الدا 301 ارسال شده در مه 21, 2012 من یه سوال در رابطه با راداگاست داشم، آخرش چی به سر اون میاد؟ یعنی منظورم اینه که آخر و عاقبت راداگاست قهوه ای چی میشه؟(برمیگرده به آمان یا اینکه موندنی میشه؟) 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
فنگورن 3,679 ارسال شده در مه 21, 2012 به خاطر نمیارم گفته باشن که راداگاست به امان سفر کرده باشه ! با این حال ماموریتش بعد از سقوط سائرون به پایان میرسه . تو دانشنامه والیمار اومده : ((از سرنوشت راداگاست قهوهای در دوران چهارم اطلاعات دقیقی موجود نیست. ممکن است که او اجازه داشته به والینور بازگردد یا شاید در سرزمین میانه مانده و در میرکوود زندگی کرده تا روحش با حیوانات، جنگل و درختان یکی شده باشد. )) . اینم لینک مربوط به صفحه راداگاست : http://wiki.valimar.ir/index.php?title=%D8%B1%D8%A7%D8%AF%D8%A7%DA%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA 3 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
hamid stormcrow 5,052 ارسال شده در مه 21, 2012 (ویرایش شده) این موضوع رو درست به خاطر نمیارم ، اما چون این ماجرا دوباره بعد از زمان نبرد با بالروگ اتفاق می افته ، میشه چیزی مشابه اون رو براش در نظر گرفت . پس از زنده شدن مجدد گندالف ، عقاب ها گندالف رو به لورین میبرند و اونجا عصا و جامه جدید اختیار میکنه . بعدی نیست که گندالف چوبدستی جدیدش رو در ریوندل تهیه کرده باشه . ( البته این فقط در حد یه حدسه ) . با احترام یه خورده غیر منطقی به نظر می رسه چون این جوری گالادریل یا الروند باید یه انبار چوب دستی داشته باشند هر وقت نیاز شد یه دونه بدن به گندالف البته در مورد داستان بالروگ قضیه فرق داره چون گندالف سطحش بالا رفته بود و طبیعی بود که چوب دستش عوض بشه اما حالا جدا از این بحث این سفید بودن سارومان و خاکستری بودن گندالف صرفا به دلیل ریاست سارومان بر شورا بود یا اصولا سارومان مایای قوی تری بود؟ چون تو سیلماریلیون تو فصلی که والار و مایار رو معرفی میکرد از اولورین نام می بره که معلومه مایای مهمی بوده ولی اسمی از کرونیر نبود(البته تا جایی که یادمه) ویرایش شده در مه 22, 2012 توسط hamid stormcrow 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
تضاد 1,867 ارسال شده در مه 22, 2012 (ویرایش شده) من جوابی برای چوبدست ندارم ولی در رابطه با رنگ لباس سارومان استاد مهدی یک بار در تاپیک جادوگران نظریه ی جالبی مطرح کردن: لباسی که آینور به تن میکردن نشون دهنده خلق و خو و قدرتشون بود. سارومان سفیده چون به عنوان رهبر ایستاری انتخاب شده وقتی هم که خیانت میکنه و از این مقام عزل میشه گندالف بازگشته از مرگ جامه سفید میپوشه و رهبر ایستاری میشه. در مورد راداگاست هم میشه این دلیل رو آورد که چون اون از مایاهای یاوانا بوده و یاوانا هم قهوه ای به تن میکرده این رنگ براش انتخاب شده. چون نزدیکترین رنگ به طبیعته. آلاتار و پالاندو هر دو آبی بودن و هر دو در خدمت اورومه. آبی رنگی بود که مانوه و واردا به تن میکردن. هیچ دلیلی برای این نمیتونم پیدا کنم. گندالف سومین نفری بود که والار انتخاب کردن. رنگ خاکستری ترکیبی از سفید و سیاهه. شاید به عنوان کسی که بعدا سفید شد این رنگ برازنده اش باشه. علاوه بر اون موقع انتخاب گندالف توسط مانوه، گندالف اول این ماموریت رو قبول نمیکنه چون تازه از سفر برگشته و خسته بود اما وقتی مانوه به جای درخواست بهش دستور میده اون قبول میکنه. شاید عدم رضایت اولیه دلیل این رنگ باشه. و دلیل سوم(و شاید مهمتر از همه) اینکه گندالف در خدمت لورین و نیه نا بود. و میدونیم نیه نه و استه(همسر لورین) خاکستری به تن میکردن. این چیزاییه که من برای خودم تحلیل کردم ویرایش شده در مه 22, 2012 توسط تضاد 1 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Farshid2d 272 ارسال شده در مه 22, 2012 من توی کتاب The Book of Lost Tales جایی خوندم که سائورون بعضی مواقع به شکل یک گربه هم در می اومد واقعا این موضوع صحت داشت ؟ 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
