رفتن به مطلب

Recommended Posts

مونت آو سائرون

مرسی تور! دستت درد نکنه! منتهی:

[quote

1-آردا یعنی ائا. زمین. تمام زمین ها و خشکی ها و دریاها.

]

ویرایش شده در توسط مونت آو سائرون

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

1- آردا یعنی تمام خشکی ها و آبها، سرزمین میانه و بلریاند و آمان و همه جزوش هستن. ائا یه چیز دیگه است. کل آردا به همراه ستارگان و فضای بین ستاره ها میشه ائا. بخوام تشبیه کنم اینجوری میشه. ائا مثل کل جهان هستی هست. آردا مثل زمین و سرزمین میانه مثل یکی از قاره های زمین

5- نه اون موقع سایه ای وجود نداشت.

6- پلیدی ای که ملکور در آمان بوجود آورده بود در آمان بین الفها رشد کرده بود باعث شده بود این سایه به وجود بیاد و نور درختها کم بشه

7- نه اون موقع هیچکس نمیدونست. در واقع فقط ماندوس میدونست اما چیزی نگفت. بقیه زمانی فهمیدن که فئانور گفت نمیدم و بعد قاصد اومد و گفت که سیلماریلها دزدیده شده

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مهمان

مطمئنی همه والار به کالبد الف ها در اومدن تور؟ من الان کتاب دم دستم نیست تا چک کنم؛ ولی فکر کنم هم والار و هم مایار به کالبدی "شبیه‏ الفها و آدمها‏"‏ در اومده بودن. مثلا گندالف در والینور کالبدی "شبیه الفها‏"‏ داشت و در سرزمین میانه "شبیه آدمها‏". (شرمنده؛ با موبایل اومدم و نمیتونم شبیه رو بولد کنم، ولی تأکید روی شبیهه :دی‏)‏ راستی آینور کلشون میتونستن تو آردا بدون کالبد هم باشن.

به مهدی: مگه اونگولیات روشنایی دو درخت رو به کل خاموش نکرد؟ (جز یه کمش که توی سیلماریل ها مونده بود‏)‏ و هیچ وقت هم این روشنایی برنگشت؟

ویرایش شده در توسط گندالف ‌سفید

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

منظور تور همون شبیه بود. شبیه الفها اما بزرگتر و مقداری متفاوت، چون در پیشنمایش الفها رو کامل درک نکرده بودن.

در مورد دو درخت:

اونی که تو میگی بعدش هست. مونت داره زمانی رو میگه که ملکور تو آمان بود و بین الفها و والار زندگی میکرد و اون موقع نور دو درخت کم شد. بعد که والار فهمیدن اختلاف میان الفها به دلیل دروغهای ملکور بوده، ملکور فرار میکنه و با رفتنش دوباره نور درختها زیاد شد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مونت آو سائرون

یعنی بلریاند جزو سرزمین میانه حساب نمیشه؟؟!

یعنی سائرون قصد تصاحب بلریاند رو نکرد فقط سرزمین میانه؟!

آقا بالاخره بگید تمام خطه های آرا رو بگید؟! تا الآن این سه تا رو فهمیدن:

  1. دیار آمان
  2. سرزمین مینه و نومه نوربا هم
  3. بلریاند.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

سوالاتت رو اینجا مطرح کن:

https://arda.ir/forum/index.php?showtopic=1058

قبلش هم کامل بخون و نقشه ها رو ببین. فکر کنم تمام سوالاتت برطرف بشه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مهمان

نگرفتم چی شد‏!‏ ملکور مگه بین الفها و والار بوده؟ پس کی سیلماریل ها رو میدزده؟ و کی با اونگولیات میاد و دو درخت رو نابود میکنه؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Elrond

نگرفتم چی شد‏!‏ ملکور مگه بین الفها و والار بوده؟ پس کی سیلماریل ها رو میدزده؟ و کی با اونگولیات میاد و دو درخت رو نابود میکنه؟

این قضیه مال اون اولاست که ملکور رو با خواهش کردنش از بند آزاد می کنن ولی میگن که باید توی همین والینور بمونه ؛ بعدشم که کم کم الف ها رو اغفال میکنه و بعد از اون ( وقتی والار و بقیه به خصوص فئانور تو جشن بودن ) با اونگولیات میاد و دو درخت رو نابود میکنه و سیلماریل ها رو هم میدزده . این هم که روشنایی درختان کم میشه برای زمانیه که ملکور ترسیده بوده که کسی نقشه هاش رو بفهمه ( از سر شیره مالیدن سر الفها :دی ) و خودش رو به شکل ابر سیاهی درمیاره و به همین دلیل روشنایی درختان کم میشه .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الدا

