رفتن به مطلب
پرنسس ایووین

سوالات ارباب حلقه ها

Recommended Posts

white witch

ببخشید چن تا سوال داشتم که اگه می شه جواب بدید

1-چرا توی شجره نامه لگولاس وپدرش وگلور فیندل نیستن؟

2-اسم گیل گالاد واقعا همینه یا این لقبشه ؟اگه آره اسمش چیه؟

میشه لطفا جواب بدید؟

والان هنوز کتاب های ارباب حلقه ها توی بازار هست ومیشه سفارش اینترنتی داد و از کدوم سایت؟

ممنون

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

ببخشید چن تا سوال داشتم که اگه می شه جواب بدید

1-چرا توی شجره نامه لگولاس وپدرش وگلور فیندل نیستن؟

2-اسم گیل گالاد واقعا همینه یا این لقبشه ؟اگه آره اسمش چیه؟

میشه لطفا جواب بدید؟

والان هنوز کتاب های ارباب حلقه ها توی بازار هست ومیشه سفارش اینترنتی داد و از کدوم سایت؟

ممنون

سوالتون به اینجا منتقل شد

1- کدوم شجره نامه ها؟ شجره نامه هایی که ما ساختیم؟ لگولاس، تراندوییل، گیردان، کلبورن و چندتا الف دیگه که جزو خاندانهای معروف نبودن و چیزی از پدر و مادر و اجدادشون نمیدونیم توی شجره نامه ها نیومدن. ما نمیدونیم که اجداد لگولاس کیا بودن و باید به کجا وصل بشن. فقط باید لگولاس و پدرش نشون داده میشدن یا اینکه گیردان رو همینجور

2- اسم واقعی گیل گالاد، ارینیون (Ereinion) هست

کتابها هم تو بازار موجوده اما سفارش اینترنتی نداره

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مهمان

کسی می‌تونه به سؤالی که مدت‌هاست ذهنم رو مشغول کرده، جواب بده؟ این که افراد مختلف با به دست کردن حلقه چی می‌شن؟ همه می‌رن دنیای سایه‌ها؟ و مهم‌تر از اون، دنیای سایه‌ها دقیقاً چیه؟ سیاره‌ای دیگه از ائا؟ و در اون چه رخ می‌ده؟

ممنون.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
تضاد

گندالف سفید عزیز، تا حدی راجع به این موضوع در تاپیک مربوط به فرودو صحبت کردن دوستان. من هم اطلاعات بیشتری ندارم که اضافه کنم ولی تا جایی که دیدم مفهوم اخترشناسی به شکلی که ما می شناسیم در دنیایی که تالکین خلق کرده وجود نداره. خورشید و ماه بیشتر یک جور زینت، یک جور ابزار هستن تا یک جرم آسمانی با گرانش معلوم و الخ. پس شاید بشه بر همین مبنا استدلال کرد که دنیای سایه، یک سیاره ی جداگانه نیست. من شخصاً فکر میکنم تالکین یک جور حالت اثیری برای این به اصطلاح دنیای سایه تصور می کرده و شاید فرزندان ایلوواتار همگی سایه داشتند. -به قول آرون چیزکی شبیه مبحث سایه و من و اینها که در روانشناسی یونگ مطرحه- بعضی سایه ها -بخون بخش های پنهانی- به تیرگی گرایش داشتند و برخی به روشنایی. البته این صرفاً نظری شخصی هست و پایه ی استدلال محکمی هم نداره :ymapplause:

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مهمان

ممنون؛ استاد. اما من هنوز نفهمیدم این نزگولها دقیقاً چی هستن و هرکسی میتونه با حلقه ها یه نزگول بشه؟ الان من فعلاً اینو میدونم که هرکسی یه سایه در دنیای سایه ها داره که وقتی حلقه رو به دست کنه، سائورون میتونه به کمک حلقه یگانه، اون رو ببره پیش سایه اش و هردو رو با هم ادغام و پلید کنه.

