چون به عرش و تخت و لرزیدنش و همچنین آلات موسیقی اشاره میشه).

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Legolas

دوستان یه سوال داشتم فقط مسخره ام نکنید

یه جایی قبل از فصل تین گول و ملیان خوندم "آراتار یا آرتار" حالا هر چی گشتم صفحه اش رو پیدا نکردم

اگه کسی یادشه بگه این چیه؟شخصه؟گروهه؟مکانه؟

شرمنده سوال این قدر گنگه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
agarwaen

آراتار یا برکشیدگان 8 والار قدرتمند بودند برای اطلاعات بیشتر صفحه 33 سیلماریلیون انتشارات روزنه یا صفحه 21 متن اصلی

ویرایش شده در توسط agarwaen

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

یه آواتار(Avathar) هم داریم که به قسمت جنوبی والینور گفته میشه جایی که اونگولیانت زندگی میکرد. شاید با اون اشتباه گرفتی.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Mo.Mirnoruzy

نردانل تا کی همراه فئانور بود؟ تا خویشاوند کشی یا تا تبعید فئانور به فورمنوس یا ...؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
فنگورن

تا کشتن خیشاوندان تلری همراه فئانور بود ، احتمالا همون موقع که فین آرفین از همراهی فئانور پشیمان شد و بازگشت ، او هم همراهشون برگشته!

ویرایش شده در توسط arven

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مهمان
این موضوع از هم اکنون بسته می گردد.

×
×
  • جدید...