سلام به همه بچه های آردا...اعم از قدمیا و جدیدیا

توی کتاب فرزندان هورین (صفحه 170 ترجمه شده به فارسی)، "آسگون" یکی از اهالی دورلومین که داشت تورین تورامبار رو توی جنگل راهنمایی میکرد یه جایی برمیگرده بهش میگه که: "ارباب دورلومین، اکنون بدرود. اما ما را از یاد مبر. اکنون ما طعمه های شکار خواهیم بود. انسان-گرگ ها با آمدن تو بی رحم تر خواهند شد. بنابراین برو و دیگر باز نگرد، مگر با نیرویی که بتوانی به ما کمک بدهی. بدرود."

کسی میدونه منظور آسگون از طعمه های شکار بودن چیه!!؟ و همین طور منظور از انسان- گرگ ها دقیقا چه موجودیه؟؟؟

یادمه یه جایی توی سیلماریلیون راجب گرگینه ها و این که توی جزیزه سائرون تحت فرمان خود سائرون هستن یه چیزایی نوشته بود و این که این موجودات تو سیاهچال، فینرود و گروهش رو یکی یکی کشته بودن تا این که لوتین با کمک هوان تازی اومد و جزیره رو تصاحب کرد....ولی من اون موقع فکر میکردم که منظور از از این گرگینه ها همون گرگ های معمولی ولی بزرگه اما خیلی جا ها به کرات واژه انسان های گرگی آنگباند رو دیدم....

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
تضاد

بله الدای عزیز، از کلمه ی werewolf استفاده شده که به نظر میاد به قول شما «گرگ های معمولی ولی بزرگ» نیستن. این دقیقاً چه ویژگی هایی دارند و ریشه ی اصلی پدیدار شدن اونها ماحصل تباهی کدوم نژاد هست اطلاعات چندانی در دست نیست.

ارجاع به فرهنگنامه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
سیه تیغ
ارسال شده در (ویرایش شده)

دوستان با سلام . در کتاب فرزندان هورین ، فصل مرگ تورین ، وقتی مابلونگ خبر از فرار نیه نور به بره تیل رو میده ، تورین به سری نشونه اشتباه از نیه نور میگه و بعد میگه "من کورم ، کور ! از كودكي در توده ابر مورگوت دست و پا میزنم" یه همچین چیزایی .

تورین اون نشونه های اشتباه رو واسه چی گفت ؟ نشونه های لالایت بود ، همون خواهرش که در طاعون آنگباند مرد ؟

ویرایش شده در توسط سیه تیغ

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الدا

دوستان با سلام . در کتاب فرزندان هورین ، فصل مرگ تورین ، وقتی مابلونگ خبر از فرار نیه نور به بره تیل رو میده ، تورین به سری نشونه اشتباه از نیه نور میگه و بعد میگه "من کورم ، کور ! از كودكي در توده ابر مورگوت دست و پا میزنم" یه همچین چیزایی .

تورین اون نشونه های اشتباه رو واسه چی گفت ؟ نشونه های لالایت بود ، همون خواهرش که در طاعون آنگباند مرد ؟

این موضوع ذهن منو هم وقتی داشتم کتاب رو میخوندم به خودش مشغول کرده بود و فکر کنم ( البته نظر شخصی منه و مطمئن نیستم که درست باشه) به خاطر این گفت که میخواست مطمئن بشه که نیه نور همون خواهرشه و مشخصات اصلیش رو از زبون مابلونگ بشنوه...ضمنا این مشخصات نمیتونه مشخصات لالایث باشه چون اون موهاش به رنگ زرد و طلایی بوده و همچنین تورین میدونست که اون مرده!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
سیه تیغ

و همچنین تورین میدونست که اون مرده!

ميدونم كه تورين ميدونست اما به هر حال ديوانه شده بود و گفتم شايد ياد گذشته ها افتاده .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
shadow

سلام دوستان

ملکور برایه چی دنباله سیلماریل ها بوده قدرت خاصی که نداشتن درضمن مگه از خودشون نور هم که تولید میکردن واین در تضاد هستش که خدای تاریکی اونا رو بخواد؟!؟!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
رضائی.استل

سلام دوستان

ملکور برایه چی دنباله سیلماریل ها بوده قدرت خاصی که نداشتن درضمن مگه از خودشون نور هم که تولید میکردن واین در تضاد هستش که خدای تاریکی اونا رو بخواد؟!؟!