اون وقت این مشکل پیش میاد که وقتی فرودو حلقه یگانه رو به دست کرد، چه چیزی رو دید. اون جسم ادغام شده ی نزگولها رو که شنل از سر برداشتن یا...؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
تضاد

...اما من هنوز نفهمیدم این نزگولها دقیقاً چی هستن و هرکسی میتونه با حلقه ها یه نزگول بشه؟

(در حاشیه: نزگول اسم جمع هست دوست من :ymparty: ) «کلمه‌ای در زبان سیاه، که معمولاً به «اشباح حلقه» ترجمه می‌گردد. نام نه انسانی که توسط حلقه‌های نه‌گانه‌ی سائورون تباه و فاسد شدند و به خادمین پلید و نامیرای او بدل گشتند.» نقل قول از دانشنامه ی آردا. این پیوند به دانشنامه هم ممکنه به روشن شدن مطلب کمک کنه. ولی قطعاً هر کسی که حلقه داشت به نزگول تبدیل نخواهد شد. چون می دونیم که در اصل، حلقه رو بسته به قدرت فرد به اون اعطا می کردند. مثلاً حلقه ی آتش ابتدا در اختیار گیردان بود و وقتی که گندالف خاکستری به سرزمین میانه آمد، گیردان برای این که گندالف در انجام وظایفش موفق تر باشه حلقه رو به او داد. یا دو حلقه ی الفی دیگه یا حلقه های دورفی که صاحبان اینها قطعاً محو نشدن.

گندالف سفید عزیز (ای بابا ما چقدر گندالف داریم!)، چیزی که میگم کاملاً برگرفته از تصور خودم نسبت به دنیای تالکین هست و ممکنه کاملاً در اشتباه باشم. بنابراین اینها رو فرض مسلم نگیر. فکر میکنم اگر دنیای سایه ها رو، همون shadow یونگ بگیریم و معتقد باشیم که هر کسی سایه ای داره اون وقت می بینیم که برخی مثل گلورفیندل حتی بدون حلقه هم در هر دو دنیا هستند و در آن واحد هر دو رو می بینند. پس شاید این امری باشه بسته به قدرت روان فرد.

حالا ما حلقه های قدرت رو داریم. حلقه هایی که بسته به ظرفیت افراد به اونها داده میشد. سه حلقه ی الفی داریم که پاکند و تنها برای نیات خیر کاربرد دارند. اینها برای اهداف جنگی بی فایده اند.

هفت حلقه ی دورفی داریم که سائورون ساخت و قصد داشت که با دادن اونها، دورف ها رو برده ی خودش کنه ولی دورف ها به این دنیای سایه که سائورون -به گمان من با کمک حلقه ی یگانه اش- بر اون تسلط داشت نیفتادند. تنها حرص و آزشون نسبت به طلا بیشتر شد.

تا اینجا به نظر میاد که سائورون کم و بیش شکست خورده تا وقتی که نُه حلقه رو به انسان ها میده و انسان ها ظرفیت این قدرت رو ندارن. (البته باز هم به پندار من) اینها کاملاً به دنیای اثیری سقوط می کنند و حالت مرئی خودشون رو از دست میدن. تنها کسانی که می تونن دنیای سایه رو ببینن قادر به دیدن اینها به شکل مرئی هستند. کما این که وقتی نزگول بالای ودرتاپ به گروه هابیت ها و آراگورن حمله می کنن دیگران فقط اشباحی می بینند و باشلق های سیاه. فرودو که حلقه به دست داره و وارد دنیای سایه ها شده «پادشاه رنگ پریده»1 رو می بینه.

اما تبدیل شدن به شبح سیاه کاری نیست که یکباره رخ بده. ببین بیل بو رو که مدت ها حلقه ی یگانه رو در اختیار داشت اما آهسته و به تدریج زیر نفوذش می رفت. می گفت: «نازک شده ام.»2 و البته نمی دونست که تأثیر حلقه است. و گندالف که برای فرودو توضیح میده: «فرودو، هر موجود فانی که یکی از این حلقه های مهین را نگه دارد، هرگز نمی میرد، اما عمر و زندگی بیشتر نیز به دست نمی آورد، فقط باقی می ماند، تا سرانجام هر لحظه برایش فرساینده می شود. و اگر برای ناپدید کردن خودش اغلب از آن استفاده کند، محو می شود: سرانجام برای همیشه نامرئی می شود و پا به برزخ تحت امر نیروی تاریکی می گذارد که بر حلقه ها فرمان می راند. بله، دیر یا زود- دیر اگر چنانچه قوی یا در ابتدا دارای نیت خیر باشد، اما نه قوتی می ماند و نه نیت خیری- دیر یا زود نیروی تاریکی او را در خود فرو می برد.»3

کمکی کرد؟ :ymapplause:

---

1-یاران حلقه

2-همان

3-همان

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مهمان

ممنون؛ استاد. عالی بود!

