رفتن به مطلب

جستجو در انجمن

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'الف ها'.



تنظیمات بیشتر جستجو

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای شورای ماهاناکسار

  • خبر
    • اخبار
  • دروازه های والمار
    • تازه واردین
    • حلقه سرنوشت
  • مباحث کتاب ها
    • شورای خردمندان
    • تالارهای دایرون
  • اقتباس‌ها
    • سینمای تالکین
    • موسیقی
    • بازی‌ها و سرگرمی‌ها
  • بخش طرفداران
    • نظرسنجی ها
    • مربوط به طرفداران
    • سرزمین میانه
  • دنیای فانتزی
    • ادبیات فانتزی
    • موجودات فانتزی

جستجو در ...

جستجو به صورت ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین به روز رسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

پیدا شد 19 نتیجه

  1. به لگ

    پیرترین الف که بود؟!

    سلام دو روز ما نبودیم باز سایت خلوت شد ( چه اعتماد به سقفی ) گفتم باز بیام یه سوال بپرسم برم زود تائید شه سایت باز شلوغ شه ( اگر زود تایید شود ) خب سوالم اینه : کلا پیر ترین الفی که تو کل آردا زنده بود کی بود؟ و چند سال داشت ؟ یسری از وانیار که از همون اول تا آخر تو آمان بودن و اسم ندارن. من اینجا اسم میخوام و همینجا اگه وقتش هست سن گیردان رو هم برامون افشا کنین ممنون
  2. R-FAARAZON

    سیمای ظاهری الف ها

    با سلام خدمت دوستان گرامی راستش همیشه نحوه توصیف تالکین از الف ها برام کمی عجیب بوده الف های توصیف شده در دنیای تالکین نه تنها ترسناک و مهیب نیستند بلکه زیبارو و خوش چهره اند شاید اون چیزی که بیشتر روش تاکید شده اون گوش دراز و نوک تیز الف هاست و کمی خصوصیات رفتاری که مشابه الف هاست عرف اینه که نژاد اجنه رو پست تر از ابنا بشر فرض کنیم ولی در دنیای تالکین عملا هرچقدر که انسان ها خیره سر و سطحی نگرند الف ها عاقل و عمیق و متین ان میدونیم که جن ها از آتش خلق شدن ولی آرامش الف ها آدمو به این فکر میندازه که نکنه خمیر مایه وجودی اونا از یخه :ymapplause: البته اگه پریزاد یا پری رو معادلی برای واژه الف بدونیم شاید بنوعی این تناقض حل بشه راستی یه سوال دیگه الف ها چرا ریش و سبیل ندارن؟ :)
  3. فکر میکنم دو سالی میگذره از زمانی که اولین بار قول ترجمه این مطلب رو دادم(اگه بیشتر نباشه)، توی این مدت هم بارها توی تاپیکهای مختلف بحث به سرنوشت انسان ها و تفاوت اون با الفها و نحوه برخورد والار با الف ها و انسانها و فلسفه مرگ و زندگی پس از مرگ و پایان آردا پیش اومده و تقریبا توی همه شون هم باز این وعده رو تکرار کردم. آخرین بار هم همین اردیبهشت امسال بود که دیگه تصمیم گرفتم کار ترجمه رو شروع کنم اما باز هم روند ترجمه طولانی شد اما از اونجا که کارهای من دیر و زود داره اما سوخت و سوز نداره بالاخره این ترجمه معهود رو به سرانجام رسوندم. حالا بریم سر اصل مطلب. داستان مباحثه فینرود و آندرت(به انگلیسی: The Debate of Finrod and Andreth و به سیندارین: Athrabeth Finrod Ah Andreth) داستانی هست که تالکین قصد داشته به عنوان آخرین ضمیمه سیلماریلیون منتشر کنه. این داستان در جلد دهم تاریخ سرزمین میانه با عنوان «حلقه مورگوت» اومده. آندرت یکی از زنان فرزانه خاندان بئور هست و فینرود در یکی از سفرهاش به دورتونیون با آندرت در مورد مرگ و فلسفه اون برای الف ها و انسانها یه صحبت خیلی مفصلی میکنن. توی این مباحثه خیلی مسائل از دیدگاه هر دو نژاد بررسی میشه که خوندنشون رو به همه توصیه میکنم. یه جاهایی از متن خیلی فلسفی میشه و سعی کردم به شیواترین شکل ممکن منظور رو برسونم که امیدوارم تونسته باشم. از همه دعوت میکنم بعد از خوندن این مطلب بیان و اون بحثهای قدیمی در مورد سرنوشت الفها و انسانها با توجه به مطالب جدید داخل این مباحثه پیگیری بکنن. هر پیشنهاد و انتقادی هم در مورد ترجمه دارید همینجا یا از طریق پیغام خصوصی به من بدید تا اعمال بکنم. این مباحثه فینرود و آندرت تقدیم شما: Athrabeth Finrod Ah Andreth.pdf با تشکر
  4. مونت آو سائرون

