رفتن به مطلب

Recommended Posts

الدا

برن بدنش داغ بود؟پس توصیه میکنم یه نگاهی به کارنامه برن بندازی. قبل از اون اورکها میرفتن برنو دستگیر کنن ولی برعکس تا میفهمیدن برن بهشون داره نزدیک میشه خودشون فرار میکردن :-?

حالا اگه یه شخصیتی بود که نه قوی بود نه شجاع این عبارت کله داغی بهش میخورد ولی خوب اینجا بهش نمیخوره.برعکس الفها.هر ازگاهی یهو از رو احساسات یه حرکتی میزنن که کلا با بقیه کاراشون منافات داره

الانم بحث شجاعته درسته بدون کمک اونا شاید نمیتونست شاید ولی شحاعتشو که داشت.تازه فلاگوند هم بهش مدیون بود و میخواست دینشو ادا کنه

فین گولفینو قبلا گفتم ولی همونم ترسیده بود.ترس از چی؟حتما که نباید از مرگ باشه.ترس از روبرویی با واقعیت و تحمل بار همچین شکستی و مسئولیت جون همه کسایی که مردن.در واقع حرکت آخرش بدتر از اون نمیتونست باشه.

منم دارم از چندتا مثال استفاده میکنم از اولش تاحالا :-?

آره همون تور که انسان بود رو میگی که باباشم قربانی الفها شد ولی دریغ از یه کمک خشک و خالی از طرف الفها؟خوب یادم میاد اتفاقا سر عمو و عموشم خوب یادمه دی:

انسانها شانسی ولی الفها غیر شانسی وقاعا جالبه دی:

ملاک الان شجاعته.از هرکسی بپرسی مظهر شجاعت کیه یا برنو میگه یا تورامبار.حتی یدونه الف هم به نظرش نمیرسه

ساورون هم به دت انسانی از پای در اومد و ملکور که همه موجودات دیگرو میذاره تو جیبش بوسیله تورامبار قراره نابود بشه

درگیر چه جنگی؟چه کشکی؟مگه انسانها خودشون قبلا مشغله نداشتن؟جنگ الفها با کی بود؟اگه خودشون جنگ دشاتن پس چرا فرار کردن؟اینکه بدتر شد

برن به هر حال کله ش داغ بود و تنور احساساتش گرم.....اگه واقعا این طور بود شما میگین، چرا قبل دیدن لوثین نرفت سراغ ملکور و انتقام باراهیر رو ازش نگرفت!!؟

فینگولفین: همین که یکی جرات کنه بره در خونه ی ملکور رو بزنه دعوتش کنه واسه مبارزه، خودش به تنهایی به کل شجاعت انسان ها میچربه....:دی

هور و هورین و خونوادهاشون کلا مدیون الف جماعت، مخصوصا "تورگون" و "تینگول" بودن و داشتن دینشون رو ادا میکردن! ;)

ضمنا کی گفته برن و تورین مظهر شجاعت اند....برن مظهر عشق و عاشق پیشگی و این حرفاست، تورین تورامبار هم مظهر فلاکت و بد بیاری ـه{البته بلا نسبت ت.ت خودمون} :D

سائرون رو کی انسان ها شکست دادند!؟ سائرون توی یه جنگ تن به تن با گیلگالاد و الندیل شکست خورد{اونی که تو فیلم نشون داده میشه صحنه سازیه} بعدا ایسیلدور میاد انگشتش رو میبره و حلقه رو در میاره....

در زمان جنگ حلقه سه بار به لتولورین حمله شد و همچنین ترندوئیل زیر درخت های سیاه بیشه داشت با اورک ها میجنگید...پس نمیتونستن بیان کمک

ضمنا الفها چون دیگه از اندور و وقایع ناخوشایندش خسته شده بودن داشتن ترکش میکردن، که من مطمئنم اگه انسان ها هم جای الف ها بودن همین کارو میکردن{همون طور که رفتن آتالانته و تا مجبور نشدن بر نگشتن}.....!

پ.ن: گفتن ترسو و بی مرام و این تیپ حرفا به فینرود واقعا به دور از انصاف و عدالته....{دلیلشم میدونید چرا}

ویرایش شده در توسط الدا

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
great beren

چرا همش انسانها باید با افتخار و در راه پیمانشون کشته بشن؟خب یه بارم الفها بیان با افتخار برای پیمانشون کشته بشن.البته تعداد خیلی خیلی ااندکی از الفها بودند ولی باز نسبت به انسانها که همیشه پای عهدشون بودن مثل یه کاه در برابر انبار کاهه

اگه الفها هم هورینو ول نمیکردن به امون خدا اون بیچاره هم اونجوری نمیشد.

تورین؟غرور؟به نظرتون لازمه یاد آوری کنم کی بود باعث دربدری تورین تورامبار شد؟یه الف نبود؟همونی که کل خاندان تورینو به اون عظمتو برده بود زیر سوال.همونی که فکر میکرد از انسانها و تورین برتره.حالا کی سمبل غروره؟

فینگولفینو گفتم.دیگه به هر حال رفتنی بود.فرارم میکرد یا دیوونه میشد یا بالاخره گیر میوفتاد و کشته میشد.دیگه بخاطر همون ترسهایی که گفتم رفت با ملکور مبارزه کرد

اونوقت این دین ادا کردنشون تموم نمیشد؟چرا یه بار الفها نیومدن دینشونو نسبت به هور و هورین ادا کنن؟وقاعا حیفشون. اونکه درست اما شحاعتم ببینی تو این دوتا نمود پیدا میکنه.هیچکدوم از الفها به اندازه انگشت کوچیکه اینام نبودن

سائرون رو در نهایت کی باعث شکتسش شد؟حالا درسته فرودو حلقرو نابود کرد که بازم البته الف نبود ولی بدون کمک انسانها هیچی به هیچی

زمان جنگ جلقه رو میخوایم چیکار.وقتی یاران حلقه عازم میشن چرا الفها نبودن؟اونموقع با کی جنگ داشتن؟

روهان خوش شانسی محض آورد که مجات پیدا کرد و همونم باعث نجات گوندور شد و همونم باعث نابودی سائرون.وگرنه الان کل سرزمین میانه نابود بود فقط بخاطر فرار الفها

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
تور

فینگولفینو گفتم.دیگه به هر حال رفتنی بود.فرارم میکرد یا دیوونه میشد یا بالاخره گیر میوفتاد و کشته میشد.دیگه بخاطر همون ترسهایی که گفتم رفت با ملکور مبارزه کرد

رو چه حسابی این حرفو میزنی برن عزیز؟! من میگم. احساسات.