اما اون اشباح با لباسهای سیاه چی بودن (که بقیه -مثل آراگورن و سم- نزگول رو به این شکل می بینن)؟ یعنی جسم آدم ها زیر سلطه ی حلقه ها رفته توی دنیای سایه ها و شبحشون اومده توی آردا؟

راستی، دنیای سایه ها فرمانروای خاصی نداره؟ یعنی مال ملکور -یا سائورون- ـه یا ارو آفریدش تا همه یه سایه اونجا داشته باشن؟

(وااای! چه قدر من سؤال می پرسم! خیلی شرمنده شدم! :ymapplause: به بزرگواری خودتون ببخشید؛ دیگه!)

ویرایش شده در توسط گندالف سفید‌

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
تضاد

دشمنت شرمنده دوست من، منتها من نمی رسم مرتب جواب بدم. از این بابت معذرت.

اشباح سیاه، نُه انسان مقتدری بودن که سائورون با دادن حلقه های قدرت به اونها، اونها رو زیر قدرت خودش گرفت. دقیقاً بلایی که گندالف در مرجع بالا اشاره میکنه به سر اینها میاد. این اشباح که سردسته اشون همون شاه جادوپیشه ی معروف (ویچ کینگ) هست بدون جسم نیستن. می بینیم که ردا می پوشند و شمشیر به دست می گیرن ولی جسم مرئی ندارن. به خاطر همین وقتی با دنیای معمول و با زنده ها سر و کار دارن ردای سیاه به تن میکنن تا به نیستی خودشون شکل بدن.

آراگورن در توصیف دنیای اونها و خودشون این طور میگه: «آنها خودشان دنیای روشنایی را آن طور که ما می بینیم، نمی بینند. ولی شکل های ما روی ذهن آنها سایه می اندازد، سایه ای که فقط آفتاب ظهر می تواند زایلش بکند؛ و توی تاریکی خیلی از نشانه ها و شکل را می بینند که از دید ما پنهان است: پس در تاریکی باید بیشتر از آنها ترسید. و همیشه می توانند بوی خون موجودات زنده را بشنوند که هم عاشق آنند و هم از آن متنفرند...» (یاران حلقه، صفحه ی 385)

در مورد دنیای سایه و سؤال هایی که پرسیدی جواب قانع کننده ای ندارم. ان شالله اگر فرصتی دست داد تا آخر هفته منابع رو میگردم ببینم چیز قابلی پیدا میکنم یا نه ولی از اونجا که دوستان آگاه تر از من -از جمله استاد مهدی و آرون عزیز- هم اشاره کردن که در این مورد نمیشه با قطعیت اظهار نظر کرد زیاد امیدوار نباش :ymapplause:

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مهمان

ممنون؛ استاد تضاد.

حالا اگه اجازه بدید، سؤالاتی رو که مدت هاست (یه چندساعتی میشه! :دی) ذهنم رو مشغول کرده بپرسم. امیدوارم زحمتی به شما ندم! با سپاس و پوزش فراوان!

1. گالادریل وقتی که یاران حلقه از اونجا رفتن، با کی خداحافظی میکرد؟ یاران رو بدرقه میکرد و خطاب وداعش اونا بودن یا خودش قصد سفر به لورین (در آمان) رو داشت؟ آخه یادمه بعد از وسوسه ای که با دیدن حلقه شد، گفت توی امتحان قبول شدم و باید برم درمان شم... .

2. افراد مختلف با به دست کردن حلقه یگانه چی میشن؟ من فکر میکردم همه میرن دنیای سایه ها؛ ولی بیلبو نامرئی شد و رفت خونه اش، گولوم رفت توی یه کوهستان، و... .