    آردا پایدار است.

    سلام به دوستان. در کل بگم خودم به شدت از اینکه بخوایم یک دنیای تخیلی رو زیادی به دنیای واقعی نزدیک کنیم بیزارم اما گفتم یک بحثی باشه دیگه. ازتون میخوام استدلالات بنده ی حقیر رو در باب اثبات جاودانگی دنیای آردا دقیق بخونید، نه سرسری بلکه کامل. اگر استدلالات بنده رو قبول نداشتین که خوشحال میشم در موردش بحث کنیم اما اگر قبول داشتید میخوام که از این متون به عنوان اثبات جاودانگی آردا برنابر برهان مونت یاد بشه :| ضمنا ممکنه خیلی از شمایان اعتقاد داشته باشید که آردا پایدار هست و رستاخیز ندارد اما مهم قبول داشتن این موضوع بنابر استدلالات زیر هست. راجب این استدلالات میتونیم بحث کنیم. :| به نام خدا. جهان آردا پایداراست. (رستاخیز ندارد.)(ساکنان آردا از دنیایی به دنیای دیگر نمی روند.) چرا جهان آردا پایدار است؟ بگذارید جواب این سوال را با جواب عکس آن در مورد جهان حقیقی ما انسان های حقیقی جواب بدهم. اهم...جهان ما ناپایدار است!چرا جهان ما ناپایدار است؟ زیرا خداوند متعال انسان را برای زیستن در کنار خودش آفرید ولی به خاطر نافرمانی آدم و حوا، آنان را مجازات کرد و در دنیا قرارداد. جهان انسان(ما) ناپایدار است تا او بتواند دوباره نزد آفریدگار برگردد و به هدف خلقت خود یعنی بودن در کنار پروردگار برسد. اما چرا دنیای آردا برعکس دنیای ما، پایدار است؟! زیرا هدف خلقت ایوواتار از انسان ها و الف ها، زیستن در کنار خودش نبوده و حتی میشود گفت آفرینش اینان تقریبا ناخواسته بوده، تقریبا! ملکور با اراده ی شخصی آهنگ را برهم میزند و کشمکش بین ملکور و ایلوواتار بالا میگیرد تا اینکه ایلوواتار با نغمه ی سوم خود دست به آفرینش الف ها و انسان ها میزند. با این تفاسیر بعید است هدف خلقت فرزندان ایلوواتار را رسیدن به مبعود دانست. هدف خلقت اینان همانند خلقت ما انسان های حقیقی نبوده. ایلوواتار جهان پدیدآمده توسط آینورِعصیانگر را می بیند و تصمیم میگرد در این جهانی که ناخواسته و علارغم میل او به وجود آمده، موجوداتی قرار دهد. پس جهان آردا پایدار است و به همین دلیل است که میبینیم الف ها نامیرا هستند و حتی در صورت کشته شدن و رفتن در تالارهای ماندوس میتوانند مجددا این اجازه را بگیرند تا در کالبدی جدید دوباره حضور یابند اما ایلوواتار برای انسان ها سرنوشتی مخصوص در نظر گرفته. تالکین نوشته تنها ارو میداند سرنوشت انسان ها بعد از مرگ چگونه است. و خب میدانیم که هابیت ها نیز در اصل انسان هستند.( خویشاوندان نژادی انسان ها/ رسته ای جدا از انسان ها) پس سرنوشت اینان نیز بعد از مرگ بسان آدمیان است. و اما دورف ها چه که نامیرا نیستند و حتی در مورد وقایع بعد از مرگ آنان نیز هیچ سخنی به میان نرفته؟! ایلوواتار تصور وجودداشتن دورف ها را نداشته و آنان را ائوله از سر نافرمانی میآفریند که حتی با نارضایتی ایوواتار مواجه میشود. بنابراین برای دورف ها هیچ سرنوشتی بعد از مرگ نیست زیرا جهان آردا برای اینان خلق نشده بوده. دورف ها از لحاظ سرنوشت بعد از مرگ حکم حیوانات را دارند که زندگی آنان محدود به دنیاست یا شاید بعد از مرگ سنگ میشوند. جمع بندی: پس چرا دنیای آردا پایدار است؟! 1- زیرا هدف خلقت فرزندان ایلوواتار رسیدن به معبود نبوده. 2- متوجه هستیم که تمامی موجودات آردا نامیرا هستند به جز انسان ها که مشخص نیست ایلوواتار چه سرنوشت ویژه ای برای آنان در نظر داشته که به مام ربطی نداره. :دی و دورف ها که سرنوشتی شبیه حیوانات و گیاهان و درختان دارند که زندگی آنان محدود به دنیاست. ضمنا در دوران چهارم، ملکور کشته میشه و آردا و والار دوباره جوون میشن به گفته ی خود ماندوس. که در این زمان توسط آینور و انسان ها دو موسیقی نواخته میشه که ماندوس میگه هیچ کس از احوال آردا بعد از موسیقی دوم خبر نداره که حرفی هم از نابودی آردا نزده.... پس خبر نداشتن دلیل بر نابودی نیست. ضمنا اگر بخواد آردا نابود بشه چرا دوباره همه چیز باید جوون بشه. ________________________________________________پایان... اوففف!...پدرم دراومد تا اینارو نوشتم. کلانش من اطلاعات زیادی راجب نکات ریز آردا ندارم. فقط یک سری کلیات رو میدونم. چنانچه اشتباه کردم جایی یا حرفی رو قبول ندارید، بینهایت مسرور میشم با احترام متقابل راجبش حرف بزنیم. :| متشکر!
  5. Halbarad