فین گولفین بود که آزاده بود. درسته عصبانیت یکم قلقلکش داد اما حقیقتا نمیتوانست زندگی با ذلت را تجربه کند و به جنگ با خصم رفت. به خدا شجاعت از این برتر سراغ ندارم.

بقیه الف ها هم همینطور بودند. اغلبشون مثل فینگولفین آزاده بودند و زندگی با ذلت رو تحمل نمی کردند. فقط محتاطانه تر عمل کردن. یعنی میدونستن جنگی فرجامش شکست و هزیمت لشکره دلو به دریا نمیزدن. حماقت نمی کردن. این حماقت بود اگه فرت و فرت الف ها می جنگیدن و هزیمت میشدن.

چرا همش انسانها باید با افتخار و در راه پیمانشون کشته بشن؟خب یه بارم الفها بیان با افتخار برای پیمانشون کشته بشن.

الان داری مقلته میکنی؟!

فینگولفین در چه راهی کشته شد به نظرت؟! البته نظرتو گفتی و من هم جوابتو دادم.

قتل عام نیرنائت آرنوئدیاد که دلیل شکستش چندتا انسان بزدل بودن که خام وعده های ملکور شدن به نظرت کشته شدن در راه هدف و پیمانشون نبود؟!

تورین؟غرور؟به نظرتون لازمه یاد آوری کنم کی بود باعث دربدری تورین تورامبار شد؟یه الف نبود؟همونی که کل خاندان تورینو به اون عظمتو برده بود زیر سوال.همونی که فکر میکرد از انسانها و تورین برتره.حالا کی سمبل غروره؟

خب خوبه خودت میگی یک الف. نه تمام خاندان و سران الف ها!

اینجا نمیخوام به تو ثابت کنم تورین مغرور بوده یا نه چون موضوع بحث نیست فقط بدون که غرور تورین باعث سقوط نارگوتروند شد که بهدش خودش پشیمون شد.

سائرون رو در نهایت کی باعث شکتسش شد؟حالا درسته فرودو حلقرو نابود کرد که بازم البته الف نبود ولی بدون کمک انسانها هیچی به هیچی

این که کی باعث شکست سائرون شد دلیل نمیشه که الف ها ترسو هستند.

من احساس میکنم دوست نداری قانع بشی برن جان

بهرحال من دیگه فعلا از بحث انصراف میدم مگر مهدی با دلایلش برگرده یا حقی حسابی نا حق بشه...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
great beren

رو چه حسابی این حرفو میزنی برن عزیز؟! من میگم. احساسات.

فین گولفین بود که آزاده بود. درسته عصبانیت یکم قلقلکش داد اما حقیقتا نمیتوانست زندگی با ذلت را تجربه کند و به جنگ با خصم رفت. به خدا شجاعت از این برتر سراغ ندارم.

بقیه الف ها هم همینطور بودند. اغلبشون مثل فینگولفین آزاده بودند و زندگی با ذلت رو تحمل نمی کردند. فقط محتاطانه تر عمل کردن. یعنی میدونستن جنگی فرجامش شکست و هزیمت لشکره دلو به دریا نمیزدن. حماقت نمی کردن. این حماقت بود اگه فرت و فرت الف ها می جنگیدن و هزیمت میشدن.

الان داری مقلته میکنی؟!

فینگولفین در چه راهی کشته شد به نظرت؟! البته نظرتو گفتی و من هم جوابتو دادم.

قتل عام نیرنائت آرنوئدیاد که دلیل شکستش چندتا انسان بزدل بودن که خام وعده های ملکور شدن به نظرت کشته شدن در راه هدف و پیمانشون نبود؟!

خب خوبه خودت میگی یک الف. نه تمام خاندان و سران الف ها!

اینجا نمیخوام به تو ثابت کنم تورین مغرور بوده یا نه چون موضوع بحث نیست فقط بدون که غرور تورین باعث سقوط نارگوتروند شد که بهدش خودش پشیمون شد.

این که کی باعث شکست سائرون شد دلیل نمیشه که الف ها ترسو هستند.

من احساس میکنم دوست نداری قانع بشی برن جان

بهرحال من دیگه فعلا از بحث انصراف میدم مگر مهدی با دلایلش برگرده یا حقی حسابی نا حق بشه...

به اون کار میگی آزادگی؟اگه رسات میگفت میموند و افرادش رو جمع و جور میکرد و سر و سامونشون میداد تا دیگه اوضاع بدتر از اون نشه نه که بخاطر ترس از وقایع بعدی بره به سمت مرگ

تناقش تو حرفهات زیاده

اگه میگی جنگی که میدونستن نتیجش شکسته نمیرفتن پس این جریان آزاده بودن که میگی چیه؟مگه آزاده نباید بجنگه حتی اگه بدونه شکست میخوره؟اگرم آزاده نبودن پس چرا اصلا رفتن با ملکور جنگیدن؟چرا همون موقع هم مثل همیشه فرار نکردن دی:

فینگولفین فعلا تو این موندیم سر چی کشته شد ولی هرچی بود شحاعت و پیمان نبود دی:

فکر نکنم لازم باشه یاد آو ری کنم اورکها در حقیقت چی هستن دی:

خوب تو میگی تورین منم گفتم چرا تورین اونجوری شد

چرا دلیل میشه مخصوصا وقتی الفها ون زمان در حال فرار باشن در حالی که انسانها برای کمک به فرودو به سمت سائرون و نیروهاش میرن.به سمت مرگ.البته این با کار فینگولفین خیلی فرق داره.فین گولفین میدونست اول و آخر کارش شکسته و از روی نا امیدی رفت جلو ولی انسانها از روی امید رفتن جلو میدونستن اگه برن به فرودو کمک بزرگی کردن.ولی کو الف؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
تور

به اون کار میگی آزادگی؟اگه رسات میگفت میموند و افرادش رو جمع و جور میکرد و سر و سامونشون میداد تا دیگه اوضاع بدتر از اون نشه نه که بخاطر ترس از وقایع بعدی بره به سمت مرگ

تناقش تو حرفهات زیاده

اگه میگی جنگی که میدونستن نتیجش شکسته نمیرفتن پس این جریان آزاده بودن که میگی چیه؟مگه آزاده نباید بجنگه حتی اگه بدونه شکست میخوره؟اگرم آزاده نبودن پس چرا اصلا رفتن با ملکور جنگیدن؟چرا همون موقع هم مثل همیشه فرار نکردن دی:

