رفتن به مطلب
پرنسس ایووین

سوالات ارباب حلقه ها

Recommended Posts

Elrond

حال و هوای کلی که برای الف ها به دست میاد، قامت های برازنده و بلندبالاست ولی این که بگم تک تک تفاوت های بین نژادها رو میدونم خلاف حقیقته. در مورد آینور و ظاهر اونها در سیلماریلیون توضیحات نسبتاً کاملی هست. دورف ها هم موجوداتی نیستن که با نژاد دیگه ای اشتباه بشن ولی تا جایی که میدونم چیزی تحت عنوان «نژاد» نیم-الف نداریم. این یه اصطلاح بود که بیشتر بخشی از تاریخ رو بازگو می کرد :)

منظورم از این نظر بود که مثلا والار ( یا دورف ها ) جسم ظاهریشون شبیه الف هاست یا انسان ها ؛ و گرنه چیز های کلی رو خودم می دونم ...

در مورد نیم الف ها هم شاید نباید اونو در کنار نژادها می نوشتم ! :)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ائارندیل Eärendil

این مطلب رو آرون تو وبلاگش گذاشته بود در مورد ویژگی الفها ولی نمیدونم نوشته خود تالکین هست و یا نه.:

«درون من بسان الفهاست! نگرش من به دنيا مثل الفهاست! هنرهاي من درباره الفهاست! زبانی که ياد ميگيرم زبان الفهاست! عمر من جاويدان اندازه الفهاست! آرايش صورتم مدل الفهاست! سر گوشام نوک-تيز عین الفهاست! حالا من يه اِلفم!!!!»

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
فنگورن
1_ ارباب حلقه ها رو خود تالکین چاپ کرده یا بعد از مرگش با ترتیب خاصی جمع آوری شده ؟؟ این ترتیب ادوراس و دانهیلف چطوریه توی فیلم یه طوری بودش توی کتاب یه طور دیگه تارک چیه که در موردش توی کریت آنگول صحبت میکردن و اینکه با وجود پیدا شدن میتریل سائرون چطور حاضر شد کل موردور رو خالی کنه؟؟

1 - سه گانه ارباب حلقه ها و کتاب هابیت در زمان حیات تالکین چاپ شدند ، اما بعد مرگ ایشون کتاب های سیلماریلیون ، داستان های ناتمام ، تاریخ سرزمین میانه و فرزندان هورین به چاپ رسیدند .

2 - منظورت رو از دانهیلف نفهمیدم ؟! املاش رو درست نوشتی ؟! کجای فیلم رو میگی ؟

3 - اورک ها وقتی سایه سم رو دیدند فکر کردن یه جنگ جوی بزرگ هستش که به اونجا نفوذ کرده ، به همین علت از این کلمه استفاده کردن. اله سار در متنی به توضیح مفصل تارک پرداخته :

(( سلام به همه.واژه تارک ، مسالما انگلیسی نیست و این کلمه یک کلمه اورکی هست .من سعی می کنم که یک توضیح کامل و جامع از ابتدا در این مورد بدم چون احتمالا تا مدتها دیگه دستم به نوشتن نره ، پس امیدوارم بدردتون بخوره.

کلمه Tarkil یک کلمه کوئنیا با سرمنشا حقیقی tára-khil . خود کلمه tára-khil متشکل از دو بخش می باشد که khil در زبان کوئنیا به معنی دنبال کردن( follow) است و این ترکیب روی هم و بصورت تحت الفظی به معنی :تالیان بلند مرتبه( high follower) که نامیست برای دومین دسته از فرزندان ایلوواتار یعنی انسان ها. این اسم بعدا اختصاصی تر شد و تنها به معنی انسانهای غربی بکار برده شد و معادل با Númenórean یا Dúnedain گردید.در این حالت Tarkil به معنی مجرد مرد بلند مرتبه شد که معادلی دقیق و هم ارز با کلمه Dúnadan هست . اگه به سری تاریخ سرزمین میانه جلد 7 ، بخش 1 ، بزنید ، اونجا توضیحاتی کامل و مبسوط از کریستوفر تالکین می بینید که شرح داده که این اسم(تارکیل) در دست نوشته های اولیه تالکین برای کتاب ارباب حلقه ها نامی برای آراگورن بوده و بارها برای اون بکار رفته و توی اغلب پیش نویسهای یاران حلقه ، از اسم تارکیل برای نامیدن آراگورن استفاده شده که بعدها خود تالکین همه اونها رو به دون آدان تغییر داده که ما الان باهاش روبرو هستیم و دیگه اثری از تارکیل دیده نمی شه.

