رفتن به مطلب

Recommended Posts

الوه

سلام به دوستان

یه سوالی داشتم

اولا که مایار به چند دسته تقسیم می شن؟

سلام میثراندیر عزیز :-bd

در مورد دسته شدن مایار تا جایی که به یاد دارم دو نوعشون دارای اسم گروه خاص بودن: مینویان آتش (که بیشترشون توسط مورگوت به شرارت کشیده شدن و با نام بالروگ میشناسیمشون) - مینویان سایه (که اطلاعاتی در دسترس نیست متاسفانه و فقط میدونیم ملکور اون هارو برای به زیر کشیدن کشتی ماه فرستاد که از تیلیون شکست خوردن) {البته احتمال داره حافظه ی من یاری نده و فراموش کرده باشم چیزی رو}

درهرحال مایار بهتره بگیم هرکدوم خاص بودن با خصوصیات مختلف و در عین حال خصوصیات مشترک، مثلا ما ایستاری رو داریم که هرکدوم خواسته و دلخواه خودشون رو داشتن، انواع مختلف مایار با علایق و سلایق و وضایف مختلف (یکی ماهر در امر نبرد، یکی ماهر در امر سخن وری، یکی ماهر در امر آهنگری و...)

ثانیا داریم که مثلا بعضی ها از مردم آئوله بودن . اینو نمی فهمم یعنی هر کدوم از والار قلمرویی داشتن توی آمان و هر کدوم مایاری؟

در مورد مردم والار، بله، هر کدوم از والار قسمتی از والینور رو برای کار خودشون داشتن و اونجا هم خدمتکارانی رو داشتن که حالا در همون اموری که بخشیش رو در بالا گفتم مهارت داشتن و کمک میکردن، برای اطلاع از قلمروهاشون میتونید به کتاب سیلماریلیون مراجعه کنید، به صورت بصری هم کتاب اطلس سرزمین میانه هست که کامل در این مورد نوشته...

ثالثا: نحوه ی زندگیشون توی آمان به چه صورت بوده. منظورم اینه که اونا هم مثلا ازدواج می کردن یا نه؟

نحوه ی زندگی مایار زیاد ازش اطلاع نداریم، درسته مثلا علاقه به زیبایی و شکوه یک مایای خاص ممکنه درشون وجود داشته باشه و بهش جذب بشن اما این قسمت "ازدواج" براشون وجود نداره، ملیان یه استثنای خیلی خاص بود که با جزئیاتش توی سیلماریلیون آشنا میشیم...

رابعا: بالروگ ها ابتدا جزو مردم کدوم آینور بودند؟

ابتدا و انتهایی نداره، اون دسته از مینویان آتش که به دام نیرنگ مورگوت افتادن، بعد از سقوط روحشون شکل دهشتناکی به خودشون گرفتن و بالروگ نامیده شدن، اما اینکه بقیه ی مینویان آتش از مردمان کی بودن نمیشه گفت، چون هر والا یک سری مینوی خاص نداشت و بهتره بگیم مجموعه ای از اون ها در خدمتشون بودن (مثلا میدونیم آری ین از مردمان واردا بوده)

یعنی اگه بخوام کلی بگم اطلاعات کاملی در مورد مایار و نحوه ی خلقتشون توسط ارو می خاستم.

آخرین بخش هم حداکثر جوابش توی خط اول آینولینداله هست، اونجایی که میگه: «آنک ارو، آن یکتا که در آردا او را ایلوواتار می نامند؛ و اون نخست آینور را آفرید ، قدسیان را، که ثمره ی اندیشه اش بودند...»

ویرایش شده در توسط الوه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Fingolfin ( فینگولفین)

در کتاب سیلماریلیون به لگ رفت واسه بار اول دنبال تورین بعد برگشت و شمشیر انگلاخل از تین گول گرفت و نان لمباس را از ملیان

اما در کتاب فرزندان هورین تا عازم شد شمشیرو گرفت و وقتی برگشت نان لمباس را از ملیان ماجرا چیه ؟؟؟؟؟؟؟؟