    تبارشناسی الف ها

    الفهای سیاه بیشه و الفهای لورین از کدوم دسته الدار بودند؟ هر دوی این دسته ها در شرق کوههای مه آلود از ادامه سفر به غرب منصرف شدند. ناندور به سمت جنوب آندوین حرکت کردند و سیلوان در سیاه بیشه و لورین ساکن شدند. ولی جای دیگه ای خوندم که ناندور در این دو تا بیشه ساکن بودند. از طرفی اگر هر کدوم از این دو تا توی این بیشه ها بودند چی به سر اون یکی اومده؟ قسمتی از ناندور به سفر ادامه دادند ولی نه همه شون.
  6. اله ماکیل

    دوران اول؛ افتخار؟ یا اضمحلال؟

    سلامی دوباره. داشتم به دوران اول فکر میکردم. به افتخارات توام با شادی و اندوهش. به پادشاهی های پر شکوه و عظمتش، به سلحشوری ها و دلاوری های بی مثالش و به الف ها و انسان هایی که اسمشون تا ابد با تاریخ آردا پیوند خورده. دوران دلپذیریه برای همه ما. با توجه به اینکه اخیرا نظرسنجی خوبی از طرف فنگورن عزیز (با همکاری سم) مطرح شد، بی مناسبت ندیدم که در مورد دوران اول (که مورد توجه اکثریت کسانی هست که تو نظرسنجی شرکت کرده بودن) صحبت کنیم. سوال اینه: به نظر شما، دوران اول با تمام رخدادهاش، برای شما بیشتر (با توجه به جنگ بی امانی که با ملکور در جریان بود) مصداق افتخار، مقاومت، پایمردی، ایستادگی هست؟ یا اینکه (با توجه به نفرین معروف) بیشتر مصداق دوران غرور کورکورانه، توهم سراب گونه پیروزی، اهتراز از حکمت و ناخردمند بودنه؟ مشخصه که تو این تاپیک گاهی ناگزیر از بحث های مصداقی در مورد شخصیت های بخصوص و کارنامه ی اونها خواهیم شد. اما تا جایی که ممکنه از مطرح شدن چنین مباحثی اهتراز کنیم و در مورد کلیت دوران اول و دلایل احساسی که در ما ایجاد میکنه صحبت کنیم. منتظر نظراتتون با ذکر دلایل و توضیحات کافی هستم.
  7. آر-فارازون تورامبار