اما در مورد کلمه تارک این کلمه همین کلمه تارکیل هست که از زبان الفی به زبان غربی و از اونجا به زبان اورکی وارد شد ، که با وارد شدن به زبان اورکی تغییر شکل یافته و اینطور تلفظ و نوشته می شده(تارک).

تارک در زبان اورکی (به تمسخر یا بر اثر ترس) به انسانها بزرگ و جنگجو و اغلب به جنگجویان بزرگ گوندوری(نومه نوری) گفته می شد.))

اینم آدرس تاپیکش : https://arda.ir/forum...p?showtopic=643

4 - نهایت چیزی که سائرون میتونست از اون متوجه شده باشه اینه که یکی از دشمنان به موردور نفوذ کرده و به احتمال زیاد فکر کرده که طرف جاسوس بوده . مطمئن بود که یک نفر تنها نمیتونه علیه اون اقدام مهمی انجام بده ، همچنین یک درصد هم احتمال نمیداد حلقه به منظور نابودی وارد موردور شده .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
hamid stormcrow

چرا هیچ یک از اجداد آراگورن بعد از نابودی آرنور و مرگ آخرین پادشاه گاندور به گاندور نیامدند و ادعای میراث ایسیلدور رو نکردند ؟

ویرایش شده در توسط hamid stormcrow

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

آرودوی آخرین پادشاه آرتداین این ادعا رو کرد اما از طرف گوندور پذیرفته نشد.

آرودوی با فیریل دختر شاه اوندوهر ازدواج کرد، بعد از مرگ اوندوهر و هر دو پسرش، آرودوی به عنوان وارث مستقیم ایسیلدور و همسر فیریل(تنها فرزند بازمانده اوندوهر) پیغامی به گوندور فرستاد و ادعای تاج و تخت گوندور رو کرد. اما پلندور، کارگزار گوندور، این ادعا رو نپذیرفت و ائارنیل رو به عنوان پادشاه گوندور انتخاب کردن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
bard

ضمایم ارباب حلقه ها همراه کتاب نیست ؟؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الدا

ضمایم ارباب حلقه ها همراه کتاب نیست ؟؟

قسمت ضمایم ارباب حلقه ها در آخر کتاب بازگشت پادشاه (جلد سوم لوتر) موجوده...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
bard

توی فیلم بانو گالادریل میگه که سه تا حلقه به الف ها رسید ؟؟ اون سه تا حلقه همون ننیا و ناریا و ویلیا بودن ؟؟؟

ویرایش شده در توسط arven
غلط املایی

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مونت آو سائرون

توی فیلم بانو گالادریل میگه که سه تا حلقه به الف ها رسید ؟؟ اون سه تا حلقه همون ننیا و ناریا و ویلیا بودن ؟؟؟

بله! حلقه ی ننیا دست خود گلادریل هست و الروند حلقه ی ویلیا رو داره و فکر کنم به احتمال زیاد حلقه ی ناریا هم به گاندلف رسیده باشه!

ویرایش شده در توسط arven
غلط املایی

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مهمان

فکر کنم به احتمال زیاد حلقه ی نایرا هم به گاندلف رسیده باشه!