ویرایش شده در توسط الوه
تصحیح شکل نوشتار

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
نولوفینوه

داستان تراندویل و یا در واقع بهتر بگم آغاز سلطنتش مربوط به دوران سوم هست در حالیکه تمرکز سیلماریلیون بروقایع دوران اول واقع شده و داستان های دوران دوم و سوم به صورت بسیار خلاصه و تیتر وار در دو بخش آخر کتاب "آکلابت" و " حدیث حلقه های قدرت و دوران سوم" آورده شده و از اونجا که تراندویل یک شخصیت نسبتا فرعی توی وقایع دوران سوم هست چندان دور از ذهن نیست که نامی ازش در سیلماریلیون نباشه

یک سوال خیلی وقته تو ذهنمه

خوب همه الف ها در همه دوران از دوران اول نشات میگیرن دیگه!؟

تراندویل که اصلا توی سیلماریلیون بهش اشاره نشده .. اطلاعاتی از خاندانش در دست نیس!؟ ینی تراندویل کی بوده ؟ از کدوم خاندان؟ از کجا به سیاه بیشه اومده؟

البته ... بهتر بود اینو تو تاپیک سوال و جواب بپرسم ... ولی دیدم حرفش شده پرسیدم ... ناظران ببخشن

ویرایش شده در توسط NobleLord

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
agarwaen

یک سوال خیلی وقته تو ذهنمه

خوب همه الف ها در همه دوران از دوران اول نشات میگیرن دیگه!؟

تراندویل که اصلا توی سیلماریلیون بهش اشاره نشده .. اطلاعاتی از خاندانش در دست نیس!؟ ینی تراندویل کی بوده ؟ از کدوم خاندان؟ از کجا به سیاه بیشه اومده؟

البته ... بهتر بود اینو تو تاپیک سوال و جواب بپرسم ... ولی دیدم حرفش شده پرسیدم ... ناظران ببخشن

تو اطلس تو بخش مغاره های تراندویل می خونیم که

تراندویل همان کسی بود که زمانی با تین گول و ملیان می‌زیست و از این رو جای تعجب نیست که خان ومان او یادآور هم منه‌گروت و هم نارگوتروند بود.

در ضمیمه ب بازگشت شاه هم در ذیل دوران دوم میخونیم که

پیش از بنا شدن باراد-دور بسیاری از سیندار به طرف شرق کوچیدند و برخی، قلمروهایی را در جنگل‌های دوردست بنا نهادند که مردم‌اش بیشتر متشکل از الف های بیشه زار (سیلوان) بودند.تراندویل پادشاه شمال سبزبیشه بزرگ یکی از اینان بود.

ضمیمه ب قصه های ناتمام نیز اطلاعات خوبی در این مورد ارائه میده

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

در کتاب سیلماریلیون به لگ رفت واسه بار اول دنبال تورین بعد برگشت و شمشیر انگلاخل از تین گول گرفت و نان لمباس را از ملیان

اما در کتاب فرزندان هورین تا عازم شد شمشیرو گرفت و وقتی برگشت نان لمباس را از ملیان ماجرا چیه ؟؟؟؟؟؟؟؟

تالکین در زمان نوشتن داستان بارها بخش های مختلف داستان رو تغییر داده. مطلبی در سیلماریلیون اومده خلاصه شده فرزندان هورین نیست. اون داستان جداگانه نوشته شده و شکل روایی داره اما متن داستان هورین شکل داستانی داره. برخی از این قسمتها توی دو نسخه متفاوته. نسخه های دیگه ای هم هست که بعضی جاهاش با این دو داستان فرق داره که کریستوفر تالکین اونها رو در بخش مربوط به دوران اول داستان های ناتمام(که متاسفانه به فارسی ترجمه نشده) بیان میکنه و نسخه ها رو با هم مقایسه میکنه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الندیل پادشاه انسان ها

سلام بچه ها

عیدتون مبارک

در مورد اوروفیر ,پدر شاه تراندویل و پدر بزرگ لگولاس چه نظری دارید؟؟؟؟ اصلا یادم نمیاد توی سیلماریلیون از این شخصیت نام برده شده باشه؟؟؟؟؟.

ویرایش شده در توسط الندیل پادشاه انسان ها

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الوه

سلام بچه ها

عیدتون مبارک

در مورد اوروفیر ,پدر شاه تراندویل و پدر بزرگ لگولاس چه نظری دارید؟؟؟؟ اصلا یادم نمیاد توی سیلماریلیون از این شخصیت نام برده شده باشه؟؟؟؟؟.