3. چرا در ابتدای فیلم، سپاهی برای سرگرم کردن سائورون فرستاده نشد؟ همون سپاهی که آخر فیلم فرستادن رو میگم؟

4. اون باتلاقی که فرودو و سم و گولوم بهش برخورد کردن و مرده هایی رو توش دیدن، چی بود و اون افراد توی آب (مخصوصاً اون روح ها) کی بودن؟

5. چرا پادشاهی آرنور و گوندور مختل شده بود و این دو سرزمین همراه با ساکنانش از بین رفته بود؟

6. قضیه ی رسیدن یاران حلقه به لوتلورین چی بود؟ خودشون میخواستن برای استراحت برن اونجا؟ در این صورت، چرا روابطشون اونقدر سرد بود؟ گیملی به گالادریل توهین میکرد (ساحره ای که نباید بهش نزدیک شد) و نگهبان ها هم قصد جونشون رو داشتن؟

7. چرا مردمان و سپاهیان روهان از تئودن و گریما فرمان می بردن؟ مگه نمی دونستن که این دونفر به پلیدی کشونده شدن؟ آخه آخر که گندالف تئودن رو خوب کرد، واکنشی انجام ندادن و خوشحال شدن؛ پس یعنی خودشون هم دوست نداشتن از تئودن فرمان ببرن و آرزومند شفایافتنش بودن. پس می تونستن از اون فرمانبرداری نکنن و یه شاه دیگه برای خودشون بذارن!

ممنون.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
hamid stormcrow

ممنون؛ استاد تضاد.

حالا اگه اجازه بدید، سؤالاتی رو که مدت هاست (یه چندساعتی میشه! :دی) ذهنم رو مشغول کرده بپرسم. امیدوارم زحمتی به شما ندم! با سپاس و پوزش فراوان!

3. چرا در ابتدای فیلم، سپاهی برای سرگرم کردن سائورون فرستاده نشد؟ همون سپاهی که آخر فیلم فرستادن رو میگم؟

4. اون باتلاقی که فرودو و سم و گولوم بهش برخورد کردن و مرده هایی رو توش دیدن، چی بود و اون افراد توی آب (مخصوصاً اون روح ها) کی بودن؟

5. چرا پادشاهی آرنور و گوندور مختل شده بود و این دو سرزمین همراه با ساکنانش از بین رفته بود؟

7. چرا مردمان و سپاهیان روهان از تئودن و گریما فرمان می بردن؟ مگه نمی دونستن که این دونفر به پلیدی کشونده شدن؟ آخه آخر که گندالف تئودن رو خوب کرد، واکنشی انجام ندادن و خوشحال شدن؛ پس یعنی خودشون هم دوست نداشتن از تئودن فرمان ببرن و آرزومند شفایافتنش بودن. پس می تونستن از اون فرمانبرداری نکنن و یه شاه دیگه برای خودشون بذارن!

ممنون.

گندالف جان فکر کنم کتاب لوتر رو نخوندی و سولاتتو بر مبنای فیلم می پرسی

خوب اول داستان که روهان تحت نفوذ سارومان بود دنه تور هم که دل خوشی از آراگورن نداشت خوب آراگورن بیچاره سپاه از کجا بیاره سر سائورون رو گرم کنه

پادشاهی آرنور که در چنگ با آنگمار از بین رفت گوندور هم که بر اثر جنگ های مداوم با هارادریم ها و ایستر لینگ ها وهمچنین طاعون سیاه فرسوده شده بود

اینکه مردم چرا از تئودن فرمان می بردند هم بر می گرده به اینکه بالاخره تئودن شاهشون بود و مردم مجبور بدند از پادشاه فرمان ببرند

اون باتلاقی هم که می گی یکی از صحنه های نبرد آخرین اتحاده و اون چیزی که فرودو دید اشباح کشتگان اون نبرده که یکیش پدر بزرگ لگولاس بود برای اطلاع بیشتر یه سر به تاپیک مردگان در آب بزن

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مهمان

مرسی؛ ستوان! توضیحاتتون خیلی مختصر و مفید و رسا بود. جواب بقیه ی سؤالاتم رو هم خودم پیدا کردم. پس لطفاً دوستان فقط اگه اشکالی می بینند، تصحیح کنند! ممنون.