بله؛ درسته. حلقه‌ی ناريا، ابتدا دست گيردان، فرمانروای الف‌های منطقه‌ی فالاس (فالاتريم) بود كه بعدها اون رو به ميتراندير يا همون گندالف داد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
bard


بله! حلقه ی ننیا دست خود گلادریل هست و الروند حلقه ی ویلیا رو داره و فکر کنم به احتمال زیاد حلقه ی نایرا هم به گاندلف رسیده باشه!

پس چرا اول فیلم گالادریل میگه سه حلقه به الف ها رسید ؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مهمان

پس چرا اول فیلم گالادریل میگه سه حلقه به الف ها رسید ؟

مگه نرسيد؟!

الان سؤال شما نامفهومه. يعنی می‌گی گالادريل اشتباه گفته؟ اما مونت كه توضيح داد و حرف گالادريل رو اثبات كرد... . ننيا به گالادريل رسيد كه يه الف دوخاندانی‌ـه؛ يعنی از اينديس به خاندان وانيار و از فئانور به خاندان نولدور می‌رسه. ويليا هم به الروند رسيد كه يه نيم‌الف هست و گالادريل هم اونو يه الف به شمار آورده. ناريا هم اول مال گيردان بود كه الفی از گروه تله‌ری و فرمانروای الف‌های فالاتريمه؛ اما بعداً اونو به گندالف داد كه با وجود مايابودنش، گالادريل اونو يه الف محسوب كرده؛ چون در كالبد الف‌ها ظاهر می‌شده و توی كتاب هم اومده:

«...اگرچه الف‌ها را دوست می‌داشت، نامرئی يا در كالبد يكی از الف‌ها، در ميانشان می‌گشت...»

(سيلماريليون، والاكوئنتا، ص35)

اگه بازم ابهامی هست، بپرس.

ویرایش شده در توسط گند‌الف

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Elrond

مگه نرسيد؟!

الان سؤال شما نامفهومه. يعنی می‌گی گالادريل اشتباه گفته؟ اما مونت كه توضيح داد و حرف گالادريل رو اثبات كرد... . ننيا به گالادريل رسيد كه يه الف دوخاندانی‌ـه؛ يعنی از اينديس به خاندان وانيار و از فئانور به خاندان نولدور می‌رسه. ويليا هم به الروند رسيد كه يه نيم‌الف هست و گالادريل هم اونو يه الف به شمار آورده. ناريا هم اول مال گيردان بود كه الفی از گروه تله‌ری و فرمانروای الف‌های فالاتريمه؛ اما بعداً اونو به گندالف داد كه با وجود مايابودنش، گالادريل اونو يه الف محسوب كرده؛ چون در كالبد الف‌ها ظاهر می‌شده و توی كتاب هم اومده:

«...اگرچه الف‌ها را دوست می‌داشت، نامرئی يا در كالبد يكی از الف‌ها، در ميانشان می‌گشت...»

(سيلماريليون، والاكوئنتا، ص35)

اگه بازم ابهامی هست، بپرس.

الان گالادریل چی کاره بود ؟! اون که همون اول حلقش رو برداشت و رفت ، بقیشم دست ارنیون بود که یکیشو داد به کیردان و اونم داد به گندالف ، خودشم حلقشو داد به الروند .

در ضمن فکر نکنم منظورش این باشه ...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مهمان

الان گالادریل چی کاره بود ؟!

اگه يادت باشه، اول فيلم ياران حلقه، گالادريل به عنوان راوی، داستان حلقه رو تعريف می‌كنه و می‌گه كه سه حلقه به الف‌ها، نه حلقه به آدم‌ها و هفت حلقه به دورف‌ها رسيد و سائورون هم حلقه‌ی يگانه رو ساخت. فكر كنم پره‌گرين توک حرفای گالادريل رو قبول نداره و ما هم داريم براش توضيح می‌ديم. در واقع گالادريل رو راوی داستان فرض كن؛ اون وقت كارش خيلی مهم می‌شه!