فینگولفین فعلا تو این موندیم سر چی کشته شد ولی هرچی بود شحاعت و پیمان نبود دی:

فکر نکنم لازم باشه یاد آو ری کنم اورکها در حقیقت چی هستن دی:

خوب تو میگی تورین منم گفتم چرا تورین اونجوری شد

چرا دلیل میشه مخصوصا وقتی الفها ون زمان در حال فرار باشن در حالی که انسانها برای کمک به فرودو به سمت سائرون و نیروهاش میرن.به سمت مرگ.البته این با کار فینگولفین خیلی فرق داره.فین گولفین میدونست اول و آخر کارش شکسته و از روی نا امیدی رفت جلو ولی انسانها از روی امید رفتن جلو میدونستن اگه برن به فرودو کمک بزرگی کردن.ولی کو الف؟

والا خیلی عجیبه که مهاجرت الف ها در دوران سوم رو ترس میدونید!

در موسیقی خلقت هم اومده بود. این که در دوران چهارم زمین به انسان ها به ارث میرسد. حالا اگر سائرون نبود آیا الف ها می ماندند؟! یعنی مهاجرتشون رو ترس از سائرون میدونی؟! به نظر من این توجیهیه برای نظر خودت.

تناقضی هم نیست. گفتم که حس انتقام و عصبانیت باعث شد که فینگولفین احتیاط نکنه و به جنگ با ملکور بره. حالا تو میگی ترس؟!

ترسیده و به جنگ با ملکور رفته؟! تا خود کشی کنه؟! راه های بهتر واسه خودکشی بود ها!

حتما سیل رو با دقت نخوندی که میگی من نمیدونم فینگولفین سر چی کشته شد...

ویرایش شده در توسط تور

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
great beren

والا خیلی عجیبه که مهاجرت الف ها در دوران سوم رو ترس میدونید!

در موسیقی خلقت هم اومده بود. این که در دوران چهارم زمین به انسان ها به ارث میرسد. حالا اگر سائرون نبود آیا الف ها می ماندند؟! یعنی مهاجرتشون رو ترس از سائرون میدونی؟! به نظر من این توجیهیه برای نظر خودت.

تناقضی هم نیست. گفتم که حس انتقام و عصبانیت باعث شد که فینگولفین احتیاط نکنه و به جنگ با ملکور بره. حالا تو میگی ترس؟!

ترسیده و به جنگ با ملکور رفته؟! تا خود کشی کنه؟! راه های بهتر واسه خودکشی بود ها!

حتما سیل رو با دقت نخوندی که میگی من نمیدونم فینگولفین سر چی کشته شد...

عجیب نیست حقیقته

زمین در دوران چهارم به انسانها به ارث مریسید؟پس چرا الفها اول خراب کاریاشونو درست نکردن بعد دمشونو بذارن رو کولشونو فرار کنن یا مهاجرت یا هر چیز دیگه ای؟

دوران اول و دوم جنگ مگه مال انسانها بود؟بازم معرفت و مرام و شجاعت انسانها که کسایی رو که به عنوان برادراشون میشناختنو ول نکردن ولی الفها....

من گفتم از چی ترسیده.اونجوری فقط میخواست خشمشو خالی کنه و حداقلش نگن فرار کرد و مرد.آره همش ترس بود.اگه یه ذره هنوز شجاعت در وجودش بود نیروهاشو جمع میکرد و از اتفاقات بد بیشتر جلوگیری میکرد

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الدا

دوران اول و دوم جنگ مگه مال انسانها بود؟بازم معرفت و مرام و شجاعت انسانها که کسایی رو که به عنوان برادراشون میشناختنو ول نکردن ولی الفها....

چرا نبود!؟ مگه ملکور فقط دشمن الف ها بود که همچین حرفی میزنی؟....واقعا جای تعجب داره :-?

من گفتم از چی ترسیده.اونجوری فقط میخواست خشمشو خالی کنه و حداقلش نگن فرار کرد و مرد.آره همش ترس بود.اگه یه ذره هنوز شجاعت در وجودش بود نیروهاشو جمع میکرد و از اتفاقات بد بیشتر جلوگیری میکرد

اگه که شما به اون کار فینگولفین میگین ترس من واقعا دیگه نمیدونم به خودکشی تورین چی بگم!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
great beren
چرا نبود!؟ مگه ملکور فقط دشمن الف ها بود که همچین حرفی میزنی؟....واقعا جای تعجب داره :-? اگه که شما به اون کار فینگولفین میگین ترس من واقعا دیگه نمیدونم به خودکشی تورین چی بگم!

بله.انسانها میتونستن همشون برن طرف ملکور ولی نرفتن.یا اصلا میتونستن فرار کنن و الفها رو بکنن سپر بلا

چون به هر حال سائرون دشمن الفها هم بود ولی الفها فرار کردنو انسانها رو کردن سپر بلا

خودکشی تورین؟اول ببین دلایل کاراشون چی بود.اصلا قابل قیاس نیست هرکسی دیگه جای تورین بود 100% همین کارو میکرد

بعدشم فینگولفین یه فرمانده بود فرمانده همه کسایی که امید مبارزه با ملکور داشتن.با اون کارش تمام امیدها رو در واقع کشت.ولی مرگ تورین انچنان تاثیر بزرگی در جامعه نداشت

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Glorfindel Thalion
فین گولفینو قبلا گفتم ولی همونم ترسیده بود.ترس از چی؟حتما که نباید از مرگ باشه.ترس از روبرویی با واقعیت و تحمل بار همچین شکستی و مسئولیت جون همه کسایی که مردن.در واقع حرکت آخرش بدتر از اون نمیتونست باشه.

باز خوبه ترسو های الف میرن با مورگوث می جنگن. مثل دنه تور احمق نمیرن خودشونو بسوزونن. برن .

تو داری با این حرفت به حماسه آفریدن تو هین می کنی و این آخرین پستیه که من با شما صحبت می کنم و زین پس پستی از من نمی بینید و با شما دهن به دهن نمی شم. اینکه بری و با مرگ خودت حماسه بسازی ترسه. ببخشید من اینجا حرفو با یه مثال دنیای خودمون می گم. ولی همین آقا می ره هیئت خودشو سرخ می کنه. بعد اینجا میاد به طور غیر مستقیم حرف دیگه می زنه که همه ی اون هیئت رفتنشو خراب می کنه. امام حسین هم حتما به تعبیر شما از اینکه خاندانش مردن و اخر باید بیعت کنه می ترسید به همین خاطر به دل دشمن زد. نمی تونست شکستو تحمل کنه. نخیر آقا.