1. گالادریل اون موقع داشت با یاران حلقه خداحافظی می کرد. بعد از نابودی حلقه ی یگانه و سائورون و ارتشش ـه که می ره به والینور.

2. خب؛ بیلبو و گولوم هم رفتن به دنیای سایه ها! منتها چون به برج سائورون نزدیک نبودن، سائورون اونا رو مثل فرودو یا پیپین بازجویی نکرد!

3. این رو که حمیدجان توضیح داد. تئودن که زیر سلطه ی سارومان بود؛ دنه تور هم که وضعش خراب بود؛ چون کلاً پلیدی در ذات ریاکارشه! بقیه هم که به تنهایی چندان مقتدر نبودن... .

البته اینجا یه سؤال پیش میاد. چرا اون موقع گندالف خاکستری نرفت و سارومان رو از کالبد تئودن بیرون نکرد؟ اگه اون موقع الروند و آراگورن به خاطر بیماری و پلیدشدن تئودن و عدم اتحاد با روهان سپاهی به موردور یا ایزنگارد نفرستاد، پس از وضع تئودن خبر داشتن و باید کمکش می کردن!

4. تاپیکش کجاست؟!

5. اینو حمید گفت. به بیانی دیگه، به خاطر طاعون آنگمار، آرنور از بین رفت و نسل پادشاهی الندیل هم منقرض شد و به جاش کارگزاران اومدن روی کار و گوندور رو زیر سلطه ی خودشون بردن که آخر آراگورن اثبات کرد از نسل ایسیلدوره و فرمانرواییش رو پس گرفت.

6. نگهبان ها که حق داشتن به اونا مشکوک بشن؛ چون کارشون اینه!

گیملی هم شاید به خاطر شایعاتی که دورف ها از الف ها درست می کنن، به گالادریل توهین کرد.

7. چون دوستش داشتن و همینطور عادت کرده بودن که ازش فرمان ببرن! همین!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
hamid stormcrow

البته اینجا یه سؤال پیش میاد. چرا اون موقع گندالف خاکستری نرفت و سارومان رو از کالبد تئودن بیرون نکرد؟ اگه اون موقع الروند و آراگورن به خاطر بیماری و پلیدشدن تئودن و عدم اتحاد با روهان سپاهی به موردور یا ایزنگارد نفرستاد، پس از وضع تئودن خبر داشتن و باید کمکش می کردن!

4. تاپیکش کجاست؟!

خوب معلومه چون گندالف خاکستری زورش به سارومان سفید نمی رسید

اون تاپیک هم تو همین شورای خردمندانه فکر کنم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مهمان

یه نکته ی دیگه هم هست که منو خیلی مشغول و مجذوب به خودش کرده:

چرا هیچ سپاهی از نژادهای دیگه به کمک انسان ها در جنگ های حلقه (دفاع از روهان و هلمزدیپ و میناس تی ریت، و یا برای سرگرم کردن سائورون جلوی دروازه های سیاه و...) نیومد؟ البته انت ها ایزنگارد رو خراب کردن؛ اما این فقط برای یه بار و از روی خشم بیش از حد بود. اون روح های حبس شده در غار (که آراگورن نفرینشون رو خنثی کرد) هم همکاری کردن، از آمان هم نماینده بود (گندالف)، گالادریل هم هالدیر رو با ارتش لوتلورین فرستاد؛ اما این دفعاتش خیلی کم بود و خیلی ها مثل الروند یا دورف ها کمک نکردن.

واقعاً چرا؟؟؟؟؟؟!!!!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
گلورفیندل

اینکه گالادریل،هالدیر رو میفرسته در واقع زاییده ذهن پیتر جکسون هستش که برای زیباتر کردن فیلم همچین کاری رو کرده و الا توی کتاب،نفرات تئودن توی هلمزدیپ به مقاومت میپردازن تا زمانی گندالف همراه با ارکن براند به کمکشون برسه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
فنگورن

گندالف ، مگه شما کتاب ها رو مطالعه نکردی ؟ این موضوع رو قبلا بارها دوستان خاطر نشان کردن که فیلم مبنای مناسبی واسه قضاوت نیست چون در داستان تحریفاتی ایجاد کرده .