ویرایش شده در توسط گند‌الف

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
فنگورن

قدرتمند ترین حلقه های ساخته شده در اره گیون شامل سه حلقه الفی میشد که تحت مالکیت کله بریمور بودند . یه نکته ای که لازمه در مورد صحبت کیت بلانشت در اول فیلم یاران حلقه ، بدم .

در اول فیلم یاران حلقه ، راوی جوری اطلاعات رو میگه که آدم فکر میکنه که سائرون همه حلقه ها رو ساخته و اونها رو همزمان به سه نژاد هدیه داده ، اما در واقع چنین برداشتی صحیح نیست ، الف ها به کمک سائرون و با همکاری هم حلقه های قدرت ( بجز حلقه یگانه ) رو در اره گیون ساختند ( البته سه حلقه قدرتمند الفی رو کله بریمور به تنهایی ساخت و سائرون هرگز دستش هم به این حلقه ها نخورده بود)، بعد سائرون مخفیانه حلقه یگانه رو ساخت تا بتونه از این طریق حلقه های دیگه قدرت و صاحبان اونها رو کنترل کنه ، اما الف ها وقتی سائرون حلقه اش رو به دست میکنه از این موضوع مطلع میشن و حلقه هاشون رو از دست بیرون میارن ، سائرون خشمگین میشه و با الف های اره گیون وارد جنگ میشه تا حلقه ها رو پس بگیره ، سه حلقه قدرت مند شامل ننیا ، ویلیا و ناریا از دست سائرون در امان میمونه اما مابقی حلقه ها یا بیشترشون به دست سائرون می افته ، بعد این اتفاقات سائرون که از الف ها نا امید شده ، حلقه ها رو به انسان ها و دورف ها میده تا نقشش رو روی انها پیاده کنه ، که در مورد انسان ها کاملا موفق میشه . در مورد این که حلقه ها چطور به دست گالادریل ، الروند و گیردان رسید زیاد خاطر جمع نیستم ، اما کله بریمور مالک اصلی اونها بود و گیل گالاد بعد اون آخرین پادشاه بود ، به احتمال زیاد حلقه های گیردان و الروند از طریق گیل گالاد به دستشون رسیده ، اما فکر کنم حلقه گالادریل رو خود کله بریمور به گالادریل هدیه داده ، اما مطمئن نیستم .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مهمان

يه سؤال:

مگه گندالف مايا و يه آينو نبود؟ پس اين جوری، خودش هيچ كالبدی نداره و بايد توی يه كالبد مادی و فيزيكی ظاهر بشه و طبق گفته‌ی سيلماريليون، توی كالبد يه الف ظاهر می‌شده. اما توی كتاب، ظاهرش اصلاً مثل يه الف نيست و اينو از روی نوک‌تيزنبودن گوش‌هاش می‌شه فهميد. اين اشتباه پيتر جكسونه يا گريم‌كننده‌ی مک‌كلن يا تالكين؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
bard

توی کتاب نوشته شده بود که سه حلقه الف ها رو سائرون نساخته ؟!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

يه سؤال:

مگه گندالف مايا و يه آينو نبود؟ پس اين جوری، خودش هيچ كالبدی نداره و بايد توی يه كالبد مادی و فيزيكی ظاهر بشه و طبق گفته‌ی سيلماريليون، توی كالبد يه الف ظاهر می‌شده. اما توی كتاب، ظاهرش اصلاً مثل يه الف نيست و اينو از روی نوک‌تيزنبودن گوش‌هاش می‌شه فهميد. اين اشتباه پيتر جكسونه يا گريم‌كننده‌ی مک‌كلن يا تالكين؟

کدوم قسمت کتاب رو میگی؟ اوایل سیلماریلیون میگه که آینور خودشون رو به شکل فرزندان ایلوواتار در آوردن. آخرش هم میگه که ایستاری در هیئت پیرمرد بودن. الان حضور ذهن ندارم که آیا از لفظ "الف" استفاده کرده یا نه. اما باز هم فرقی نمیکنه. منظور تالکین از اینکه شبیه الفها(یا در حالت کلی فرزندان ارو) هستن اینه که دوتا پا دارن، دوتا دست دارن، دو تا چشم دارن و .... یعنی خودشون رو به اون شکلی که از الفها و انسانها در پیش نمایش ارو دیده بودن درآوردن. این شباهت هم فقط تا حدودی بود. منظور این نیست که دقیقا شبیه الفها باشه. اونم با موی سپید و ریش!