تفاسیر سطح پایینتون رو اینجا مطرح نکنید. شئنی داره. بزرگان مجازی می بینن . آبروریزی میشه.

اینکه فین گولفین به جنگ مورگوث رفت. نه خودکشی بود نه اون ترسی که شما میگی . بلکه هدف این بود بگه که مورگوث فکر نکن ما رو شکست دادی . لشگرمون به هزیمت رفت. از تو می ترسیم و از این به بعد زیر بار ظلم تو می ریم.

پیام اینه اقا نه اون چیزی که شما می گید. تن استاد تالکینو تو قبر نلرزونید. بنده خدا سالها زحمت کشیده چنین حماسه هایی رو در سیلماریلیون به دست الف و آدم نوشته. بعد شما همه ی حرفهاشو زیر سوال می برین. حماسه هاشو زیر سوال می برین.

اصلا جواب این تاپیک از اول نخیر. یک حرف محمل استه. مسلما یک نویسنده ی حماسی. حماسه هاشو به دست آدمهای ترسو نمی سپارد. اگه واقعا این مسئله بود. خوب خود تالکین می گفت. نیازی نبود ما بگیم.

سائرون رو در نهایت کی باعث شکتسش شد؟حالا درسته فرودو حلقرو نابود کرد که بازم البته الف نبود ولی بدون کمک انسانها هیچی به هیچی

زمان جنگ جلقه رو میخوایم چیکار.وقتی یاران حلقه عازم میشن چرا الفها نبودن؟اونموقع با کی جنگ داشتن؟

روهان خوش شانسی محض آورد که مجات پیدا کرد و همونم باعث نجات گوندور شد و همونم باعث نابودی سائرون.وگرنه الان کل سرزمین میانه نابود بود فقط بخاطر فرار الفها

سائرون رو مردم آزاد سرزمین میانه نابود کردن آقا. آزادی نابودش کرد نه فردوی نه انگشت یا پادشاه یا ایستاری یا هر فرد دیگه ای . همه دست به دست هم دادن.

فکر کنم شما از دول گولدور خبر ندارین. یا از نیروهای خامول ؟ اگر اینها به موردور میومدن و الفهای میرک وود و لورین جولوشونو نمی گرفتن. آدما رسما باید بوق در دست می گرفتن و برای هم دیگه فاتحه می خوندن.

الفها در جنگ بودن. اگر ضمیمه ها رو بخونید می بینید که دیوار های دول گولدور توسط بانو گالادریل فرو ریخت.

در مورد اینکه یاران حلقه رفتن چرا الفها نبودن این هم یکی از بسیار حرفهای بی دلیل شماست.

الروند می خواست گلورفیندل رو به همراه یاران بفرسته. گندالف مانع شد و گفت در تاریکی موردور الفی مثل گلورفیندل هم بدرد ما نمی خوره و مری و پیپین رو انتخاب کرد.لگولاس هم که با یاران بود. این رو هم بدونید سرزمین میانه خیلی بزرگتر از قلمروهای انسان هاست که شما می شناسید. اگر ریوندل خالی از سکنه می شد. نیروهای خیر قیچی می شدن. چون اورکها و گابلین ها از کارن دوم و هیتایگلیر تمام اریادور رو به خاک و خون می کشوندن. لنگرگاه های خاکستری مورد حمله قرار می گرفت. مسلما نابود می شد. و همون روهان که شما ازش صحبت می کنید هم نابود می شد.

و اینکه از این هم بگذریم که جمعیت ریوندل و دیگر شهرهای نولدور به شدت کم شده بود.

اگه شما میگید اورکها ، الف بودن. بله درسته ولی نه از روی انتخاب. انتخاب خیلی مهمه و انسان ها همیشه با انتخاب بدی رو گزیدند. دهان سائرون انسان بود. و نه شرقی بلکه از خود دون اداین.

اطلس رو مطالعه کن دوست عزیز با سیر جنگها و تاریخ ها و مکان ها اگاه میشی . قبل از اینکه مومنین به سرزمین میانه بیان. الفها با سائرون می جنگیدن. اگه می ترسیدن همون موقع می رفتن.

گاهی اوقات با وقار مردن بهتر از با خفت زندگی کردن

این حرفم با همه ی بچه های اردا و مهمان هاست. همه ی کسایی که آثار استاد تالکین رو خوندن می دونن الفها نقش به سزایی داشتن و دلاوری های زیاد از خودشون نشون دادن. البته ما منکر کارهای انسان ها نمی شیم که اونها هم به اندازه ی الفها دلاوری و حماسه داشتن. مثل هورین ، مثل آراگورن ، فارامیر .

اما بعضی بحث ها هستن که اصلا بی خود و بی جهتن و فقط برای بحث هستن. حرف اضافه زدن هم که خسارت رسوندن به نفسه. کسایی که میگن الفها الن و بلن. چرا نمی گن دورفها اینجورین. دورف ها که یک دهم الفها مجاهدت نداشتن.

این فقط به خاطر غبطه خوردن به مقام الفها در داستانه. و چون فولک مورد نظر خودشون برتر از بقیه نیست این حرفها رو می زنن. چرا یکی پیدا نمیشه بگه دورفها اصلا خوب نبودن. فقط ضرر رسوندن.(البته در واقعیت کاملا اینجوری نبوده. )

این بحث ها اصلا جالب نیست و همونطور که گفتم فقط حرفه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
great beren

باز خوبه ترسو های الف میرن با مورگوث می جنگن. مثل دنه تور احمق نمیرن خودشونو بسوزونن. برن .

تو داری با این حرفت به حماسه آفریدن تو هین می کنی و این آخرین پستیه که من با شما صحبت می کنم و زین پس پستی از من نمی بینید و با شما دهن به دهن نمی شم. اینکه بری و با مرگ خودت حماسه بسازی ترسه. ببخشید من اینجا حرفو با یه مثال دنیای خودمون می گم. ولی همین آقا می ره هیئت خودشو سرخ می کنه. بعد اینجا میاد به طور غیر مستقیم حرف دیگه می زنه که همه ی اون هیئت رفتنشو خراب می کنه. امام حسین هم حتما به تعبیر شما از اینکه خاندانش مردن و اخر باید بیعت کنه می ترسید به همین خاطر به دل دشمن زد. نمی تونست شکستو تحمل کنه. نخیر آقا.