اگه یه بار کتاب ها رو با دقت مطالعه کنی دیگه این سوالات و اشتباهات برات شکل نمی گیره .

تعداد الف های سرزمین میانه در جنگ حلقه رو به کاهش بود با این حال تحرکات نظامی داشتن ( البته نه اونهایی که تو گفتی ). گالادریل هیچ وقت برای نبرد هلمزدیپ نیروی کمکی نفرستاد و این یکی از تحریفات فیلم بود .

اتفاقات جنگ حلقه تنها به چیز هایی که تو فیلم نشون داده شده محدود نمیشه و ارتش های سائرون در سرزمین های مختلف سرزمین میانه مشغول نبرد با سایر نژادها بودن .

در میان الف ها بیشتر از همه الف های لورین و سیاه بیشه در جنگ شرکت داشتن . لورین سه بار مورد حمله قرار گرفت ، بعد دفع حملات الف های لورین به دولگولدور حمله کردن و نابودش کردن . الف های سیاه بیشه تحت امر تراندویل(بابای لگولاس) هم شدیدا درگیر جنگ در زیر درختان سیاه بیشه بودن .

دورف ها در شمال شرق در کنار آدم ها دوشادوش هم می جنگیدن تا جایی که هر دو پادشاه متحدین دورف ها و انسان ها بعد از سه روز نبرد پای تنها کوه کشته شدن ( داین و براند ) .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مهمان

گندالف ، مگه شما کتاب ها رو مطالعه نکردی ؟ این موضوع رو قبلا بارها دوستان خاطر نشان کردن که فیلم مبنای مناسبی واسه قضاوت نیست چون در داستان تحریفاتی ایجاد کرده .

اگه یه بار کتاب ها رو با دقت مطالعه کنی دیگه این سوالات و اشتباهات برات شکل نمی گیره .

چرا؛ من کتاب ها رو دارم!! اما چون چندوقتی ـه که رفتم سفر (الان دارم از شهرستان میام تو فروم)، از برنامه ام جا افتادم. الان من کتاب ها رو فقط تا اوایل فصل حلقه های قدرت (سیلماریلیون) پیش بردم. فرزندان هورین رو هم تا آخر خوندم. لوتر رو هم دارم؛ ولی هابیت رو تموم کرده بودن... ببخشید؛ دارم چی میگم؟! :دی

تعداد الف های سرزمین میانه در جنگ حلقه رو به کاهش بود با این حال تحرکات نظامی داشتن ( البته نه اونهایی که تو گفتی ). گالادریل هیچ وقت برای نبرد هلمزدیپ نیروی کمکی نفرستاد و این یکی از تحریفات فیلم بود .

اتفاقات جنگ حلقه تنها به چیز هایی که تو فیلم نشون داده شده محدود نمیشه و ارتش های سائرون در سرزمین های مختلف سرزمین میانه مشعول نبرد با سایر نژادها بودن .

در میان الف ها بیشتر از همه الف های لورین و سیاه بیشه در جنگ شرکت داشتن . لورین سه بار مورد حمله قرار گرفت ، بعد دفع حملات الف های لورین به دولگولدور حمله کردن و نابودش کردن . الف های سیاه بیشه تحت امر تراندویل(بابای لگولاس) هم شدیدا درگیر جنگ در زیر درختان سیاه بیشه بودن .

پس یعنی میگی که علاوه بر این که الف ها خودشون مشغول جنگ با سائورون بودن، سپاه چندانی هم نداشتن که بفرستن کمک دیگران. یعنی الف ها این قدر تعدادشون کم بود و وقت سر خاروندن هم نداشتن؟! :دی

من فکر میکنم که الف ها مغرور بودن و به این دلیل به دیگران کمک نمی کردن یا کمکشون رو نمی پذیرفتن. اونا می تونستن با آدم ها و دورف ها متحد بشن و همیشه با هم و در کنار هم بجنگن. هیچ مشکلی هم سر راهشون نبود! برای مثال، اینجا تعداد کم سربازها یا درگیری های پیاپی و متعدد مانعی برای کمک انسان ها و دورف ها ایجاد نمیکنه. همچنین توی فیلم (شاید توی کتاب فرق داشته باشه) نشون می داد که گالادریل و الروند بیکار بودن. چرا به کمک روهان یا گاندور نرفتن؟

دورف ها در شمال شرق بدر کنار آدم ها دوشادوش هم می جنگیدن تا جایی که هر دوپادشاه متحدین دورف ها و انسان ها بعد از سه روز نبرد پای تنها کوه کشته شدن ( داین و براند ) .