سلام، عید شما هم مبارک باشه الندیل عزیز @};-

نظر؟ چه نظری؟ درهرحال برای اطلاعات اولیه میتونید به اینجا مراجعه کنید: https://arda.ir/oropher

خب کتاب سیلماریلیون بیشتر به دوران اول و قبل از اون میپردازه و بعد از اون تکه ی کوتاه در مورد دوران دوم و اونم نومه نور به طور خاص، برای همین ذکر نشدن از اوروفر چیز خیلی دور از ذهنی نیست، چون اوروفر فقط در دوران دوم ضاهر میشه و همونجا هم به پایان میرسه سرنوشتش (وقایع کوچش از دوریات پس از نابودی اونجا، برپا کردن قلمرو در سبزبیشه طی ماجرایی و کشته شدنش در نبرد آخرین اتحاد) تازه این احتمال رو هم در نظر نگرفتم که شاید تالکین نخواسته این کاراکتر رو ادامه بده (با توجه به اینکه در هیچکدوم از کتاب های منتشر شده در زمان حیات تالکین اسمی ازش نیست)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
بانوی سفید روهان

یه سوالی برام پیش اومد نمیدونم این جا درسته بپرسم یا نه

شمشیر تورین ،گورتانگ فقط میتونه در داگور داگورات ملکورو بکشه یا توانایی کشتن بقیه والارو رو هم داره ؟!یعنی منظورم اینه که شمشیر توانایی کشتن نژاد جاودان آینور رو داره یا ملکور فقط یه استثناست که در سرنوشت تورین مقدر شده ؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
LObeLia

یه سوالی برام پیش اومد نمیدونم این جا درسته بپرسم یا نه

شمشیر تورین ،گورتانگ فقط میتونه در داگور داگورات ملکورو بکشه یا توانایی کشتن بقیه والارو رو هم داره ؟!یعنی منظورم اینه که شمشیر توانایی کشتن نژاد جاودان آینور رو داره یا ملکور فقط یه استثناست که در سرنوشت تورین مقدر شده ؟

کشتن بقیه ی والـار؟؟ :((

ملکور که البته بخاطر پلیدهای درونش که ازش فوران میکنن احتمالـا قدرتش کم تر و کمتر میشه تا جایی که گورتانگ ابزار کشتنش میشه. البته که این شمشیر خاصه!! اما من فکر میکنم ازونجایی که کشتن ملکور یه انتقام گرفتن از طرف تورین تلقی میشه ،پس فقطم گورتانگ، ملکور رو خواهد کشت.و البته فقط ملکور رو خواهد کشت!!{دو تا جمله ی آخر فرق دارن با هم}

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الروس

یه سوالی برام پیش اومد نمیدونم این جا درسته بپرسم یا نه

شمشیر تورین ،گورتانگ فقط میتونه در داگور داگورات ملکورو بکشه یا توانایی کشتن بقیه والارو رو هم داره ؟!یعنی منظورم اینه که شمشیر توانایی کشتن نژاد جاودان آینور رو داره یا ملکور فقط یه استثناست که در سرنوشت تورین مقدر شده ؟

اگه اجازه داشته باشم یه چند نکته رو بیان کنم

خب نمیدونم درست باشه بیانش یا نه ، ولی تا اونجایی که به عل ناقص من میرسه داگور داگورات جنگی معمولی مثل جنگ های بلریاند نیست و آخرین نبرده ، گورتانگ هم شمشیری معمولی نیست ، تورین هم معمولی نیست ، اون جز قوی ترین های آرداست .بعد از سقوط ملکور از جایگاهش نزد ایلواتار دیگه اون یکی از والا ها محسوب نمیشه فقط موجودی دهشتناک و شریرهست ، و میشه اون رو شر اعظم نامید ، قدرت بیش از حدِ اون موجب جاودان و روئین تن بودنش نیست فقط اون جسمیه که دارای قدرت زیاده ( مثل اثر زخمی که توروندور و و حتی زخم های ی که فینگولفین به پای مورگوث وارد کرد) نشون میده که ملکور نامیرا نیست ، سرنوشت تورین اینگونه مقرر شده که در نبرد روز بازپسین به وسیله ی شمشیرش مورگوث رو بکشه و دنیارو از شر این پلید نجات بده ولی برای سایر والا ها تفاوت میکنه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
zeoses
ارسال شده در (ویرایش شده)

سلام دوستان کسی می دونه که الف ها چه طوری به وجود اومدند؟

VIIIواردا ستارگان جدیدی روشن می کند.الف ها در «کوئی وینن»، آب بیداری، در شرق سرزمین میانه بیدار می شوند. ملکور بارها به آنان حمله می کند.ملکور عده ای از الف ها را می رباید. اولین دسته «اورک»ها پرورش می یابند.