    گیردان کشتی ساز چند سال دارد؟

    گیردان کشتی ساز چند سال دارد؟
  8. البته من یه تاپیک زدم تو شورای خردمندان که کسی هنوز جوابی نداده، اونجا یه موضوعی مطرح کردم و اینجا ادامه اش می دهم. بیایید تصوّر کنیم که آردا واقعاً وجود داشته، خوب این احتمالاً مال خیلی وقت پیش می شه. وقتی که همۀ الفها می رن والینور، اون وقت سالیان متمادی با هم زندگی می کنند و بعد هم چون هیچ اتّفاق جالبی احتمالاً نمی افته(توجّه کنید که سه دورۀ نخست آردا پر بوده از هیجاناتی که خوب منشأ همۀ آنها هم می توانسته خیر بوده باشد و هم شر!) در هر صورت احتمالاً زندگی برای الفها خسته کننده می شه و به خاطر همین هم می رن پیش والار، اونها هم که می بینند گلایۀ الفها منطقیه یه تصمیمی برای آنها می گیرند که نتیجۀ این تصمیم هرچه که بوده به این می انجامد که الفها دیگر در والینور باقی نمی مانند(حدّاقل به صورت همیشگی شان) احتمالاً همه به تالارهای مندوس می روند ولی تعدادی از آنها به صورتی متفاوت در زمین می مانند. حال بیایید فرض کنیم که والینور همان آمریکای امروزی بوده است، در این صورت قدیمی ترین ساکنان و یا بومیان آنجا که همان سرخپوست ها باشند را می توان بازماندۀ الفها دانست. توجّه شما را جلب می کنم به غنای بیش از حد و شگفت انگیز تاریخ و ادبیات فولکلور سرخپوستی که پر است از چیزهای شگفت انگیز از جمله مسئلۀ تغییر ماهیت انسانها به حیوانات و یا بالعکس. همینطور دقّتی داشته باشید در مورد مسألۀ اینکاها و تمدّن شگفت آورشان، همچنین قارّه گمشدۀ آتلانتیس که البتّه فکر می کنم این بحث قبلاً مطرح شده است. البتّه می توان مسائل بسیاری را به این موضوع مربوط نمود و به عنوان شاهد طلبیدشان مثلاً شما را ارجاع می دهم به مسألۀ مثلّث برمودا و از این دست. حال خواهشمندم دوستان نظراتشان را مرحمت کنند.
  9. MAS

    توصیف والینور و سرنوشت الفها

    بعد از مدّتها سلام خیلی گرفتارم به خاطر همین هم هر از چند وقت یک دفعه فقط فرصت پیدا می کردم که یه سری به سایت بزنم و یه سروگوشی آب بدم، ولی از اینها گذشته چند وقته که یه سئوالهایی برام پیش اومده که ایندفعه نتوانستم جلوی خودم رو بگیرم و مطرح نکنم و اگر هم می بینید که تحت یک تاپیک مطرح می شوند لطفاً ببخشید. پیش از مطرح نمودن موضوع مبحث یادآوری می کنم که مطالب ذیل با این فرض نوشته می شوند که آردا و تاریخ نقل شدۀ آن توسّط تالکین را واقعی بدانیم. از دوستان محقّق و به قول آرون، استاد ، خواهشمندم که توصیفات تکمیلی در رابطه با والینور و کیفیت زندگی در آنجا و اینکه مثلاً اگر انسانها سوار بر کشتی هایشان می خواستند به آنجا بروند چه اتّفاقی برایشان می افتاد و پایان کارش ارائه نمایند. اگر می گویم پایان کار والینور خوب به این خاطر است که: احیراً در سایت مطالبی راجع به یافت شدن(احتمالی) آثاری از دورف ها و یا هابیت ها شده است امّا صحبتی از پیدا شدن بقایای الفها نمی باشد، آیا این به آن خاطر است که همۀ الفها به تالارهای جاودان رفته اند(البتّه اگر اسمش را درست گفته باشم) و یا چیز دیگری؟ در پایان یه خبر فعلاً کوتاه اینکه: قرار است در دانشکدۀ زبانهای خارجی دانشگاه آزاد واحد تهران شمال همایشی برگزار شود در مورد بررسی اسطوره های اسکاندیناوی در ارباب حلقه ها(البته شاید هم تا بحال شده باشد) به هر حال اگر بختی بود اخبار تکمیلی تر را پنجشنبه شب روی سایت می گذارم.
  10. 3DMahdi