توی کتاب نوشته شده بود که سه حلقه الف ها رو سائرون نساخته ؟!

حلقه ها رو کله بریمبور ساخت اما هیچ کدوم رو به کسی نداد. سائرون به اره گیون حمله کرد و کله بریمبور فقط تونست سه حلقه رو حفظ بکنه و بقیه به دست سائرون افتاد و اون هم اونا رو بین انسانها و الفها تقسیم کرد. شاید منظور این باشه که کله بریمبور حلقه ها رو به اون سه الف داده و یا شاید توی فیلم این قسمت رو تغییر داده باشن و منظورشون سائرون باشه. اما تو کتاب اینجوری نیست.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
bard

یه چنتا سوال داشتم

اول این که چرا تالکین ریتم داستان رو تا کوه اتش خیلی پایین اورد بعد یهو توی کوه اتش ریتم انقد تند شد که ما نفهمیدیم چطور گالوم پاش لیز خورد افتاد توی کوه

بعدش هم این قسمت پاک سازی شایر هستش که فکر میکنم واقعا اضافس برای ادای نقش هابیت ها در ماجرای حلقه بهانه های بهتری هم میشد پیدا کرد

سوال سوم اینکه چرا دورف ها توی ارباب حلقه ها نقشی نداشتن البته به جز گیملی منظور به صورت کلی هستش مثلا تنها کوه که به موردور نزدیکتر بود میتونستن توی اخرین نبرد به کمک انسان ها باشن

ویرایش شده در توسط Peregrin Took

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مونت آو سائرون

دوست عزیز میشه سوال دومت رو بهتر توضیح بدی تا کمکت کنم؟!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مهمان

کدوم قسمت کتاب رو میگی؟ اوایل سیلماریلیون میگه که آینور خودشون رو به شکل فرزندان ایلوواتار در آوردن. آخرش هم میگه که ایستاری در هیئت پیرمرد بودن. الان حضور ذهن ندارم که آیا از لفظ "الف" استفاده کرده یا نه. اما باز هم فرقی نمیکنه. منظور تالکین از اینکه شبیه الفها(یا در حالت کلی فرزندان ارو) هستن اینه که دوتا پا دارن، دوتا دست دارن، دو تا چشم دارن و .... یعنی خودشون رو به اون شکلی که از الفها و انسانها در پیش نمایش ارو دیده بودن درآوردن. این شباهت هم فقط تا حدودی بود. منظور این نیست که دقیقا شبیه الفها باشه. اونم با موی سپید و ریش!

«در كوئنتا سيلماريليون از مليان سخن بسيار رفته‌است؛ اما آن قصه از اولورين چيزی نمی‌گويد؛ زيرا اگرچه الف‌ها را دوست می‌داشت، نامرئی يا در كالبد يكی از الف‌ها، در ميانشان می‌گشت...»

(سيلماريليون، والاكوئنتا، صفحه‌ی 35)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Elrond

بعدش هم این قسمت پاک سازی شایر هستش که فکر میکنم واقعا اضافس برای ادای نقش هابیت ها در ماجرای حلقه بهانه های بهتری هم میشد پیدا کرد

فكر نكنم به اين دليل باشه ؛ بيشتر به نظرم براى مشخص كردن پايان كار سارومانه ...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
فنگورن

به گندالف :

موقعی که گندالف تو والینور میگشت ، هنوز ایستاری نشده بود :) ممکنه شکل و شمایل گندالف و سایر ایستاری ها در زمانی که ماموریت بهشون داده شد تغییر کرده باشه .