الف‌ها فرزندان خالق آردا هستند

من این دو تا نوشته رو پیدا کردم ولی نمی دونم کدومش درسته ؟

و یه سوال دیگه کسی می دونه اقتباس های سینمایی از الف ها شده یا نه؟

ویرایش شده در توسط الوه
تصحیح سهو نگارشی

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
نولوفینوه

جواب سوالتون تو کتاب سیلماریلیونه الف ها و انسان ها به دست خود ایلوواتار. که خداوند یگانه داستان هاست آفریده شده و هیچ کدوم از والار نیز توش دستی ندارن. ارو خوددش طرح نغمه خلقت اونارو ریخته

از چی الفا اقتباس سینمایی بشه!?!

الف ها نژادین تو داستان های تالکین!

و از داستان های تالکین هم به غیر از انیمیشن دو تا اقتباس سینمایی ارباب حلقه ها و هابیت رو داریم از پیتر جکسون (اگه چیز دیگری غیر انیمیشن ارباب و هابیت باشه اطلاعی ندارم)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
The secret wizard
ارسال شده در (ویرایش شده)

هر چند جاي بحث هاي سينمايي داخل اين تايپك نيست اما در مورد اقتباس هاي سينمايي كه از الف ها و آثار تالكين صورت گرفته،انيميشن هاي زيادي ساخته شده كه ماجرا هاي موجودات فانتزي رو شامل ميشه.انميشين هاي 3D و اكثرا با مضامين كودكانه.

خلق موجودات فانتزي مثل الف ها در سيلماريليون باعث تأثير گذاري بر روي ديگر آثار فانتزي شد و اينگونه شد كه انميشن هاي زيادي به دنبال آثار تالكين ساخته شد :|

ویرایش شده در توسط The secret wizard

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
میثراندیر
ارسال شده در (ویرایش شده)

سلام دوستان کسی می دونه که الف ها چه طوری به وجود اومدند؟

VIIIواردا ستارگان جدیدی روشن می کند.الف ها در «کوئی وینن»، آب بیداری، در شرق سرزمین میانه بیدار می شوند. ملکور بارها به آنان حمله می کند.ملکور عده ای از الف ها را می رباید. اولین دسته «اورک»ها پرورش می یابند.

الف‌ها فرزندان خالق آردا هستند

من این دو تا نوشته رو پیدا کردم ولی نمی دونم کدومش درسته ؟

و یه سوال دیگه کسی می دونه اقتباس های سینمایی از الف ها شده یا نه؟

جواب سوالتون تو کتاب سیلماریلیونه الف ها و انسان ها به دست خود ایلوواتار. که خداوند یگانه داستان هاست آفریده شده و هیچ کدوم از والار نیز توش دستی ندارن. ارو خوددش طرح نغمه خلقت اونارو ریخته

از چی الفا اقتباس سینمایی بشه!?!

الف ها نژادین تو داستان های تالکین!

و از داستان های تالکین هم به غیر از انیمیشن دو تا اقتباس سینمایی ارباب حلقه ها و هابیت رو داریم از پیتر جکسون (اگه چیز دیگری غیر انیمیشن ارباب و هابیت باشه اطلاعی ندارم)

سلام

در مورد سوال اول که خوب معلومه توانایی جان بخشی به تمام موجودات اردا متعلق به شخص ارو هستش حتی دورف ها رو هم در حقیقت اون افرینده. در مورد سوال دوم هم یه تاپیکی همین اطراف دیده بودم که قشنگ بود و فک کنم کار اصلان خان بود در مورد خاستگاه موجودات اردا. خاستگاه الف ها برمیگرده به خیلی قبلتر از استاد و همین قضیه باعث میشه که داستانها. و کتب و فیلمهای بسیاری در این زمینه داشته باشیم و همینطور درباره تقریبا خیلی از موجودات اردا مثل دوررف ها و گابلین ها و اژدهایان و تر"ول ها و. ...

تا اونجایی که ذهنم یاری میکنه فقط مایار و والارر و ارک ها و هابیت ها ساخته ی ذهن استاد هستن.