تفاسیر سطح پایینتون رو اینجا مطرح نکنید. شئنی داره. بزرگان مجازی می بینن . آبروریزی میشه.

اینکه فین گولفین به جنگ مورگوث رفت. نه خودکشی بود نه اون ترسی که شما میگی . بلکه هدف این بود بگه که مورگوث فکر نکن ما رو شکست دادی . لشگرمون به هزیمت رفت. از تو می ترسیم و از این به بعد زیر بار ظلم تو می ریم.

پیام اینه اقا نه اون چیزی که شما می گید. تن استاد تالکینو تو قبر نلرزونید. بنده خدا سالها زحمت کشیده چنین حماسه هایی رو در سیلماریلیون به دست الف و آدم نوشته. بعد شما همه ی حرفهاشو زیر سوال می برین. حماسه هاشو زیر سوال می برین.

اصلا جواب این تاپیک از اول نخیر. یک حرف محمل استه. مسلما یک نویسنده ی حماسی. حماسه هاشو به دست آدمهای ترسو نمی سپارد. اگه واقعا این مسئله بود. خوب خود تالکین می گفت. نیازی نبود ما بگیم.

سائرون رو مردم آزاد سرزمین میانه نابود کردن آقا. آزادی نابودش کرد نه فردوی نه انگشت یا پادشاه یا ایستاری یا هر فرد دیگه ای . همه دست به دست هم دادن.

فکر کنم شما از دول گولدور خبر ندارین. یا از نیروهای خامول ؟ اگر اینها به موردور میومدن و الفهای میرک وود و لورین جولوشونو نمی گرفتن. آدما رسما باید بوق در دست می گرفتن و برای هم دیگه فاتحه می خوندن.

الفها در جنگ بودن. اگر ضمیمه ها رو بخونید می بینید که دیوار های دول گولدور توسط بانو گالادریل فرو ریخت.

در مورد اینکه یاران حلقه رفتن چرا الفها نبودن این هم یکی از بسیار حرفهای بی دلیل شماست.

الروند می خواست گلورفیندل رو به همراه یاران بفرسته. گندالف مانع شد و گفت در تاریکی موردور الفی مثل گلورفیندل هم بدرد ما نمی خوره و مری و پیپین رو انتخاب کرد.لگولاس هم که با یاران بود. این رو هم بدونید سرزمین میانه خیلی بزرگتر از قلمروهای انسان هاست که شما می شناسید. اگر ریوندل خالی از سکنه می شد. نیروهای خیر قیچی می شدن. چون اورکها و گابلین ها از کارن دوم و هیتایگلیر تمام اریادور رو به خاک و خون می کشوندن. لنگرگاه های خاکستری مورد حمله قرار می گرفت. مسلما نابود می شد. و همون روهان که شما ازش صحبت می کنید هم نابود می شد.

و اینکه از این هم بگذریم که جمعیت ریوندل و دیگر شهرهای نولدور به شدت کم شده بود.

اگه شما میگید اورکها ، الف بودن. بله درسته ولی نه از روی انتخاب. انتخاب خیلی مهمه و انسان ها همیشه با انتخاب بدی رو گزیدند. دهان سائرون انسان بود. و نه شرقی بلکه از خود دون اداین.

اطلس رو مطالعه کن دوست عزیز با سیر جنگها و تاریخ ها و مکان ها اگاه میشی . قبل از اینکه مومنین به سرزمین میانه بیان. الفها با سائرون می جنگیدن. اگه می ترسیدن همون موقع می رفتن.

گاهی اوقات با وقار مردن بهتر از با خفت زندگی کردن

این حرفم با همه ی بچه های اردا و مهمان هاست. همه ی کسایی که آثار استاد تالکین رو خوندن می دونن الفها نقش به سزایی داشتن و دلاوری های زیاد از خودشون نشون دادن. البته ما منکر کارهای انسان ها نمی شیم که اونها هم به اندازه ی الفها دلاوری و حماسه داشتن. مثل هورین ، مثل آراگورن ، فارامیر .

اما بعضی بحث ها هستن که اصلا بی خود و بی جهتن و فقط برای بحث هستن. حرف اضافه زدن هم که خسارت رسوندن به نفسه. کسایی که میگن الفها الن و بلن. چرا نمی گن دورفها اینجورین. دورف ها که یک دهم الفها مجاهدت نداشتن.

این فقط به خاطر غبطه خوردن به مقام الفها در داستانه. و چون فولک مورد نظر خودشون برتر از بقیه نیست این حرفها رو می زنن. چرا یکی پیدا نمیشه بگه دورفها اصلا خوب نبودن. فقط ضرر رسوندن.(البته در واقعیت کاملا اینجوری نبوده. )

این بحث ها اصلا جالب نیست و همونطور که گفتم فقط حرفه.

اول پستو که دیدم فهمیدم جواب دادن فایده نداره ولی حالا یه جوابی میدم

اول دنیای واقعیو با داستان مقایسه نکن

دوم اما حسین با این زمین تا آسمون فرق داشت.اما جسینم میخواست اگه بشه با یارانش به ایران برن و دیگه پشت سرشونم نگاه نکنن به جای اینکه بجنگن و کشته بشن.فینگولفین ولی چی بگم که میتونست فرار کنه و جون یارانشو نجات بده و بازم نیرویی تشکیل بده و حمله کنه به ملکور؟دیدی فینگولفین چیزی بیشتر از یه ترسو نیست.

پس لطفا وقتی میخوای مثال بزنی بیشتر دقت کن

دنه تور کی بود؟یه مشاور از کار افتاده که دیگه حتی افرادشم درست حسابی به حرفش نبودن.مرگ و زندگیش تاثیر آنچنانی نداشت.یعنی مرگ پیپین خیلی موثرتر از مرگ اون میتونست باشه.یا مرگ یکی از سربازای عادی گوندور یا روهان دی:

بله همه دست به دست هم دادن فقط جای دست الفها اون میون خالی بود در واقع هر وقت انسانها جلو بودن دست الفها داشت فرار میکرد دی:

ویرایش شده در توسط great beren

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
بانوی سفید روهان

{اسمایل قورت دادن آب دهان} بله بانو یک بار دیگر پابرهنه وسط بحث میپرد

اول یه نکته رو بگم این تایپیک از بس کوتاه بود من فقط تا صفحه 8رو کامل خوندم

به نظر من الفها ترسو هستند یک مثال دیگه که برای این موضوع میشه زد جریان مایدروس و ماگلوربرای دزدیدن دو سیلماریل باقی مونده هستش .ماگلور اول زیر بار نمی رفت ولی تا حرف از تاریکی جاودانه پیش اومد "ترسید"و متقاعد شد ...خود مایدروس هم به خاطر همین میخواست سیلماریل ها رو پس بگیره به خاطر ترس ار سوگندی که به قول خودش از سر دیوانگی خورده بود اگه نه دیگه بعد از ماجرای نجاتش توسط فین گون یه کمی آدم{دور از جون}شده بود .