تضاد 1,867 ارسال شده در مه 22, 2012 فکر می کنم به شخصیتی اشاره میکنه که در ابتدای کار نگارش به جای ملکور بوده. گمانم این عبارت مد نظر شماست: In The Book of Lost Tales the princes of the Noldor have scarcely emerged, nor the Grey-elves of Beleriand; Beren is an Elf, not a Man, and his captor the ultimate precursor of Sauron in that role, is a monstrous cat inhabited by a fiend; ...اگر این طور باشه باز هم به تغییر شکل سائورون اشاره نمی کنه ;) 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Farshid2d 272 ارسال شده در مه 22, 2012 نه این نبود جملشو پیدا می کنم و بعد اینجا می نویسم البته من می خواستم یه ارتباطی بین بروتیل و سائورون رو بگم اما شما تاپبک رو عوض کردید 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
ائارندیل Eärendil 1,294 ارسال شده در مه 23, 2012 یه سئوال داشتم.الروند توی فیلم درباره خون نومه نوریه خودش حرف میزنه،و میگه که خون نومه نور دیگه در رگهای ما جریان نداره.(یعنی یه موقعی داشت) اولا:این مطلب تو کتاب هم هست یا نه؟ ثانیا:اگه هست،مگر الروند اصلا به نومه نور رفته بود.این الروس بود که انسان بودن رو انتخاب کرد و اولین پادشاه نومه نور شد،در حالی که الروند بعد از جنگ خشم به سواحل سرزمین میانه آمد و پیش کیردان به گیل گالاد خدمت کرد. 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
hamid stormcrow 5,052 ارسال شده در مه 23, 2012 الروند اونجا می گه خون نومه نوری داره قدرتش و از دست میده و انسانها پراکنده و بی رهبر موندند در باره حودش حرف نمی زنه 1 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Farshid2d 272 ارسال شده در مه 23, 2012 من که توی کتاب همچین چیزی رو ندیدم الروند جز نومه نوری ها حساب نمیشه البته با خاندان الروس نسبت خونی که داره اما نومه نوری حساب نمیشه 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
3DMahdi 14,529 ارسال شده در مه 23, 2012 سوالات فیلم رو اینجا مطرح نکنید. اینجا مربوط به مباحث کتابه. اون اشتباه توی دوبله فیلمه. الروند میگه خون نومه نوری در رگهای انسانها(Men) جریان نداره. نمیدونم چرا «ما» ترجمه شده. 3 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Glorfindel Thalion 528 ارسال شده در مه 26, 2012 من یه سوال برام پیش اومده. مگه ریوندل یا ایملادریس خودمون ( با ارادت به اصلان ;) شهر الفها نبوده. پس چرا تو اطلس فقط خونه الروند رو کشیده با یه اصطبل و یه آهنگری؟ 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
3DMahdi 14,529 ارسال شده در مه 26, 2012 توی توضیحاتش میگه که تو کتاب تنها از تالارهای الروند و سه جای دیگه(اتاق خواب فرودو و ...) صحبت شده. چون اطلاعی در دست نیست اونها رو نکشیده. 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
ائارندیل Eärendil 1,294 ارسال شده در مه 27, 2012 یه سئوال،آیا در جایی به کشاورزی و باغ و پرورش گاو و گوسفند توی جاهای مختلف آردا اشاره شده،(به استثنای شایر) مثلا توی فیلم تو کل گاندور و روهان ،ویا حتی سرزمینهای الفی مثل لورین و ریوندل،ما اطراف شهرها و کلا توی مسیر یاران حلقه وبقیه هیچ مزرعه ای نمی بینیم.مثلا اطراف شهرهای بزرگی مثل میناس تریت یا ادوراس،معلوم نیست مردمشون چی میخورن،معلوم نیست اون میوه های خوشمزه ای که دنتور میخورد از کجا اومده بودن،شاید پی پین از شایر آورده بود :دی اون نون لمباس که الفها به یاران حلقه دادن معلوم نیست از چی تهیه شده بود.از آرد؟ من که اصلا نمیتوننم مزارع گندم یا جو ویا ذرت رو توی لوثلورین تجسم کنم،ویا نانوایی الفها رو. فرض کنید بانو گلادریل با لباس محلی داره با ساج و یا تنور نون میپزه :دی 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