پ.ن شرمنده به خاطر نوع نوشتن تقصیر موبایله.

ویرایش شده در توسط میثراندیر

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
zeoses
ارسال شده در (ویرایش شده)

دوستا خیلی ممنون از پاسختون

پس به این نتیجه می رسیم که الف ها در سال هفتم از به وجود آمدن آردا توسط ایلوواتار که یگانه خدای دنیای تالکین به وجود اومدن ...

حالا این سوال پیش می یاد که آیا اون ها فناناپذیرند ؟

ولی توی ارباب حلقه پادشاه انسان ها که همسرش از الف ها بود این باور رو زیر سوال می بره یا شاید فناناپذیری اون ها انتخابیه؟

ویرایش شده در توسط zeoses

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
The secret wizard

حالا این سوال پیش می یاد که آیا اون ها فناناپذیرند ؟

ولی توی ارباب حلقه پادشاه انسان ها که همسرش از الف ها بود این باور رو زیر سوال می بره یا شاید فناناپذیری اون ها انتخابیه؟

بله،الف ها فنا ناپذيز هستن.اما فنا ناپذيري الف ها به اين معنا نيست كه در برابر ضربه و جراحات،كاملا پايدار باشن.هرگز دچار ضعف و پيري نميشن-هرگز به بيماري دچار نميشن و در يك كلام،چادودانه هستن.

اگه منظورت از پادشاه انسان ها اله سار هست،بله،آرون دختر لرد الروند،نيمه الف بوده.فرزندان الروند،اگر با پدرشون به والينور برن،جاودانه خواهند بود اما اگه در سرزمين ميانه بمونن.فاني خواهند شد.مثل آرون كه فاني بودن رو انتخاب كرد.به خاطر بودن پيش اراگورن

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الوه

پس به این نتیجه می رسیم که الف ها در سال هفتم از به وجود آمدن آردا توسط ایلوواتار که یگانه خدای دنیای تالکین به وجود اومدن ...

به همچین نتیجه ای (سال هفتم) نمیدونم از کجا رسیدید اما خب مطمئنم همچین نتیجه ای درست نیست

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
نولوفینوه
ارسال شده در (ویرایش شده)

دوستا خیلی ممنون از پاسختون

پس به این نتیجه می رسیم که الف ها در سال هفتم از به وجود آمدن آردا توسط ایلوواتار که یگانه خدای دنیای تالکین به وجود اومدن ...

حالا این سوال پیش می یاد که آیا اون ها فناناپذیرند ؟

ولی توی ارباب حلقه پادشاه انسان ها که همسرش از الف ها بود این باور رو زیر سوال می بره یا شاید فناناپذیری اون ها انتخابیه؟

سال هفتم !?

اونا احتمالا(اینو مطمعن نیستم!) حتی قبل از آردا طرشون ریخته شد شایدم همزمان با اردا.

اما عملا خیلی سال بعد از خلقت آردا واردش میشن و در کنار اب های کویی وین(حمزه ندارم!!) در شرق دور سرزمین میانه وارد میشن یا بهتره بگم بیدار میشن

درباره اون یکی بحث:

بله،الف ها فنا ناپذيز هستن.اما فنا ناپذيري الف ها به اين معنا نيست كه در برابر ضربه و جراحات،كاملا پايدار باشن.هرگز دچار ضعف و پيري نميشن-هرگز به بيماري دچار نميشن و در يك كلام،چادودانه هستن.

اگه منظورت از پادشاه انسان ها اله سار هست،بله،آرون دختر لرد الروند،نيمه الف بوده.فرزندان الروند،اگر با پدرشون به والينور برن،جاودانه خواهند بود اما اگه در سرزمين ميانه بمونن.فاني خواهند شد.مثل آرون كه فاني بودن رو انتخاب كرد.به خاطر بودن پيش اراگورن

الف ها جاودانه اند!

اولا پیر نمیشن و از پیری و گذشت زمان نمی میرن

در مقابل بیماری ها بسیار مقاومن و نیز در مقابل جراحات و سختی ها جنگ مقاوم تر از انسان هان

اما نه اینکه کلا اسیب پذیر نباشن

اونا هم از زخم شمشیر میمیرن .