یه مثال دیگه ش مقایسه بانوان الف و انسان هستن :

بانوان الف شجاع کیا{کی}بودن؟؟؟فقط لوتین که اونم اولا که نصش مایا بود دوما اگه برن نمیومد که بغل دست گالادریل به آموختن حکمت مشغول میشد:| که تازه همین لوتین خانوم هم بعدش انسان شد{فقط لدفن نگین گالادریل شجاع بود چون در این مورد هزار بار بحث شده}

بانوان شجاع انسان:ائووین :)) ،هالت ،مورون ،نیه نور{فعلا همینا یادمه}

مثلا همین آرون و ائووین هر دو شون زن بودن آرون حتی از ائووین سر تر بود سن بیشتری داشت و باتجربه تر بود ولی چی کار کرد؟در زمانی که عشقش داشت میجنگید نشست تو خونه گلدوزی کرد ولی ائووین ،غیرتش اجازه نداد که بشینه تو خونه وقتی عاشق آراگورن شده بود و دید اون برای نجات سرزمینش حتی به جاده مردگان هم میره تصمیم گرفت بجنگه حتی اگه کشته بشه تازه می دونست که در آخر آراگورن مال اون نخواد شد بدون هیچ چشم داشتی

یا همین مهاجرت الفها در دوران حلقه به والینور این خیلی حرص منو در میاره خونه اول اونا سرزمین میانه بوده حالا درست در زمانی که باید بمونن برای صلح و آرامشش تلاش کنن بدو بدو میپرن میرن والینور؟آخه این خیلی خود خواهانه س اگه الف ها مثل زمان الندیل با انسان ها متحد شده بودن شاید خسارت هایی که به گاندور و روهان و بقیه سرزمین ها وارد شد خیلی کمتر میبود .

ولی خوب با این حال همون طوری که قبلا دوستان گفتن همه ی الفها ترسو نیستن ما استثنا هایی هم داشتیم که اصلا نمیشه اونا رو نادیده گرفت .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
*فئانور*

اول یه تشکر از بانوی سفید روها بکنم چون ایشون بحث های قدیمی رو یک بار دیگه تازه میکنن و ما هم که اعضای تازه وارد هستیم میتونیم نظر خودمونو بگیم.خب در مورد ایا الف ها ترسو هستن,به نظرم نمیشه گفت الفها ترسو هستن به نظرم الفها از بسیاری از انسانها هم شجاع تر هستن اینو تو داستان ها هم میشه دید چند تا مثال میزنم براتون همین فینگول فین کدوم از انسانها جرات مبارزه تن به تن با ملکورر رو داشت,یا گلروفیندل که با بالروگ جنگید,فئانور که بدون ترس از والار باهاشون مخالفت کرد یا مبارزه اون با ارباب بالروگ ها .به نظرم منصفانه نیست بگیم الفها ترسو هستن درسته در بعضی جاها ضعف هایی هم داشتن همان طور که بانوی سفید گفتن,انسان ها هم در بعضی جا ها ضعف های زیادی داشتن چون این تاپیک مربوط به الفهاست پس به انسان ها نمی پردازیم.پس همون طور که گفتم نمیشه گفت الفها ترسو هستن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Edhelharen

الف ها ترسو نبودند وگرنه به سرزمین میانه نمیومدند تا سیلماریل ها رو از ملکور که قویترین والا بود پس بگیرند.الف ها ترسو نبودند که اون همه سال در مقابل ملکور ایستادند. الف ها بیشتر محافظه کار بودند و با دشمن قدری رو در رو بودند.مقابله با ملکور ساده نبود.تو پست اول خوندم که الوه نرفت خودش به تنهایی بره سیلماریلو بیاره چون ترسو بود ولی او بیشتر این شرطو برای این گذاشت که برن از فکر عروسی با لوتین در بیاد چون کل نولدور پا شده بودن همین کارو بکنند ولی هیچکدوم حتی به هدفشون نزدیکم نشدند.الف ها ضربات زیادی در طی سالیان دراز خوردند اون ها همونطور که الروند میگه پیروزی های بی ثمر بسیار و شکست های غم انگیز بسیاری رو متحمل شدند.الف ها بعد دوران اول دیگه دوست نداشتند وارد مسائلی بشن که زیاد اون ها رو تحت تاثیر قرار نمیده حتی زمانی که نبرد آخرین اتحاد پیش اومد تنها راه حل اتحاد الف ها و آدمیان بود و گرنه الف ها خودشونو درگیر نمیکردند.الف ها ضرباتی خوردند که دیگه نمیخواستند بیشتر ازین برا خودشون دردسر درست کنند.

ویرایش شده در توسط Edhelharen

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
بانوی سفید روهان

اول یه تشکر از بانوی سفید روها بکنم چون ایشون بحث های قدیمی رو یک بار دیگه تازه میکنن و ما هم که اعضای تازه وارد هستیم میتونیم نظر خودمونو بگیم.خب در مورد ایا الف ها ترسو هستن,به نظرم نمیشه گفت الفها ترسو هستن به نظرم الفها از بسیاری از انسانها هم شجاع تر هستن اینو تو داستان ها هم میشه دید چند تا مثال میزنم براتون همین فینگول فین کدوم از انسانها جرات مبارزه تن به تن با ملکورر رو داشت,یا گلروفیندل که با بالروگ جنگید,فئانور که بدون ترس از والار باهاشون مخالفت کرد یا مبارزه اون با ارباب بالروگ ها .به نظرم منصفانه نیست بگیم الفها ترسو هستن درسته در بعضی جاها ضعف هایی هم داشتن همان طور که بانوی سفید گفتن,انسان ها هم در بعضی جا ها ضعف های زیادی داشتن چون این تاپیک مربوط به الفهاست پس به انسان ها نمی پردازیم.پس همون طور که گفتم نمیشه گفت الفها ترسو هستن.