سلام دوست عزیز به اردا خوش اومدین. شما سیلماریلیون خوندین؟ ملکور از زیبایی سیلماریل ها مجذوبشون شد و در اون ها طمع بست. خود ملکور خیلی دوست داشت که چیزهای شگفتی از خودش بیافرینه و این حس در سرشتش وجود داشت و در آینولینداله میخونیم که در جهد و کوشش و پدید آوردن، به آئوله ی آهنگر نزدیکترین بود. ملکور حتی به دروغ هم گفت که اون به فئانور نحوه و صنعت ساخت سیلماریل ها رو آموخته و میدونیم که ملکور پس از آزادیِ بار اولش سعی کرد که خودش رو بیش از همه به نولدور -چیره دست ترین الف ها- نزدیک کنه. هیچ کس نمیدونه و تا روز بازپسین هم نخواهد دونست که فئانور چگونه سیلماریل ها رو ساخت و از چه کانی یا گوهری اون ها رو ساخته اما خود سیلماریل ها از خودشون نوری نداشتن و فقط نور دو درخت والینور درشون محبوس شده بود.

خدای تاریکی هم، آن چنان که در رشته افسانۀ تالکین مطرحه با خدای تاریکی سایر فانتزی ها تفاوت اساسی اداره باری میخونیم که چون مانوه سیلماریل ها رو متبرک کرده بود هر دست ناپاکی که اون ها رو لمس میکرد میسوخت و ملکور پس از دزدیدنشون دستانش چنان سوختن که هیچ گاه از دردش خلاصی نیافت.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
رضائی.استل

مدت زیادیه که سوالاتی آزارم میده:

سائورون پس از اینکه ایسیلدور انگشتانش رو قطع میکنه و حلقه رو ازش میگیره دیگه نمیتونه شکل فیزیکی به خودش بگیره:

1.چه چیزی باعث میشه که یک مایا کالبدش رو از دست بده؟ فقط به خاطر جدا شدن انگشتاش؟

2.منظور از چشم سرخ و اینکه اورک ها دستوراتشون رو از چشم سرخ میگیرن، چیه؟ اگه خود سائورونه، که اون اصلا جسم نداره پس چجوری با اونا رابطه برقرار میکنه و بهشون دستور میده؟

ممنون میشم که در رابطه با چشم سرخ توضیح بدین و اینکه چرا پرچم موردور چشم سرخه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
hamid stormcrow

مدت زیادیه که سوالاتی آزارم میده:

سائورون پس از اینکه ایسیلدور انگشتانش رو قطع میکنه و حلقه رو ازش میگیره دیگه نمیتونه شکل فیزیکی به خودش بگیره:

1.چه چیزی باعث میشه که یک مایا کالبدش رو از دست بده؟ فقط به خاطر جدا شدن انگشتاش؟

2.منظور از چشم سرخ و اینکه اورک ها دستوراتشون رو از چشم سرخ میگیرن، چیه؟ اگه خود سائورونه، که اون اصلا جسم نداره پس چجوری با اونا رابطه برقرار میکنه و بهشون دستور میده؟

ممنون میشم که در رابطه با چشم سرخ توضیح بدین و اینکه چرا پرچم موردور چشم سرخه.

این بحث جسم داشتن و یا نداشتن سائورون رو فکر کنم چند بار توضیح دادیم . سائورون وقتی به دول گولدور اومد جسمش رو بازسازی کرد و در زمان جنگ حلقه کاملا جسمانی بود. این مطلب در سیلماریلون تصریح شده!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
َAragorn

من در دانشنامه والیمار خوندم که والار هر کدوم برای خودشون یک مایا داشتند. مثلا اولورین(گندالف) مال مانوه بود و سائورون مال آئوله خدای آهنگری بود. می خواستم بدونم آیا مایار برده والار بودن؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
baradil soldier of dale

نه منظورشون از مال فلان والا بودن به معنای برده ی اون والا بودن نیس. به نظرم یه جوری معنای مرید و پیرو بودن میده.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
The Dwarf

این بحث جسم داشتن و یا نداشتن سائورون رو فکر کنم چند بار توضیح دادیم . سائورون وقتی به دول گولدور اومد جسمش رو بازسازی کرد و در زمان جنگ حلقه کاملا جسمانی بود. این مطلب در سیلماریلون تصریح شده!