و همینطور در مقابل اندوه فراوان طی سال ها رو به زوال میزارن و میمیرن

اما مثل حرفی که سیکرت ویزارد زد نباید بگیم میمیرن و جاودانه نیستن

روحشون کالبدشون رو به مقصد تالار های ماندوس در غرب جهان ترک می کنه و اونجا جمع میشن و به انتظار میشینن

اونا نمیمیرن و سال های سال به انتظار میشینن تا به راز بازپسین

اوناییم که نمی میرن بازم هزاران سال زندگی میکنن و به قول استاد از جهان به ساب باری گران خسته میشن

پس واقعا اونا جاودانه اند

امیدوارم جواب سوالتو گرفتیه.

و...

منظورت از پادشاه انسان ها آراگورنه?

اون که کلا الف نبود!

و همونطور ه گفتم اونا جاودانه اند . فقط نیم الف ها میتونن انتخاب کنن که جاودانه باشن و الف به حساب بیان یا انسان فانی

(اگه بخوای توضیح بیشتر در تاپیک نیم الف ها شاید پیداکنی یا بپرسی!)

ویرایش شده در توسط NobleLord

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
zeoses

من نتیجم رو اصلاح می کنم الف ها تو سال هشتم (به این منبع)به وجود اومدن اون ها به معنای واقعه ای کلمه جاویدانن حتی بعد از مردنشون روح اونا به جایی به اسم تالار های ماندوس می ره ...

پس با این توضیحات بهشت و جهنم معنیایی نداره تو دنیای تالکین ...

خوب من اینجا خوندم که الف ها دارای 10 گروه یا بهتر بگم زیر نژاد هستند ولی توی فیلم فکر نکنم به دو یا سه تا بیشتر اشاره کرده باشه آیا در کتاب (که تا این لحظه موفق بهخوندنش نشدم) اشاره هایی به گروه های دیگه می کنه یا نه؟

الان یه تشکر کنم از اونایی که جواب می دن و یه معذرت خواهی از این که انقدر سوال (ولو شاید مسخره )می پرسم.

شاید این آخرین سوال من باشه (البته اینم بگم که آدمی که سوال نداره قطعا مردست) .

آیا دنیای وارکرافت نمونه ای از آرداست ؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Vána

من نتیجم رو اصلاح می کنم الف ها تو سال هشتم (به این منبع)به وجود اومدن اون ها به معنای واقعه ای کلمه جاویدانن حتی بعد از مردنشون روح اونا به جایی به اسم تالار های ماندوس می ره ...

پس با این توضیحات بهشت و جهنم معنیایی نداره تو دنیای تالکین ...

خوب من اینجا خوندم که الف ها دارای 10 گروه یا بهتر بگم زیر نژاد هستند ولی توی فیلم فکر نکنم به دو یا سه تا بیشتر اشاره کرده باشه آیا در کتاب (که تا این لحظه موفق بهخوندنش نشدم) اشاره هایی به گروه های دیگه می کنه یا نه؟

الان یه تشکر کنم از اونایی که جواب می دن و یه معذرت خواهی از این که انقدر سوال (ولو شاید مسخره )می پرسم.

شاید این آخرین سوال من باشه (البته اینم بگم که آدمی که سوال نداره قطعا مردست) .

آیا دنیای وارکرافت نمونه ای از آرداست ؟

الفها به والینور بر میکردن نه تالارهای ماندوس والینور مکانی بالاتر و فراتر از سرزمین آرداس

کلا نکات و بگیریم و سر بهشت وجهنم ریز نشیم بهتره اما کلا انسانها هستن که بعبارتی به تالارهای ماندوس میرن واز بعد از مرگ اونها اطلاعات بیشتری در دست نیست

بله در سیلیماریلون تمامی نزادها بررس میشه از نحوه شکل گیری تا زوالشون نه تنها جرکه الفها بلکه انسانها دورفها و... هم همینطور

خواهش میکنم :|

دنیای وارکرافت تا جاییکه من اطلاع دارم نوشته یکی از شاگردان یا طرفدار تالکین هست

پ ن :اگر جواب اشتباهی دادم جلو جلو پوزش میخوام

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
نولوفینوه

من نتیجم رو اصلاح می کنم الف ها تو سال هشتم (به این منبع)به وجود اومدن اون ها به معنای واقعه ای کلمه جاویدانن حتی بعد از مردنشون روح اونا به جایی به اسم تالار های ماندوس می ره ...

پس با این توضیحات بهشت و جهنم معنیایی نداره تو دنیای تالکین ...