    آیا الفها ترسو هستند؟

    سلام امیدوارم به هیچ الفی بر نخوره ولی به نظر من الفها(البته نه همشون) ترسو هستن . دلیلم اینه که چون الفها نامیرا و عاشق دنیا هستن از مرگ میترسن و حاضر نیستن به راحتی به جنگ برن. مثال 1: الوه(منظورم شما نیستی الوه جان ) حاضر نشد با ملکور بجنگه در حالی که میدونست اگه ملکور بهش حمله کنه هیچ کاری از اونبر نمیاد اما از روی ترس با ملکور نجنگید. مثال 2: بازم الوه خودش عرضه نداشت سیلماریل ها رو بدزده انداخت گردن برن بدبخت که اونم با هزار بدبختی یکی شو کش رفت(که شرح داستان رو میتونین از خود برن عزیز بپرسین!) مثال 3: تورگون وقتی دید که تور با پیغام اولمو اومده باز بلند نشد کاری بکنه و به چیزی که داشت دلخوش بود. مثال 4: وقتی برن رفت پیش فینرود و ازش کمک خواست فقط خود فینرود به کمکش اومد و بقیه یه جو غیرت نداشتن که دنبال شاهشون برن و اونو تنها گذاشتن. (اینم بگم که من به فینرود فلاگوند ارادت کامل دارم اگه یه مرد تو الفها پیدا بشه اونم فینروده و حسابش از بقیه الفها جداست) حالا نظر شما چیه؟
  11. اله ماکیل

    تالکین و تناسخ

    سلام به همگی. چند تا مسئله تو ایام تعطیلات وقتی داشتم کتابها رو میخوندم به ذهنم خطور کرد که میخوام مطرح کنم. گلورفیندل الفی بود که پس از سقوط گوندولین و کشته شدن در نبرد با بالروگ به سرزمین میانه برگشته بود. یا در جای دیگه برن رو داریم که به طریق خاص و زیبایی به ائا برمیگیرده. به گاندالف اشاره ای نمیکنم چون از مینویان محسوب میشد. سادور در گفتگو با تورین وقتی کودک بود، در وصف الف ها گفته بود: آنها عمری جاودانه دارند و حتی اگر هم کشته شوند، ممکن است دوباره به این جهان بازگردند. تورین در مشاجره با مابلونگ وقتی سایروس کشته شد گفت: قصد کشتنش را نداشتم، اما بر مرگش سوگواری نیز نمیکنم. امیدوارم اگر روزی به این جهان بازگردد، رفتار بخردانه تری داشته باشد... همونجوری که میبینین، توی داستان ها در چند مورد به مسئله بازگشت دوباره به زندگی به شکلی اشاره شده که گویا برای مردم سرزمین میانه امری عادی به حساب میومده (البته بیشتر در مورد الف ها). تو تالار شورای خردمندان دنبال مباحثی حول این موضوع گشتم ولی جز اشاره های جسته و گریخته لابلای چند تا پست چیز دیگه ای پیدا نکردم. فکر کردم میتونه به عنوان تاپیک جداگانه جالب باشه. تو این تاپیک میخوایم بحث کنیم که تالکین در نوشتن این حماسه چقدر تحت تاثیر این ایدئولوژی بوده؟ آیا این اشارات اتفاقی بوده یا اینکه نویسنده قصد خاصی داشته؟ پ.ن: مثل همیشه باید تاکید کرد که از بحث های انحرافی جدا پرهیز و صرفا حول محور تاپیک گفتگو بشه. منتظر نظرات هستم.
  12. LORD LOSS