به فامیل دور :

جواب سوال 3 : اتفاقا دورف ها در جنگ حلقه شرکت داشتند ، همزمان با نبرد حلقه ، ارتش سائرون به دیل و تنها کوه حمله میکنه و شاه براند و شاه داین پا آهین و خیلی از دورفهای دیگه کشته میشن و به اره بور پناه میبرن و تا سقوط سائرون تو محاصره میمونن .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

«در كوئنتا سيلماريليون از مليان سخن بسيار رفته‌است؛ اما آن قصه از اولورين چيزی نمی‌گويد؛ زيرا اگرچه الف‌ها را دوست می‌داشت، نامرئی يا در كالبد يكی از الف‌ها، در ميانشان می‌گشت...»

(سيلماريليون، والاكوئنتا، صفحه‌ی 35)

اینجا داره میگه در كوئنتا سيلماريليون اسمی از اولورین نیست. كوئنتا سيلماريليون مربوط به دوران اوله. در دوران اول ما اثری از گندالف نمیبینیم اما میدونیم که حضور داشته و ماموریتهایی رو انجام میداده اما این کارها رو به صورت نامرئی و بدون جسم یا به شکل یک الف(نه اون چیزی که ما تو دوران سوم میبینیم) انجام میداده. یعنی اون موقع هم گوش نوک تیز داشته و هم جوان به نظر میرسیده، ریش نداشته و موهاش هم سفید نبوده.

زمانی که مانوه میخواد اونو در دوران سوم به سرزمین میانه بفرسته قبول نمیکنه چون تازه از یک ماموریت برگشته و خسته است اما مانوه بهش اصرار میکنه و گندالف هم قبول میکنه. در دوران سوم برای اینکه بیشتر ساکنین سرزمین میانه انسان بودن(برخلاف دوران اول که بیشتر الف بودن) اینبار در ظاهر یک پیرمرد وارد میشه و دیگه گوش نوک تیز و ... نداره.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مهمان

ببخشيد كه هی سؤال می‌پرسم؛ ولی چی‌كار كنم؟! دست خودم كه نيست... .

1. توی شعری كه دوبيتش روی حلقه‌ی يگانه (مال سائورون) نوشته‌شده، اومده كه «حلقه‌ای سه برای پادشاهان الف در زير گنبد نيلی»؛ درحالی كه گندالف نه پادشاه بود و نه الف. البته قبلاً هم پره گرين توک (فاميل دور) چنين سؤالی پرسيد؛ ولی من اون موقع فكر می‌كردم كه گندالف در دوران سوم هم با كالبد الف ظاهر شده و بهش جواب می‌دادم؛ اما حالا... .

2. اگه يادتون باشه؛ يه جايی توی فيلم بازگشت پادشاه، گندالف با پی‌پين (در پشت دروازه‌های ميناس تی‌ريت و در دفاع از اون) گفتگويی می‌كنه و توش می‌گه كه بعد از مرگ، «کرانه های سپید؛ و فراتر، طلوع گرمابخش خورشید بر دشت های سرسبز بی‌انتها» رو خواهيم‌ديد؛ درحالی كه نژادهای غير الف، بعد از مرگ به تالارهای ماندوس می‌رن و اون‌جا تا روز بازپسين، انتظار می‌كشن. مايار هم كه فكر نكنم اصلاً بميرن و در اين صورت، فقط الف‌ها هستن كه بعد از مرگ، برمی‌گردن به آردا و به سرزمين ميانه می‌رن يا در والينور می‌مونن. پی‌پين و گندالف هم كه الف نيستن. خوب؛ پس اين‌جا يه مشكلی هست. تالكين اشتباه كرده؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مهمان
این موضوع از هم اکنون بسته می گردد.

×
×
  • جدید...