پس بقیه ی دورف ها چی؟ چرا اونا با آدم ها یا الف ها متحد نشدن؟ (البته می دونم که دورف های موریا چی شدن؛ ولی فکر نکنم دورف ها فقط شامل موریایی ها و فرمانبرداران داین و براند بشن! :دی)

پ.ن: اگه سؤالاتم دوباره از نخوندن کتاب ها منشأت می گیره، لطفاً منو عفو کنید! همچنین تشکر میکنم از همه تون به خاطر توجهی که به من داشتید و وقتی که برای جواب دادن به من گذاشتید؛ مخصوصاً گلورفیندل عزیز که حرفی برای گفتن باقی نذاشت! :دی

ویرایش شده در توسط گندالف سپید

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
گلورفیندل
پس یعنی میگی که علاوه بر این که الف ها خودشون مشغول جنگ با سائورون بودن، سپاه چندانی هم نداشتن که بفرستن کمک دیگران. یعنی الف ها این قدر تعدادشون کم بود و وقت سر خاروندن هم نداشتن؟! :دی

خب شما اگه خودت فرمانده یه ارتش باشی که موجودیت سرزمینت به خطر افتاده باشه قاعدتا ریسک شکست رو با پراکنده تر کردن افرادت بیشتر نمیکنی

الف ها هم به سهم خودشون نماینده فرستادن برای اسکورت حلقه به سمت موردور(همون لگولاس)

همچنین توی فیلم (شاید توی کتاب فرق داشته باشه) نشون می داد که گالادریل و الروند بیکار بودن. چرا به کمک روهان یا گاندور نرفتن؟

گالادریل که همچینم بیکار نبود و همونطور که دوستمون گفت سرزمینش که لورین باشه بارها مورد حمله قرار گرفت و همراه با همسرش کلبورن تونستن دول گالدور رو نابود کنن

الروند هم بعدا به رنجرهای دونه داین که از قبیله آراگورن بودن کمک کرد تا به آراگورن ملحق بشن برای نبرد در دشت های پله نور

پس بقیه ی دورف ها چی؟ چرا اونا با آدم ها یا الف ها متحد نشدن؟ (البته می دونم که دورف های موریا چی شدن؛ ولی فکر نکنم دورف ها فقط شامل موریایی ها و فرمانبرداران داین و براند بشن! :دی)

یادم نیست اینو دقیقا کجای کتاب خونده بودم ولی فکر کنم الروند بود((شایدم یکی دیگه)) که گفت مشکلات دیگر نژاد ها برای اکثر دورف ها اهمیتی نداره و اونا فقط به فکر استخراج طلا و جواهرات از اعماق زمین هستن

ویرایش شده در توسط گلورفیندل

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
pirooz

یادم نیست اینو دقیقا کجای کتاب خونده بودم ولی فکر کنم الروند بود((شایدم یکی دیگه)) که گفت مشکلات دیگر نژاد ها برای اکثر دورف ها اهمیتی نداره و اونا فقط به فکر استخراج طلا و جواهرات از اعماق زمین هستن

نميدونم ولي فكر كنم يه جا خوندم دورف هاي اره بور هم مشغول جنگ بودن .

ضمن اينكه فاصله بسيار زياد بود !شما اگه نقشه رو ببري تو مقياس ميبيني فرضا از اره بور تا ميناس تيريت چقدر راه هست !

-----------

يه سوال برام پيش اومد .نميدونم ولي فكر نكنم زياد در مورد گلدبري صحبت شده باشه !يه سري اطلاعات ميخواستم .كسي ميدونه ؟ميخواستم تاپيك بزنم گفتم بزار همينجا بگم !