پس یعنی چشم سرخ ایده ی پیتر جکسونه ودر کتاب نبوده ؟؟؟؟اگه بوده آیا سائورون چشم به این بزرگی داشته؟؟؟ ویرایش شده در توسط The Dwarf

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
تور

به اون صورتی که در فیلم دیدیم در کتاب وجود نداره. در کتاب فقط از چشم صحبت میشه و توصیفی ازش نیست.

این که چشم سائورون، به صورت گلوله ای از آتش بر بلندای باراد-دور وجود داره یک تصور شخصی از طرف کارگردانه که البته به نظر من جالب و قابل ستایش هم بود!

اطلاعات بیشتر در تاپیک خودش!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
َAragorn

نه منظورشون از مال فلان والا بودن به معنای برده ی اون والا بودن نیس. به نظرم یه جوری معنای مرید و پیرو بودن میده.

یعنی الان مثلا اولورین از آئوله اطاعت نمی کرده؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مهمان

درمورد مایار و رابطه شون با والار توی سیلماریلیون گفته شده:

«اینان مایارند، مردم والار، پیشکار و یاور ایشان.» (ص 33)

چیزی که من از این نوشته برداشت کردم اینکه که مایار مثل نخست وزیرهای والار می مونن! :دی

یعنی در کارهایی که والار نمی تونن به تنهایی انجام بدن کمکشون میکنن. همینطور به قول دوستمون مریدشون هم هستن. مثلا اولورین یا گندالف مرید و شاگرد نیه نا بود.

"اما دست تقدیر غالبا او را به خانه نیه نا می برد، و او از نیه نا صبر و ترحم آموخت." (ص 35)

البته من از مورد دوم مطمئن نیستم، چون "دست تقدیر" داره میگه اولورین به خواسته خودش یا خواسته نیه نا به خونه اش نمی رفته، بلکه مثلا شانسی از جلو در خونه اش رد میشده و در نتیجه چندساعتی هم مهمونش میشده و صبر و ترحم یاد می گرفته :دی

درمورد سوالی که گفتی آیا گندالف از آئوله اطاعت میکرده یا نه، مسلما مایار به چشم بزرگترین مقامات آردا و فرستاده های مهتر ارو به والار نگاه میکردن بنابراین موظف بودن از تک تکشون اطاعت کنن.

"از همان رسته والار اما از مرتبتی فروتر، همراه شدند." (ص 33)

این جمله در وصف مایاره که میگه مقام کمتری داشتن. پس مسلمه مقامات پایین تر از مقامات بالاتر اطاعت کنن، حتی اگه شاگرد و مرید یا به اصطلاح خودم نخست وزیر اون والا نباشن! :دی

ویرایش: یک چیز دیگه که یادم رفت بگم، درمورد جمله اولی هست که نقل قول کردم.

«اینان مایارند، مردم والار، پیشکار و یاور ایشان.» (ص 33)

توی این متن به صراحت گفته شده مایار مردم والارند. یعنی کسانی که والار بر اونا حکمرانی میکنن. اگه بخواییم جمعیت والینور رو به سه دسته تقسیم کنیم، شامل والار، مایار و الف های بَرین میشه. والار شورای پادشاهی هستن، یعنی عده ای که بر مایار و الف ها فرمانروایی میکنن و در رأس این شورا مانوه سولیمو قرار داره که فرمانروای کل والاره، یعنی توی شورا نظم رو برقرار میکنه و تصمیم نهایی درمورد مایار و الف ها رو اون می گیره.

"خداوند قلمرو آردا و حکمران جمله کسانی که در آن مسکن گزیده اند." (ص 26)

پس در نتیجه مایار موظفند از تمام والار اطاعت بکنن.

ویرایش شده در توسط گندالف سپید

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
َAragorn

یعنی مثلا والار مسئولین دولت و مایار و الف های برین مثل مردم معمولی بودن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Aerandir surion

یه سوال داشتم اندازه سیلملریل چقدر؟ اصلا ازش تصوری هست؟ اخه میدونید من فکر میکردم اینها اندازه یه سیب متوسط باشن ولی وقتی دانستم که تینگول اون توی گردبند درفی جاشون کرد یکم گیج شدم. اگر سوال تکراری بود ببخشید چون تاپیک خیلی زیادن نمیتوانم همه را بخوانم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مهمان
این موضوع از هم اکنون بسته می گردد.

×
×
  • جدید...