    جمعیت آردا

    دوستان مدتی است این سوال برایم پیش آمده که الف ها ها که نامیرا هستند چه جوری تا حالا در جهان میانی جاشده اند وانسان های فانی چه جوری توانسته اند از لحا ظ جمعیت با الف هاودورفها رقابت کنن؟ لطفا پاسخ دهید
  13. aratorn

    اثر حلقه ها

    سلام برهمگی اقا اگه یه دورف یه حلقه ی الفی میکرد دستش مثلا چی می شد؟یعنی چی حلقه ی الفی یا دورفی؟ مگه نه گندالف یه مایا بود پس چرا می تونست حلقه ی الفی دستش کنه؟؟؟؟؟؟؟
  14. MAS

    صنعت الف ها

    خصوصیات و قابلیت ها ی ویژۀ آنچه الف ها می ساختند و به طور اخص از صنایع الفی بودند(مانند پلان تیر ها، حلقه ها، شمشیرها و یا سیلماریل ها و ...)، در جادو بود و یا علم و یا ترکیبی از هر دو؟
  15. Melkor Morgoth

    پیشرفت علم در آردا

    گفته بودم که اگر داستان را مورد نظر خودم قرار دهم سوال های زیادی در ذهن من پیدا میشه... یکی از این سوال ها پیشرفت هست.. ما همه و همه میدونیم که الف ها و انسان ها و دورف ها... همه هوشمند بودند...و از عقل بسیار باهوشی برخوردار بودند.. آردا هم زمین غنی از تمام مواد معدنی و ... هست... چه چیزی باعث شد که چند هزار سال از تاریخ آردا گذشته.. ولی علمی پیشرفت نکرد...و همان شمشیر و سپر همیشگی صلاح آنها بود؟ بله دورف ها ضره های قویی ساختند.. الف ها شمشیر های خوبی ساختند. انسان ها کاخ ها و شهر های خوبی ساختند. ولی هیچی از آن ماهیت اولی تکن نخورد. مثلا اگر الف ها واقعا باهوش بودند چرا پی به معادن و منابع نبردن؟ و گوگرد و باروت را به کار نگرفتند؟ در کل بعد از گذشت چند هزار سال. همون شکل ابتدایی خودشونو حفظ کردند.
  16. LORD LOSS

    جایگاه الف ها

    با سلام خدمت دوستان.سوالی داشتم کسب جایگاه ومقام در بین الف ها چگونه است آیا به صورت ارثی است وهر الف وارث جایگاه پدرانش میشود یا به شکل دیگری است؟
  17. سلام دوستان آردا .. آيا دليل تالكين اين بوده كه هر كسي وجود موجودات د نيايش را در دوران اول دوم و سوم بپذيرد؟ ممنون ميشم اگر در مورد اين موضوع نظراتتون رو بديد..
  18. luckystrider

    گیملی جد کبیر الفها !

    سلام بر همگی‌ آخر لرد ۳ نوشته که شاید گیملی به غرب رفته باشه.هر کسی‌ هم به غرب میره باید جاودانه بشه با این حساب اگه گیملی رفته باشه الان ما آلف‌های کوتوله و ریشو داریم!!!!! نظر شما چیه؟ ;
  19. الانور