خوب من اینجا خوندم که الف ها دارای 10 گروه یا بهتر بگم زیر نژاد هستند ولی توی فیلم فکر نکنم به دو یا سه تا بیشتر اشاره کرده باشه آیا در کتاب (که تا این لحظه موفق بهخوندنش نشدم) اشاره هایی به گروه های دیگه می کنه یا نه؟

الان یه تشکر کنم از اونایی که جواب می دن و یه معذرت خواهی از این که انقدر سوال (ولو شاید مسخره )می پرسم.

شاید این آخرین سوال من باشه (البته اینم بگم که آدمی که سوال نداره قطعا مردست) .

آیا دنیای وارکرافت نمونه ای از آرداست ؟

اونجا (تو منبعی که نوشتین) فقط شماره ها به عنوان ترتیب هست

اصلا تو زمان تاریکیطولانی شب و روزی نبود که بگیم چه سالی! اصلا اون زمان تو سرزمین میانه شمارش زمان اغاز نشده بود!

برای همینم گفتن سال به کل اشتباهه

فقط جنبه ترتیبی داره اون اعداد

تا جایی که اطلاع دارم وارکرفت داستان فانتزی جدا از نویسنده جداییست و به اردا ارتباطی نداره

ده نژاد رو نمیدونم تو اون تاپیک واسه الفای تالکینی(!) گفتن یا درکل به الف ها که در فانتزی های مختلف وجود داره . اما قطعا توی فیلم. تعداد کمی از اون هارو مبینیم و میشناسیم و کتاب ها کامل ترند. چه خود ارباب حلقه ها چه در کل کتاب ها به خصوص سیلماریلیون

الفها به والینور بر میکردن نه.الارهای ماندوس والینور مکانی بالاتر و فراتر از سرزمین آرداس

کلا نکات و بگیریم و سر بهشت وجهنم ریز نشیم بهتره اما کلا انسانها هستن که بعبارتی به تالارهای ماندوس میرن واز بعد از مرگ اونها اطلاعات بیشتری در دست نیست

بله در سیلیماریلون تمامی نزادها بررس میشه از نحوه شکل گیری تا زوالشون نه تنها جرکه الفها بلکه انسانها دورفها و... هم همینطور

خواهش میکنم :|

دنیای وارکرافت تا جاییکه من اطلاع دارم نوشته یکی از شاگردان یا طرفدار تالکین هست

پ ن :اگر جواب اشتباهی دادم جلو جلو پوزش میخوام

الف ها بعد از مرگشون روحشون به تالار های ماندوس میره :| اونایی که نمرده اند به والینور میرن

وانا !?

انسان ها میرن ماندوس!?

انسان ها معلوم نیس کجا میرن و فقط خود ارو از سرنوشتشون با خبره بعد مرگ

روحشون از مدارات جهان خارج میشه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
zeoses

تا جایی که اطلاع دارم وارکرفت داستان فانتزی جدا از نویسنده جداییست و به اردا ارتباطی نداره

منم نگفتم که نوشته ی تالکین هست یا نه من گفتم :آیا دنیای وارکرافت نمونه ای از آرداست؟

الفها به والینور بر میکردن نه تالارهای ماندوس والینور مکانی بالاتر و فراتر از سرزمین آرداس

کلا نکات و بگیریم و سر بهشت وجهنم ریز نشیم بهتره اما کلا انسانها هستن که بعبارتی به تالارهای ماندوس میرن واز بعد از مرگ اونها اطلاعات بیشتری در دست نیست

بله در سیلیماریلون تمامی نزادها بررس میشه از نحوه شکل گیری تا زوالشون نه تنها جرکه الفها بلکه انسانها دورفها و... هم همینطور

خواهش میکنم

اما در اینجا

سال هفتم !?

اونا احتمالا(اینو مطمعن نیستم!) حتی قبل از آردا طرشون ریخته شد شایدم همزمان با اردا.

اما عملا خیلی سال بعد از خلقت آردا واردش میشن و در کنار اب های کویی وین(حمزه ندارم!!) در شرق دور سرزمین میانه وارد میشن یا بهتره بگم بیدار میشن

درباره اون یکی بحث:

الف ها جاودانه اند!