3DMahdi 14,529 ارسال شده در مه 27, 2012 چرا داریم. توی کتاب هم هست. اگه اشتباه نکنم داخل دشتهای پله نور(بیرون میناس تریت) روستاها و مزارع بود و تنها موقع حمله موردور بود که مردم اون روستا ها وارد شهر شدن. الفها هم کشاورزی داشتن و اتفاقا گالادریل هم نون میپخت(البته نون نه لمباس! :دی) دانش پختن لمباس دست ملیان بود و اونو به گالادریل یاد داد و تنها زنان بلندمرتبه الفها توانایی و اجازه پخت این نون رو داشتن. 5 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
تضاد 1,867 ارسال شده در مه 28, 2012 در دو برج هم اشاره ای شده که لشگر سارومان مزارع رو آتش میزنه و جلو میاد. به خاطرم نیست اشاره ی واضحی به این موضوع داشته باشیم که الف ها «کشاورزی» داشتن. دوستان مطلع یاری کنن. یه جورایی در تصورم بود که الف ها از این حیث روحیه ی سرخپوستی دارن. ;) به نوعی با طبیعت هماهنگ هستند و ازش بهره جویی نمی کنن. اما ممکنه کاملاً اشتباه کرده باشم. در زمینه ی لمباس هم ائارندیل جان این تاپیک هم شاید به نظرت جالب بیاد :) طرز تهیه لمباس 4 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
فنگورن 3,679 ارسال شده در مه 28, 2012 لازمه شهر نشینی و شکل گیری تمدن ناشی از یک جا گزینی به شدت وابسته به کشاورزی هستش ، شاید بشه امرار معاش الف های ساکن بندر گاه ها رو با صنعت دریانوردی و ماهی گیری مربوط دونست اما یقینا شهر های مرکزی الف ها برای رفع نیاز هاشون به کشاورزی محتاج بودند ، مخصوصا زمانی که امکان تجارت و داد و ستد برای برخی از شهر ها غیر ممکن باشه ، مثل شهر گوندولین . تو دوران سوم هم ما به روشنی انزوای لوتلورین رو از جامعه سرزمین میانه میبینم :دی ، تا جایی که در موردش شایعه های مرموزی شکل میگیره ، بنابر این میشه نتیجه گرفت که الف های لورین نمیتونستن از طریق داد و ستد غذا بدست بیارن ! از طرفی به نظرم یه جورایی به دور از مسلک الف هاست که برای امرار معاش شکار کنند یا به اون وابسطه باشند( اصلا مگه چقدر میشد شکار کرد ؟! ) و از طرفی ما میدونیم که لمباس تو لورین تولید میشد و تقریبا میتونیم یقین داشته باشیم که لمباس از فراورده های گوشتی تولید نمیشده ;) با وجود این دلایل من به کشاورز بودن الف ها رای میدهم . 6 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
MORGOTH 146 ارسال شده در مه 28, 2012 (ویرایش شده) یه سوال تو کتاب اومده که نه حلقه برای نه پادشاه انسانها مگه به غیر از روهان و گاندور انسانها چه سرزمینیو در اختیار داشتن که نه پادشاه داشتن ویرایش شده در مه 28, 2012 توسط 3DMahdi غلط املایی 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
3DMahdi 14,529 ارسال شده در مه 28, 2012 سوالت به این تاپیک منتقل شد. در دوران سوم تقریبا همه سرزمینها دست انسانها بود(به جز ریوندل و لوتلورین و سیاه بیشه). هاراد، خاند، دونلند، رون، فروچل و خیلی سرزمینهای دیگه وجود داشتن. 1 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
الدا 301 ارسال شده در مه 28, 2012 (ویرایش شده) به مهدی: به غیر از ویچ کینگ هویت اون یکی اشباح حلقه معلومه؟ (منظورم اینه که، مشخصه که کیا بودن؟) ویرایش شده در مه 28, 2012 توسط الدا 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