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
hamid stormcrow

نميدونم ولي فكر كنم يه جا خوندم دورف هاي اره بور هم مشغول جنگ بودن .

ضمن اينكه فاصله بسيار زياد بود !شما اگه نقشه رو ببري تو مقياس ميبيني فرضا از اره بور تا ميناس تيريت چقدر راه هست !

-----------

يه سوال برام پيش اومد .نميدونم ولي فكر نكنم زياد در مورد گلدبري صحبت شده باشه !يه سري اطلاعات ميخواستم .كسي ميدونه ؟ميخواستم تاپيك بزنم گفتم بزار همينجا بگم !

در مورد گلدبری یه تاپیک مستقل تو فروم هست ولی الان جاش یادم نییست

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مهمان

راستی، یه دلیل دیگه هم برای متحدنشدن نژادها (علاوه بر وقت نداشتن، اهمیت ندادن و غرور، و...) با همدیگه هست:

این که اگه یه سپاه رو می فرستادن برای کمک به بقیه، ممکن بود سائورون مطلع بشه و نابودش کنه. مثلاً در فیلم می بینیم که شورای الروند، یه شورای سری بود؛ آرون و کاروان ریوندل که به سمت بندرگاه ها می رفتن، یواشکی و با تعداد کم کوچ کردن؛ نگهبانان لوتلورین، در جنگل مخفی شده بودن و یاران حلقه رو پنهانی به پیش گالادریل بردن و... . یعنی راه ها خطر زیادی داشتن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مهمان

یه سؤال: اون شیشه ای که گالادریل به فرودو داد، چی بود؟ همونی که گفت اسمش "نور ائارندیل" ـه؟ نکنه مقداری از نور سیلماریل بود که ائارندیل ریخته بود تو شیشه؟!!!

چه کاربردهایی داشت؟ دورکردن پلیدی؟

ممنون.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
گلورفیندل

نميدونم ولي فكر كنم يه جا خوندم دورف هاي اره بور هم مشغول جنگ بودن .

ضمن اينكه فاصله بسيار زياد بود !شما اگه نقشه رو ببري تو مقياس ميبيني فرضا از اره بور تا ميناس تيريت چقدر راه هست !

بله دورف ها و انسان های شهر دیل با ایسترلینگ ها مشغول جنگ بودن که داین ironfoot و براند پادشاه دیل جفتشون کشته شدن

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
تضاد

یه سؤال: اون شیشه ای که گالادریل به فرودو داد، چی بود؟ همونی که گفت اسمش "نور ائارندیل" ـه؟ نکنه مقداری از نور سیلماریل بود که ائارندیل ریخته بود تو شیشه؟!!!

چه کاربردهایی داشت؟ دورکردن پلیدی؟

ممنون.

شیشه ی گالادریل، یک جور جام بود و نورش، نور ستاره. در واقع بازتاب نور ستاره در آب بود. «...روشنایی ستاره آرندیل را ریخته اند که در میان آب های فواره من قرار دارد.» (یاران حلقه، صفحه ی 738) و نور این ستاره تا جایی که من خاطرم هست برگرفته از سیلماریلی بود که ائارندیل داشت.

قاعدتاً نمیشه از چنین چیزی به عنوان سلاح استفاده کرد اما موجوداتی که از نور گریزان باشن از این جام نورانی هم دل خوشی نخواهند داشت و می بینیم که از این حیث، روی شیلاب -همون عنکبوت عظیم کیریت آنگول- مؤثر واقع میشه :ymapplause:

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مونت آو سائرون

سلام من یک سوالی برام پیش اومده....

گندالف اینقدر خودشو کشت، اینقدر خون دل خورد تا سارون از بین بره و آخرم سرزمین میانه رو ترک کرد!!!

خوب اگر می خواست بره چرا فاتحه خوند تو نقشه های سارون؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

کارش همین بود. گندالف و بقیه ایستاری از طرف والار فرستاده شدن تا به انسانها و الفها در برابر سائرون کمک بکنن. وقتی ماموریتش تموم شد برگشت به خونه اش!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مهمان
این موضوع از هم اکنون بسته می گردد.

×
×
  • جدید...