ممنون

در مورد جنگیدن با ملکور می تونم به جرئت بگم که هورین اگه دست و پاش بسته نبود این کا رو نمیکرد اینایی هم که گفتین همون استثنا ها بودن به قول آقا مهدی به اندازه انگشتای دوتا دست نمیشن منظورم این جا کل نژاد الف ها هستش.

الف ها ترسو نبودند وگرنه به آمان نمیومدند تا سیلماریل ها رو از ملکور که قویترین والا بود پس بگیرند.الف ها ترسو نبودند که اون همه سال در مقابل ملکور ایستادند. الف ها بیشتر محافظه کار بودند و با دشمن قدری رو در رو بودند.مقابله با ملکور ساده نبود.تو پست اول خوندم که الوه نرفت خودش به تنهایی بره سیلماریلو بیاره چون ترسو بود ولی او بیشتر این شرطو برای این گذاشت که برن از فکر عروسی با لوتین در بیاد چون کل نولدور پا شده بودن همین کارو بکنند ولی هیچکدوم حتی به هدفشون نزدیکم نشدند.الف ها ضربات زیادی در طی سالیان دراز خوردند اون ها همونطور که الروند میگه پیروزی های بی ثمر بسیار و شکست های غم انگیز بسیاری رو متحمل شدند.الف ها بعد دوران اول دیگه دوست نداشتند وارد مسائلی بشن که زیاد اون ها رو تحت تاثیر قرار نمیده حتی زمانی که نبرد آخرین اتحاد پیش اومد تنها راه حل اتحاد الف ها و آدمیان بود و گرنه الف ها خودشونو درگیر نمیکردند.الف ها ضرباتی خوردند که دیگه نمیخواستند بیشتر ازین برا خودشون دردسر درست کنند.

آمان ؟؟؟؟ تا اون جایی که من میدونم اومدن به آمان ترس نداره خیلی هم دلخوشی داره :دی

خوب الوه میخواست بپیچونه چرا مثل آدم{الف }نگفت من دختر به آدمیزاد جماعت نمیدم و سر حرفشم وایسه من فکر میکنم با این کارش میخواست با یه تیر دونشونو بزنه هم برنو بفرسته دنبال یه چیز محال تا کشته بشه و هم اگه برن موفق میشد سیلمارلو بدست میاورد و خوب اینم که از نظر خودش چیز بدی نبود .

همین دیگه از ضربه خوردن می ترسیدن

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
*فئانور*

من با اینکه الفها ترسو هستن موافق نیستم.ولی میشه به این گفت دور اندیشی و اینده نگری نمیشه گفت ترس.تازه اگه اونجوری که شما میگید بود این ترس خیلی هم طبیعی هست.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
بانوی سفید روهان

خوب حالا مثلا آینده نگر بودن

من با این که تین گول به خاطر نفرین ماندوس و خویشاوند کشی توی جنگ هایی که پسران فئانور راه انداختن شرکت نکرد موافق نیستم دلیلش همون ترسه اگه این طور نیست چرا وقتی پای سیلماریل اومد وسط اصلا به آینده توجه نکرد؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
*فئانور*

خب تینگول اگه واسه نفرین ماندوس یا خویشاوند کشیه نولدور نبوده یحتمل نگران سرزمین و مردمش یوده.هرکی که باشه نگران مردمش باشه!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
بانوی سفید روهان

هورین هم توی دورلومین مردم داشت چرا به خاطر مردمش ننشست تو خونه ش؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
*فئانور*

اینم دلیل خوبیه حالا شاید تینگول ترسیده باشه ولی من بانظر کلی که میگه الفها ترسو هستن موافق نیستم,تازه من نگفتم انسان ها ترسو هستن انسانها هم در جاهایی شجاعت خودشون رو نشون دادن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
بانوی سفید روهان

ولی از لحاظ شجاعت از بقیه نژاد ها پایین تر هستند حتی از انت ها!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
*فئانور*

نه دیگه شجاعت الف هارو نباید انکار کرد :)) .من تو پست اولم چندتا مثال زدم به نظرم از نظر شجاعت الفها از بقیه سرترن (بدون در نظر گرفتن انسانها چون تقریبا مثل همن).اگه لازمه تا بازم براتون مثال بزنم!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Glorfindel Thalion

بانوی عزیز، مسئله اینه که ما واقعا ترس رو انالیر کنیم. بعد بتونیم در موردش صحبت کنیم.

ببیند الفها، یعنی اون الفهایی که شما مثال میزنید مخصوصا الوه ، همه ی ایرادات رو داشتن. مغرور بودن، حیله گر بودن، طماع و حریص بودن،ظالم بودن. همه این مسائل رو قبول دارم. اما به هیچ وجه ترسو نبودن. همین الوه تینگول که عزیزان مثال می زنن. قبل از اینکه بقیه الفها پاشونو توی سرزمین میانه بذارن. با نیروهای ملکور می جنگید. خوب اگه ترسو بود. توی سپرهای دوریات می موند.در نیتجه ترسو نبود.

مورد دیگه اینکه، شما چنان می گین زنان شجاع انسان ها که انگار اصلا ما خبر نداریم زنهای روهان توی غارها پنهان شده بودن. یا اینکه توی نبرد پله نور نصف سواره نظام انسانها زن بوده. اینجور نیست. یه دونه ائووین این وسط در رفته. وگرنه زن های انسان ها هم جنگاور نبودن. هر چند جنگاوری به معنای شجاعت نیست از نظر من.

یا شما می گین که الفها توی جنگ حلقه نبودن. خوب مگه یادتون نیست که همه ی ملوک تئودن هم نیروهاشون رو توی دون هارو نیاوردن. تئودن حتی برای این مسئله چند روز منتظر موند که جوابی هم نگرفت. فکر کنم حاکم فولد غربی بود ، اگه اشتباه نکنم. یا حتی توی همین نبرد اشک های بیشمار. همین انسان ها بودن که از روی ترس خیانت کردن. نمی دونم دقیقا دوستان چه مسئله ای رو می خوان ثابت کنن.در کل داستان یه سری رشادت ها الفها داشتن ، یه سری رشادت ها هم انسان ها ، دوستان چنان عنوان می کنن که انگار لشگر الفی داشتیم که فرار کرده و لشگر های ادمیان در همه جنگها تا آخر ایستادن. شما نگاه کنید. چندین قبیله و طایفه الف اومدن به سرزمین میانه. کار به جایی رسید که خیلی ها نابود شدن. همین نولدور در زمان گیل گالاد ، چندین شهر داشتن ، جمعتشون خیلی زیاد بود. زمان الروند نولدور خیلی کم شدن. به سیندار نگاه کنید. تقریبا نژاد اصیل سیندار نابود شد. فقط دو تا پادشاه سیندار باقی موند. کله بورن و تراندویل که اکثر مردمشون از مورکوئندی بودن. تله ری هم که به انزوا در اومدن. عملا گیردان دیگه قدرتی رو که توی جزیره بالار داشت رو توی لنگر گاه های خاکستری نداشت. عملا الفها توی دوران سوم قدرت آنچنانی ای نداشتن و کمکی هم بیشتر از نابود کردن دول گولدور و کنترل شرق و شمال رو نداشتن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
بانوی سفید روهان