اولا پیر نمیشن و از پیری و گذشت زمان نمی میرن

در مقابل بیماری ها بسیار مقاومن و نیز در مقابل جراحات و سختی ها جنگ مقاوم تر از انسان هان

اما نه اینکه کلا اسیب پذیر نباشن

اونا هم از زخم شمشیر میمیرن .

و همینطور در مقابل اندوه فراوان طی سال ها رو به زوال میزارن و میمیرن

اما مثل حرفی که سیکرت ویزارد زد نباید بگیم میمیرن و جاودانه نیستن

روحشون کالبدشون رو به مقصد تالار های ماندوس در غرب جهان ترک می کنه و اونجا جمع میشن و به انتظار میشینن

اونا نمیمیرن و سال های سال به انتظار میشینن تا به راز بازپسین

اوناییم که نمی میرن بازم هزاران سال زندگی میکنن و به قول استاد از جهان به ساب باری گران خسته میشن

خوب من کدوم رو قبول کنم؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
نولوفینوه

منم نگفتم که نوشته ی تالکین هست یا نه من گفتم :آیا دنیای وارکرافت نمونه ای از آرداست؟

اما در اینجا

خوب من کدوم رو قبول کنم؟

e

تا اونجا که میدونم (وارکرفت نخوندم) دنیای وارکرفت جدای از آرداست

هیچ کدوم رو فعلا!

هردومون به یه نتیجه رسیدیم قبول کن :|

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
hamid stormcrow

دوست عزیز به این سوال بارها پاسخ داده شده شماهم با یه سرچ کوچیک می تونستی به جواب برسی اما خلاصه ش اینه که:

روح الف ها پس از مرگ به تالارهای ماندوس در والینور می ره و اونجا منتظر می مونه و با توجه به عملکردشون در این دنیا ممکنه بهشون اجازه داده بشه مجددا کالبدی اختیار کنند!

اما روح انسانها پس از مرگ توقف کوتاهی در تالارهای ماندوس داره اما پس از اون از مدارات جهان خارج می شه و به جایی می ره که جز ایلوواتار کسی اطلاعی نداره

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الوه

من نتیجم رو اصلاح می کنم الف ها تو سال هشتم (به این منبع)به وجود اومدن اون ها به معنای واقعه ای کلمه جاویدانن حتی بعد از مردنشون روح اونا به جایی به اسم تالار های ماندوس می ره ...

پس با این توضیحات بهشت و جهنم معنیایی نداره تو دنیای تالکین ...

خوب من اینجا خوندم که الف ها دارای 10 گروه یا بهتر بگم زیر نژاد هستند ولی توی فیلم فکر نکنم به دو یا سه تا بیشتر اشاره کرده باشه آیا در کتاب (که تا این لحظه موفق بهخوندنش نشدم) اشاره هایی به گروه های دیگه می کنه یا نه؟

الان یه تشکر کنم از اونایی که جواب می دن و یه معذرت خواهی از این که انقدر سوال (ولو شاید مسخره )می پرسم.

شاید این آخرین سوال من باشه (البته اینم بگم که آدمی که سوال نداره قطعا مردست) .

آیا دنیای وارکرافت نمونه ای از آرداست ؟

خب همونطور که دوستان گفتن، اون شماره فقط ترتیب وقایع هست و به قولی میشه یه Section. حالا میمونه اون منبع که لینک دادید که خب منبع نیست و اصلش این هست و فکر نکنم لازم باشه بگم منبع اصلی کیه :دیــ

اون لینکی هم که ذکر کردید به تاپیک همه چیز در مورد الف ها، به الف های تالکین ارتباطی نداره

در مورد دنیای وارکرفت هم جاش اینجا نیست (اینجا تاپیک سوالات سیلماریلیون هست) که البته جواب اون هم داده شده در تاپیک مربوط به خودش (که البته دقیق به یاد ندارم کدوم بود، اما با یه جستجو پیدا میشه) و هیچ ارتباطی به تالکین نداره

درهرحال بهترین راه برای به دست آوردن اطلاعات مطالعه ی کتاب ها هست و بدون مطالعه نمیتونید اطلاعات درست و دقیق رو داشته باشید؛ هرچقدر هم توی انجمن ها بخواید دنبالش بگردید و دوستان هم به کامل ترین نحو، مثل الان، جواب بدن، چیزی که خوندن کتاب براتون به ارمغان میاره، یک چیز متفاوت خواهد بود...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مهمان
این موضوع از هم اکنون بسته می گردد.

×
×
  • جدید...