    آداب زندگی نولدور

    يكي از مسائل جالب طرز نامگذاري الف هاست ..البته سايد مطرح كردنش به عنوان تاپيك جالب نباشه و بيشتر بايد به صورت يه مقاله دربياد .... ولي اينجا همه مي تونن نظر بدن و اطلاعات خودشونو اضافه كنن .. هر الف نولدو سه نام داشت : 1- اسم پدري 2- اسم مادري 3- اسم انتخاب شده بلافاصله بعد از تولد كودك پدرش اولين اسم رو براش انتخاب ميكنه كه اسم پدري ناميده ميشه .و معمولا يا همون اسم پدر يا اينكه پسوند يا پيشوندي به اسم پدر اضافه ميشه . در جشن اسكارمه ( جشن نامگذاري ) essecarme اين پدر كه اولين اسم كودكشو به خويشاوندانش ميگه . از بهترين مثال ها خاندان فيانور ... اسم خود فيانور كوروفينوه هست و اسم هر هفت پسرش در كوانيا شامل فينوه ميشه . 1.اسم سينداري : مدراس 2. اسم كوانيا : نليا فينوه Nelyafinwe 3.معني : سومين فينوه در موفقيت 4.اسم مادري : مايتيمو Maitimo 5. معني : خوش هيكل مدراس خوش فرم ترين بدن رو به همراه موهاي قرمز كمياب خاندان مادريش داشت ----------------------------------------------------------------------------------------------- 1.اسم سينداري : ماگلور 2.اسم كوانيا : كانافينوه Kanafinwe 3.معني : فينوه صدا زمخت 4. اسم مادري : ماكالوره Makalaure 5. معني : مشخص نيست ------------------------------------------------------------------------------------------------- 1.اسم سينداري : كلگورم 2. اسم كوانيا : توركا فينوه Turkafinwe 3. معني : فينوه قدرتمند 4. اسم مادري : تايلكورمو Tyelkormo 5. معني : برخيزنده عجول به خاطر سريع خشمگين شدن و عادت از جا جهيدن به هنگام عصبانيت اين نام به او اطلاق شد . ------------------------------------------------------------------------------------------------- 1.اسم سينداري :‌كوروفين 2.اسم كوانيا : كوروفينوه 3.معني : نام خود فيانور است 4.اسم مادري : آتارينكه Atarinke 5.معني : پدر كوچك به خاصر شباهت فيزيكيش با فيانور اين نام به او اطلاق شد . ------------------------------------------------------------------------------------------------- 1.اسم سينداري: كارانتير 2. اسم كوانيا : موريفينوه Morifinwe 3.معني : فينوه تاريك 4.اسم مادري : كارنيستير Carnistir 5.معني : صورت قرمز موهاي قهوه اي داشت اما سيماي گلگون مادرش را به ارث برده بود . -------------------------------------------------------------------------------------------------- 1.اسم سينداري : آمرود 2.اسم كوانيا : پيتيافينوه Pityafinwe 3.معني : فينوه كوچك 4.اسم مادري : آمبارتو Ambarto 5.معني : هم به معني مقدر و هم به معني متعال مي باشد . ------------------------------------------------------------------------------------------------- 1.اسم سينداري : آمراس 2.اسم كوانيا : تلوفينوه Telufinwe 3.معني : آخرين فينوه 4. اسم مادري : آمباروسا Ambarussa 5. حنايي عالي مثل مدراس او هم موي حنايي قرمز خاندان نردانل را داشت . --------------------------------------------------------------------------------------------------- اسم ديگري هم توسط مادران به الف ها داده ميشد . گاهي بلافاصله بعد از تولد و معمولا بعد از مدتي كه از زندگيشان مي گذشت . اين اسم ها به وسيله خود مادران انتخاب ميشد و بر دو دسته بود : 1. Essi tercenye (‌اسم بصيرتي يا باطني )‌ 2. Apacenye (‌اسم پيش بيني ) اين اسم ها بعضي خصوصيات اخلاقي و بعضي ديگر آيندهء الف را فاش مي كردند و به نوعي پيش بيني در سرنوشت كودك بودند . ------------------------------------------- هر كودك نولدور اين حق رو داشت تا براي خودش اسمي انتخاب كند . اين اسم در جشني بنام اسه كيلمه Essekilme (‌انتخاب نام )‌انتخاب ميشد . اين جشن زمان مشخصي نداشن اما معمولا بعد از اينكه بچه الف واژه ها و بكارگيري آنها را فرا ميگرفت برگزار ميشد و اين اتفاق اغلب بعد از 10 سالگي مي افتاد . بهترين مثال اسم سيندوكولو به معني شنل خاكستري است . اين اسن الوه بود كه بعدا در سينداري تبديل به تينگول شد . اسم پدري اسم اصلي بود و همه الف را به نام پدريش مي شناختند در حاليكه اسم انتخاب شده فقط توسط خانواده و دوستان نزديك الف به كار برده ميشد .
×
×
  • جدید...