در مورد الوه :من هیچ وقت نگفتم که ظالم بوده فقط گفتم ترسو بوده و خود خواه اون نبردش هم به خاطر این بود که قلمرو و ارتباطش با گیردان در خطر بود اگه دیگه از اینا دفاع نمی کرد که واقعا...

زنان روهان: من میگم زنان شجاع "انسان ها " نه زنان جنگنده ی روهان چرا بحث روهانو وسط میکشی برادر من ؟ توی همه ی نبرد ها زنا و بچه ها یه جایی پنهان شده بودن و پناه گرفته بودن حتی توی جنگهای الف ها من گفتم همه ی زنای انسان پریدن وسط میدون "جنگیدن"؟ من چند تا نمونه مثال زدم و گفتم اینا بانوان "شجاع "انسان هستن .بله ائووین شجاع بود به جای این که خودشو بکشه کنار یا فرار کنه یا قایم بشه رفت و جنگید منظورم از شجاعت این جا جنگیدن نیست همین که برای دفاع از سرزمین و کسایی که دوستشون داره "تصمیم" میگیره بجنگه شجاعته .همین که میخواد آبروی خاندان ائورل رو حفظ کنه شجاعته

دون هارو :تعداد نفرات ار انتظار تئودن کمتربودن ولی همون شش هزار نفر {اگه اشتباه نکنم الان کتابم دست خودم نیست هم کم عددی نیست در ضمن اگر همین تعداد روهیریم نیومده بودن گاندور سقوط میکرد{لطفا بحثو عوض نکنین }

نبرد اشک های بیشمار :شرقی ها از روی ترس خیانت نکردن به خاطر وعده های ملکور بود <آن قدر نماندند که "پاداش"موعود را از ملکور بستانند> .به این میگن طمع نه ترس

جنگ حلقه :قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود اگه همه ی الفها متحد شده بودن شاید میتونستن بالاخره یه کمکی بکنن

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
نولوفینوه

ببینین دوستان... فککنم کاملا همتون غلط می فر مایید!!

شما چرا این همه کلی حرف می زنین

اگه انسان ها ترسو بودن تو اشکای بیشمار به مورگوت کمک کردن

اینوَر هم از الفا هم شجاع تر بودن .. یه نیگا به داستان جنگ بزنین...انسانها و شجاعت و مقاومتشون مورگوت رو واقعا شکه کرد.. و البته بزرگ ترین این ها هورین بود

در مورد الفها هم... نمی شه چیزی کامل گفت...

فین گولفین رو از یاد بردین؟؟؟ از یخ آسیاب ها گذشتن..با سپاهی نصف مورگوت جنگیدن...آخر هم خود فین گولفین با افتخار تموم مرد... شخصا به جنگ مورگوت رفت ... شخصا جنگید و البته زخم هایی همیشگی بهش زد

شجاعت ائوون یادتون رفته عایا ؟؟؟ شجاعت فین گولفین چطور...یا شجاعت مایدروس که تنهایی برا کمک به دوستش رفت به ذژ دشمن...اونایی که می گین الفا تر سو اند...یادتون رفته؟؟؟

واقعا کمی به اینا فک نکردین؟؟؟

فین گولفین و مایدروس و ائوون و هورین و تورین و .. کافی نیست که کارای انسان های شرق و الوه رو بشوره؟؟؟

در ضمن...الوه فقط از فرزندان فئانور می ترسید که پلیدیشون اونا رو هم بگیره... برن هم برا اون فرستاد که بمیره نه اینکه واقعا انجام بده (که البته تقدیر سنگین تر از همه اینا بود و آخر هم خودشو نابود کرد!)

شجاعت گیل گالاد و ائارندیل و گلورفیندل چی؟؟؟!

البته که مثلا مایگلین ترسو بود... کسی که پدر برن رو به سائورون لو داد (اسمشون حافظم نیس!!) هم ترسو بود (که شما البه قید نکردین!!!)

اما...تفاوت میون همه این ها هست...گیملی با میم قابل مقایسه نیست مثلا (چون میم رو من ترسو ترین موجود میشناسم. مثال زدم!!)

پس خواهشا با تعصب نگین... وقتی امروزه.. میون ما ها تفاوت هست...میون اونا نباشه؟؟؟؟

نمیشه گفت الفا ترسو اند...نمیشه گفت نیستن...چون الفها مجموعه ای از میلیارد ها الف هست که با هم فرق دارن

کمی اندیشه....

بانو:اعتراض دارم!!!...نه نمی تونستن!!! اونا دیگه نه جمعیت زمون گیل گالاد رو داشتن نه قدرتشو... اگه هم می تونستن...نمی شد برا همیشه نابود کرد چون حلقه سالم بود و سائورون هم بر می گشت.... پس اونا بهترین. ..بهترین تصمیم رو تو دوران سوم رو گرفتن..اصلا مو لای درزش نمیره!!... کارای لگولاس هم نمونه ای از این کارای قابل تحسین هست...الروند هم همینطور...

بازم سر حرفتون هستین؟؟؟ کمی به حرفام فکر کنین تورو خدا!!!

اگه الفهای ترسو بودن..الفهای شجاع هم بودند...اگه انسان های ترسو وجود داشتن...شجاعشون هم وجود داشت

کلا من با وجودیت تاپیک مخالفم!!

(منو قانع کنین خو... به آقا مهدی هم جسارت نشه...!!)

منو با "...." و ارسال های بلند می شناسین نه؟؟؟!!!!

...هه هه هه....

تاپیک جالبی هست!!!

اولین پست مال سالها قبله...اما امیدوارم پایان بپزیره!!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
لگولاس سبزبرگ

الفها به شجاعتشون معروفن

اگه نمی دونستید پس حالا بدونید

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست

×
×
  • جدید...