hamid stormcrow 5,052 ارسال شده در مه 28, 2012 به مهدی: به غیر از ویچ کینگ هویت اون یکی اشباح حلقه معلومه؟ (منظورم اینه که، مشخصه که کیا بودن؟) تا جایی که یادمه فقط اسم خامول که شاه رون بود به صراحت اومده بود در مورد ویچ کینگ هم فقط حدس هایی بود شاید همون تار ایسیلمو باشه 3 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
ائارندیل Eärendil 1,294 ارسال شده در مه 29, 2012 گندالف که دانا بود و دوهزار سال بود که به سرزمین میانه اومده بود، و تنها دروازه موریا در شرق به اریادور همون دروازه دورین بود که از زمان کله بریمبور تنها راه ارتباط اره گیون و خازاد دوم بود و برای ارتباط این دو ساخته شده بود.پس در این مدت باید گندالف رمز ورود اون رو میدونست دیگه،این جزو حداقل اطلاعات ضروری بود که باید یاران میدونستند،حتی اگه مسیرشون از قبل اونجا نبود،حداقل الروند که در اره گیون بود و دانا بود و تقریبا میتونست آینده رو پیش بینی کنه باید رمز رو به یاران حلقه میگفت. البته یه نظریه دیگه هم هست، اینه که دروازه مثل یک کامپیوتر هر سال اسم رمزشو بصورت رندوم و اتوماتیک عوض کنه. من که سر در نمیارم. 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
3DMahdi 14,529 ارسال شده در مه 29, 2012 بعد از نابودی اره گیون و کشته شدن کله بریمبور و به دلیل اختلافات الفها و دورفها و همینطور اومدن گابلینها به کوهستان مه آلود، دروازه غربی مویا بسته شد. و خب کسی از اونجا رفت و آمد نمیکرد و احتمالا افراد زیادی رمز عبور رو نمیدونستن. گندالف یکبار از اونجا عبور کرده بود اما مال مدتها پیش بود و احتمالا اون موقع در باز بوده و نیازی نبوده که رمز رو بگه. الروند هم احتمالا میدونسته اما چون فکر نمیکرده که یاران حلقه از اونجا برن بهشون نگفته بود. 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
ائارندیل Eärendil 1,294 ارسال شده در مه 29, 2012 مهدی شرمنده ولی اصلا قانع نشدم.جسارتا همه اونایی که گفتی رو میدونستم،یعنی تاریخ اریادور،تاریخ خزد دوم و زندگینامه کله بریمبور رو خونده بودم.ولی... سئوال من این بود که تنها راه ارتباط اریادور و رووانیون در شمال به غیر از گذرگاه کارادراس،همین دروازه بود ،پس خیلی خنده داره که الروند و گاندالف به فکرشون نرسه که شاید از اونجا برن.در ضمن بسته شدن دروازه به 1300 سال قبل برمیگرده،زمانی که سائرون به اره گیون حمله میکنه،پس گندالف باید تو این مدت طولانی به این فکر میکرده(وگرنه سارومان حق داشته که بگه گندالف احمق) در الروند هم احتمالا میدونسته اما چون فکر نمیکرده که یاران حلقه از اونجا برن بهشون نگفته بود. درباره این که توضیح دادم. این جزو حداقل اطلاعات ضروری بود که باید یاران میدونستند،حتی اگه مسیرشون از قبل اونجا نبود،حداقل الروند که در اره گیون بود و دانا بود و تقریبا میتونست آینده رو پیش بینی کنه باید رمز رو به یاران حلقه میگفت. 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
فنگورن 3,679 ارسال شده در مه 29, 2012 ارندیل جان ، اجازه بده منم در جواب سوالت مطلبی اضافه کنم ! ;) مهدی به روشنی توضیح داد که گندالف تنها یک بار از اون دروازه عبور کرده ، بنابر این نیازی نبوده که رمز ورود اون رو آموخته باشه ( شما برای دری که بازه دنبال کلید میگردی ؟! :دی ) همچنین گندالف به هیچ وجه راضی به عبور از موریا نبود و یقین داشت که میتونه از گذرگاه عبور کنه . الروند قابلیت پیش بینی داشت ؟! معمولا عده کمی از الف ها در شرایط خاصی و در مورد مسائل خاصی میتونستن پیشگویی کنن . الروند هم از وجود خبر عظیم نهفته در موریا مثل گندالف خبر داشت و همچنین اصلا انتظار نداشت سارومان بتونه جلوی عبور یاران رو از کوهستان بگیره . 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست