رفتن به مطلب

Recommended Posts

Nienor Niniel

بهتره اول معنی شجاعت رو از نظر خودم بگم.شجاعت تا جایی که من بهش رسیدم اینجوری تعریف میشه:مقاومت و مقابله در برابر چیزی که به تو از لحاظ مستقیم یا غیر مستقیم آسیب میزنه!

حالا فرق نداره به جسمت یا روح و روانت!حالا شجاعت میتونه مثبت باشه یا منفی!و همچنین منطقی باشه یا احمقانه.بعضیا معتقدن حماقت کلا با شجاعت فرق داره اما به نظر من برای انجام بعضی حماقتا بازم شجاعت احتیاجه.

با این تعریف الفا رو ترسو نمیبینم.منظورم اینه که همشون ترسو نیستن.خب مثلا ماگلینم الف بود و باید قبول کرد یه ترسو بود چون جلوی چیزی که میدونست بهش آسیب میزنه مقاومت نکرد اما هورین اینکارو کرد.با این وجود نمیشه بازم کلا گفت انسانا شجاعترن.در واقع شجاع هستن اما الف ها هم ترسو نیستن!

-فین گولفین

-فینگون

-فینرود

-فئانور

-فینوه

(چقد ف :دی)

-گلور فیندل

-مائدروس

-بلگ

-لوتین

-لگولاس

و...

-ائارندیل (نصفش واس ماس)

کی میتونه بگه اینا ترسوان؟

در ضمن تو دوران اول الفا بودن که تو روی والار ایستادن و به جنگ یه والا(از جنس والاره دیگه) رفتن.و تو تمام جنگا بودن.شاید عقب رفتن.برای مدتی! اما تو نبرد آخر(اسمش یادم نیس! همون ملکور کشه) بازم به خاطر اومدن الفا بود که ملکور شکست خورد.اصلا انسان ها اگه الفا نبودن که باید مثل وحشیا زندگی میکردن.قبول کنین الفا تاثیر زیادی تو تمدن انسان ها داشتن.حالا تقصیر الدار نبوده که والار انسان ها رو ول کردن به امون ارو! (من خودم تو یکی از نظر سنجیا به شخصه کوبوندمشون به خاطر انسانا)

اصلا تورگون بد!ترسو! گندولینم خرابه.اگه همینا نبودن که هورین و هور چندین سال زودتر جان به جان آفرین تسلیم کرده بودن

اما کم تصور کردن انسان ها هم جایز نیست.دیگه نولوفینوه به اندازه کافی گفته ر.ک به کامنت قبل

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Lord Thranduil

اصلا الف ها ترسو نیستن.حالا میگفتین دورف یه چیزی.با دلیل میگم.

به دلیل اینکه اگه الف ها ترسو بودن به خاطر جواهرات اجدادشون یه جنگ راه نمینداختن...مطمئنم که تراندویل فکر نمیکرده که اونا فقط 13 تا دورفن مطمئنم انتظار نیروی پشتیبانی رو داشته.اگه الف ها ترسو بودن تا چند تا ارگ میدیدن فرار میکردن در حالی که توی ارباب حلقه ها توی نبرد تئودن برای دژ لگولاس بی صبرانه ارگ هارو می کشت و مسابقه گذاشته بود.در واقع همون جا اگه الف ها ترسو بودن برای کمک به تئودن جونشون رو به خطر نمینداختن و برای کمک به اونا نمیرفتن به اونجا در حالی که خیلی هاشون کشته شدن.حالا دورف ها:توی هابیت 3 وقتی که تورین با تیرکمونش تراندویل رو هدف گرفته بود تمام ارتش الف ها رو به دورف ها نشونه گرفتن طوری که به غیر از تورین همشون ترسیدن و خواستن پناه بگیرن که تراندویل به الف ها گفت لازم نیست.یا حتی اون موقع جلوی داین.پس نامردیه که به اونا بگیم ترسو.قبول دارین؟؟؟اصلا به گروه خونیشون نمیخوره که ترس تو وجودشون باشه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Nienor Niniel

البته به نظرم دورفام. اصلا ترسو نیستن.از همون دوره ی اول تو جنگ شجاعتشونو ثابت کردن(دقیقا یادم نیست جنگا رو)

بر اساس فیلم بگیم بی انصافیه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
نولوفینوه

اوه مای گاد

چرا اینطوری میکنید. دی

من میگم نباید بگیم الف ها ترسو نیستن الف ها خوبند

این چیری بود که گالادریل گفت. گفت الف ها ترسو نیستند

و خوب این حرف غیر منطقیه که بگیم نه کلا الف ها موجودات شجاعی هستند. اینطور نیست. مثال های نقض هم بی شماره

سرکار خانم نیه نور جان /: همونطور که گفتم الف ها اونارو از خودشون نداشتن. خیلی هنر نکردن که اسلحه سازی بلد بودن مثلا ولی انسان ها نبودن

اگه اورومه هم سراغ الف ها نمیومد، اونا هم مثل وحشی ها زندگی میکردن. همونطور که اگه الفا نبودن انسان ها اون تمدن رو نداشتند

این حرف بی نهایت غیر منطقیه که بگیم چون اگه الف ها نبودن انسان ها بد میشدن و اینکه تاثیر الف ها زیاد بوده ینی الف ها شجاع و خوب و معصوم و خردمند و باحال بودن

نه اینطوری نیس

من با گالادریل ترندویل و یکمی با خودت مشکل دارم سر این قضیه که برای الف بودن یه امتیاز قاءل میشین و میگین الف ها خردمند هنرمند و شجاع بودن و کلا بهتر بودند

الف ها هیچ برتری نسبت به انسان ها نداشتن

جواب جناب ترندویل هم بمونه برا یه وقت یا یه کاربر دیگه :|

ویرایش شده در توسط نولوفینوه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Lord Thranduil

من نمیگم که الف ها مائده آسمانی ان.اما میگم ترسو نیستند و در واقع انسان ها رو در مواقعی برتر میدونم.چون بعضی از الف ها روحشون سیاه شد و به ارگ تبدیل شدن.اما انسان ها نه.(من همین قدر میدونم.)پس نمیگم الف ها از هر نظر بهتر از انسان ها هستن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Nienor Niniel

ببین نولوفینوه من نگفتم که الفا از خودشون هنر داشتن.فقط میگم انسان ها هنرشون رو از الفا گرفتن.من دیگه ریشه شو نگفتم که الفا هم اونو از والار گرفتن.

خب الفا به خاطر هنرشون و تمدنشون باید قدردان والار باشن.درست!

اما انسان ها هم باید قدردان الفا باشن.قطعا والار باید به انسان ها هم کمک میکردن که نکردن و انسان ها به این دلیل کاملا حق دارن اما الفا هم از این نظر قابل احترامن که گوشه ای از وظیفه ی والارو انجام دادن.

در کل من نگفتم اونارو از خودشون دارن :|

من نمیگم که الف ها مائده آسمانی ان.اما میگم ترسو نیستند و در واقع انسان ها رو در مواقعی برتر میدونم.چون بعضی از الف ها روحشون سیاه شد و به ارگ تبدیل شدن.اما انسان ها نه.(من همین قدر میدونم.)پس نمیگم الف ها از هر نظر بهتر از انسان ها هستن.

از اشباح حلقه که انسان بودن میشه نام برد

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Lord Thranduil

آخییییییی!؟!؟!؟!؟! من دیگه حرفی ندارم!!

خب یه مشت گودزیلا دور هم جمع شدن تشکیل داستان دادن.خخخ

اما توی داستان هیچ کدوم از نژاد ها کامل نیستن و هر کدوم یه جاییشون میلنگه...پس با این حال به نظر من نمیشه قضاوت کرد.چون هر کدوم یه جایی یه شجاعتی از خودشون نشون دادن و اگه ما بخوایم بگیم که الف ها ترسو هستند کلا غلطه در باره تمام نژاد ها

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
فینارفین

آخییییییی!؟!؟!؟!؟! من دیگه حرفی ندارم!!

خب یه مشت گودزیلا دور هم جمع شدن تشکیل داستان دادن.خخخ

اما توی داستان هیچ کدوم از نژاد ها کامل نیستن و هر کدوم یه جاییشون میلنگه...پس با این حال به نظر من نمیشه قضاوت کرد.چون هر کدوم یه جایی یه شجاعتی از خودشون نشون دادن و اگه ما بخوایم بگیم که الف ها ترسو هستند کلا غلطه در باره تمام نژاد ها

کاملا منطقیه

نژاد انسان هم نباید نبرد"هلمز دیپ" رو فراموش کنه که اگه همون تعداد کم الف نبودن قطعا تا قبل رسیدن گاندلف شکست میخوردن

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
LORD LOSS

انسان ها سالیان طولانی بعد از الدار در شرق بیدار شدن و ناآگاهی و عدم داشتن مهارت های هنری و علمی در مقایسه با الدار منطقیه.اتفاقا فکر می کنم الدار در این رابطه بیشتر سود بردن.اومدن انسان ها تا حدود زیادی به الدار برای مقاوت در برابر مورگوث کمک کرد.مقاوت انسان ها در دورتونیون،دور لومین ودار کوآرتول در تلریخ بلریاند بی سابقه اس.همونطور که در تمدن های نومه نور و بعد در آرنور دیدیم انسان ها هم هرگاه فرصت و قدرت کافی داشتن پادشاهی هایی به وجود آوردن که با الدار رقابت می کردن.واقعیت اینه که الدار به طور کلی محافظه کار تر و محتاط تر بودند و این الزاما به معنی ترس یا هر گونه صفت منفی دیگه نیست.اگر این محافظه کاری نبود دوریات،نارگوتروند و گوندولین مدت ها قبل سقوط می کرد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
نولوفینوه

من نمیگم که الف ها مائده آسمانی ان.اما میگم ترسو نیستند و در واقع انسان ها رو در مواقعی برتر میدونم.چون بعضی از الف ها روحشون سیاه شد و به ارگ تبدیل شدن.اما انسان ها نه.(من همین قدر میدونم.)پس نمیگم الف ها از هر نظر بهتر از انسان ها هستن.

البته انسان ها بدون اینکه جادو و شکنجه بشن و از نظر جسمی هم تغییر بکنن (شبیه اورک شدن الفا توسط مورگوث) از مورگوث و ساءرون پیروی کردند و کلا نیازی نبود مورگوث به خودش زحمت بده :D

منم بهت میگم الف ترسو هم داشتیم، پس این عبارت که بگیم الفها ترسو نیستند اشتباهه

نیه نور جان شما این رو میگی که سرچشمه بسیاری از مهارت ها و هنر های اداین، الف هادبودن اما اینو نمیگی که سرچشمه الف ها بسیار بزرگ تر بود ینی خود والار

همون طور که ایمان گفت الف ها هم از اداین سود بسیاری بردند

نمیشه بگیم چون الف ها به اداین کمک کردن (و البته خودشونم کمک گرفتن) پس کلا الف ها خوبند

جناب ترندویل قبل پست زدن پستای قبلی تاپیکم بخونید. من همچین حرفی نزده ام که دارید مخالفت میکنید.

نگفتیم الفها همه ترسو هستن. این تاپیک قدیمیه و توش بحث شده تا به اینجا رسیده و قریب به یک سال تو خواب بود چون تقریبا همه پذیرفتن که نژاد اون قدر هم تعیین کننده نیست

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Lord Thranduil

من منظورم شما نبودید کلی عرض کردم.در ضمن من رمان ها رو نخوندم فقط فیلم ها رو دیدم بنا براین از خیلی از حرفاتون سر در نمیارم . گفته های من بنا به فیلم هستند و امیدوارم به کسی بر نخورده باشه... :)

ویرایش شده در توسط Lord Thranduil

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Nienor Niniel

چرا نولوفینوه من قبول دارم و گفتم که دانش اصلی رو از والار گرفتن

از رشادت انسان ها هم گفتم.در واقع خواستم مثال نقض تزسو بودن الفا رو بگم بیشتر.وگرنه از هورینم که اسم بردم.اگه بخوام از انسان ها بگم بیشترم میشه.و من نژاد الف رو برتر نمیدونم فقط با لفظ ترسو بودنشون مخالفم.

منم معتقدم که این وابستگی دو طرفه ست اما قبول کنیم که دانش انسان ها به کمک الفا بالا رفت.حالا مال خودشون بوده باشه یا نبوده باشه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
نولوفینوه

بازم میگم. نمیگم الف ها ترسو هستند.

اما اینم نمیگم که الف ها ترسو نیستند :|

اوکی! ؟

خوب به وسیله الف ها بالا رفنه باشه. که چی! ؟!

اولا که همه الف ها اون اول انسان هارو نپذیرفتند..

بعدشم، هردو نژاد فرزندان ایلوواتار بودند و قرار بود باهم باشن و باهم علیه سیاهی بجنگند و در روز بازپسین باهم کنار آینور نغمه رو شکل بدند

الف ها شق القمر نکردند که لطفی که والار به اونا کردند رو، بخشیش رو، با انتقالش به اداین جبران کردن

هرچند نه همه الف ها /:

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Nienor Niniel

راستی....نظرم راجع به سوالات اول تاپیک:

1.تیثنگول ترسو نبود بنظرم فقط یکم از شعورش استفاده نمیکرد و یکم زیادی خودخواه بود.درواقع اگه یکم بیشتر باشعوری! به خرج میداد از گفته های ملیان استفاده میکرد.الوه به کمرذبند ملایان دل خوش کرده بود و شاید فکر میکرد به اندازه کافی و لزوم حفظشون میکنه.با اینکه خود ملیانم بهش هشدار داد اما گوش نکرد.در واقع تو نود درصد مواقع به ملیان گوش نمیکرد -_- و خوخواه بود چون فکر میکرد حفظ شدن خودش و مردمش کافیه و نولدور خویش کش! دیگه براش مهم نبودن یا دورفا یا آدما...اما ترسو نبود! یادمون نره الوه از الف هایی بود که رفتن والینورو برگشتن.والینوری که ناشناخته بود و خیلیا از همین ناشناخته بودنش میترسنن

2.از ترسش نبود که سراغ سیلماریل نرفت.بنظرم تا قبل از کارای برن و لوتین و با وجود رشادت! فین گولفین بین همه پذیرفته شده بود که با ملکور نمیشه درافتاد و عاقبتش واقع بینانه مرگ بود.الوه هم که به قصد به کشت دادن برن فرستادش پی سیلماریل

3.اینم این یه حالت های محوی از ترس درش دیده میشه :دی آخه حق بدین شما هم تو گوندولین به این خشگلی بودین وابسته ش میشدین و به استحکامش دل خوش میکردین.امکانم داشت جانب احتیاط رو از کف بدین :دی

4.خب اونم که به خاطر نفاق اون دو تا دسته گل فئانور بود -_- میشه گفت بی معرفت،بی وفا ،نمک نشناس :/ تا ترسو...

بازم میگم. نمیگم الف ها ترسو هستند.

اما اینم نمیگم که الف ها ترسو نیستند :|

اوکی! ؟

خوب به وسیله الف ها بالا رفنه باشه. که چی! ؟!

اولا که همه الف ها اون اول انسان هارو نپذیرفتند..

بعدشم، هردو نژاد فرزندان ایلوواتار بودند و قرار بود باهم باشن و باهم علیه سیاهی بجنگند و در روز بازپسین باهم کنار آینور نغمه رو شکل بدند

الف ها شق القمر نکردند که لطفی که والار به اونا کردند رو، بخشیش رو، با انتقالش به اداین جبران کردن

هرچند نه همه الف ها /:

پس والارم باید زمینو واسه اومدن فرزندان ایلوواتار آماده میکردن...

بنظر من الف ها میتونستن اینکارم نکنن.مثلا اونا که نکردن والار یقه شونو گرفتن؟

اما خودشون...حالا نه همه شون...اینقد شعور داشتن که اینکارو بکنن

اصلا من بیشتر با خود والار مشکل دارم :/ اصلا قرار نبود سیاهی باشه که اینا بخوان با هم باهاش بجنگن -_-

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
نولوفینوه

درسته که الوه اون شرط رو گذاشت تا یجوری برن رو از سرش وا کنه، اما ننگ های بعدش چی! ؟

چطور مردمش رو به کشتن داد؟

حالا علاوه بر این. چرا تو بیشتر جنگ های بلریاند غایب بود؟ وقتی شاهان نولدور دونه دونه پر پر میشدن(!) و مرز های بلریاند رو نگه داشته بودن الوه دقیقا چه کاری میکرد غیر اینکه در امنیت ملیان بمونه و حال کنه!! ؟

وقتی مردمش جون میدادند شاه چیکار میکرد!؟

من لقب ترسو رو به شخص شخیص الو تیتگول برازنده میبینم ‌:|

یا خود سرکار خانم گالادریل که نود و نه درصد اوقات در عیش و نوش بود :D

اول که تو ناز و نعمت ور دل والار بود

وقتی دنبال فءانور راه افتاد بیاد زمین های اینور، نه فهمید نفرین چیه نه یخ آسیاب هارو چشید نه کشتی سوزی دید

تا آخر دوران اول ور دل ملیان خوش گذروند از برکات ملیان بانو بهره برد

دوران اول هم نه جنگ دید نه خون نه میدونست قتل عام مردمش ینی چی نه شعله آتش مورگوث

بعدشم که با آقاشون فرار کرد بازم هیچی به هیچی!

و من، شاه برین نولدور، دلیرترین و مغرور ترین شاهان الف روزگار کهن، لقب ترسو رو بر این بانو بسیار برازنده میدونم :/

این همه مثال کافیه تا بگم "الف ها ترسو نیستند" غلطه :/

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Lord Thranduil

ترس لازمه وجود هر چیزیه...

اگه ترس وجود نداشته باشه چیزی وجود نداره...پس بعضی جاها که الف ها به قول بقیه ترسو نامیده میشن در واقع از قریضخودشون استفاده کردن.همه موجوداتمیترسن حتی اسماگ به اون پوست کلفتی وقتی اون مجسمه ظلایی ذوب شد ترسید و خواست فرار کنه ... فقط دادگاهی الف ها درست نیست...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Nienor Niniel

گفتم که الف ترسو داریم.

اما این دو تا با وجود اینکه کاملا باهات موافقم نولو فینوه اما بنظر من ترسو نیستن.مخصوصا الوه،گالادریل حالا میشه گفت ترسو.کلا هیچ جا نبودش اصلا!

اما الوه خودخواه بی غیرت (بحث ناموسی شد :دی) بود بیشتر تا ترسو.اینا بنظر من با ترس فرق داره.مگه اون جا که خودش کاری نکرد و برنو جلو انداخت.

پ.ن:تاکید میکنم الوه کم شعورم بود :|

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
The secret wizard

کاملا منطقیه

نژاد انسان هم نباید نبرد"هلمز دیپ" رو فراموش کنه که اگه همون تعداد کم الف نبودن قطعا تا قبل رسیدن گاندلف شکست میخوردن

ترس لازمه وجود هر چیزیه...

اگه ترس وجود نداشته باشه چیزی وجود نداره...پس بعضی جاها که الف ها به قول بقیه ترسو نامیده میشن در واقع از قریضخودشون استفاده کردن.همه موجوداتمیترسن حتی اسماگ به اون پوست کلفتی وقتی اون مجسمه ظلایی ذوب شد ترسید و خواست فرار کنه ... فقط دادگاهی الف ها درست نیست...

دوستان خواهش میکنم کتاب رو مبنا قرار بدید نه تحریف های پیتر جکسون رو :)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
.Morgoth.

اممممممممم...

فک کنم یه چند فصل اول سیلماریون رو که خوندم همچین چیزی به چشمم خورد.

که الفها بدلیل زندگی زیاد به زندگی یک جورایی((وابسته)) میشند.

پس میشه گفت نسبت به دیگر نژاد ها ((محتاط تر)) عمل بکنند.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ورونوه

انقدر توی این چن روز این تاپیکه پست خورد که رفتم همه شو خوندم:اس

نمونه موردی! زیاد بحث شد. من می خوام کلی نظر بدم.

این قاعده ای که دوستمون میگه همین چیزیه که من سعی داشتم تا حالا بگم. عمر جاویدان باعث میشه فرد محافظه کار بشه. مثل تورگون که به پنهان موندن گوندولین دل خوش کرده بود و به حرف قاصد اولمو گوش نکرد. برعکسش رو تولکاس و بانو آرون بیان کرده بودن. یعنی شجاعت انسانها رو ناشی از عمر کوتاهشون میدونستن و میگفتن چون انسانها در هر صورت میمیرن ترجیح میدن شجاعانه بمیرن، حالا اینکه 10 سال بیشتر عمر کنن زیاد تاثیری نداره اما برای الفها فرق میکنه چون میتونن 10000 سال دیگه هم عمر کنن.

حرفشون درسته، بخشی از شجاعت انسانها ناشی از این قضیه است، همونطور که قبلا گفتم مرگ(هبه ایلوواتار) باید یه خاصیتی داشته باشه وگرنه که دیگه اسمش هدیه نیست! مهم این نیست که شجاعت انسانها ناشی از چی بوده، مهم اینه که شجاع هستن.

چرا انتها توی جنگها شرکت نکردن؟ چون محافظه کار بودن و میترسیدن وارد جنگ بشن و نابود بشن. تنها زمانی وارد جنگ شدن که مری و پیپین بهشون نشون دادن که جنگ به سراغشون اومده و در هر صورت کشته میشن و اینجا بود که شجاعتشون گل کرد!

در مورد والار هم تولکاس بهتر از من میتونه قانعت بکنه! :ymapplause:

من تقریباً با این پست موافقم ولی یه مشکل کوچیک! باهاش دارم و اونم تفاوت بین مفهوم شجاعت و اقدام شجاعانه هست.

فکر می کنم دقیقا به خاطر همین مسئله ی نامیرایی، هیچ وقت نمی تونیم معیار مناسبی واسه مقایسه ی شجاعت یه الف و یه انسان داشته باشیم. مقایسه وقتی درسته که دو نفر تحت شرایط یکسان تصمیم های متفاوتی بگیرن. ولی یه الف و یه انسان هیچ وقت شرایط اولیه ی یکسانی ندارن. عمرِ ابدی با ارزش تر از عمر نهایت 100ساله س و گذشتن ازش به شجاعتِ بیشتری نیاز داره. مخصوصاً وقتی می دونی بعد از کشته شدن هیچی منتظرت نیست.بین یه الف و یه انسان که هردو درجه ی شجاعت 75 دارن در تفکر،آدمه می تونه دست به اقدامات شجاعانه تری بزنه ولی نمی شه گفت الفه ترسو تر بوده. مشکلم با انطباق مفهوم ، نمود عملی و لفظه یعنی.

ناگفته نماند این آدمای سرزمین میانه هم زیادی شجاعن. اصلاً ترس سرشون نمی شه:دی

ولی با این یکی موافقم . الفای دوران سوم از دوران اول ترسو ترن دقیقاً به خاطر همین وابسته شدن. ولی شرکت نکردنشون توی جنگ حلقه دلایل دیگه ای هم داشت.

اممممممممم...

فک کنم یه چند فصل اول سیلماریون رو که خوندم همچین چیزی به چشمم خورد.

که الفها بدلیل زندگی زیاد به زندگی یک جورایی((وابسته)) میشند.

پس میشه گفت نسبت به دیگر نژاد ها ((محتاط تر)) عمل بکنند.

ماندگاه های الفی دوران سوم اگه اشتباه نکنم فقط اینا بودن:

ریوندل، لوتلورین، سیاه بیشه، بندرگاه های خاکستری

گمون نمی کنم جمعیت هیچ کدوم از اینا در زمان جنگ حلقه به 7،8 هزار نفر هم می رسیده. ریوندل که ارباب نشینه و احتمالاً کمتر از دو هزار نفر باشه حتی (حدس می زنم.) از اون سه تای دیگه هم، لورین و سیاه بیشه خودشون درگیر حملات پراکنده بودن. و با این جمعیت کم، تصمیم درستی نبوده که بخشی از نیرو رو به خارج مرزهاشون بفرستن. اون بنرگاه ها هم که راهش خیلی دوره. عملاً گوندور فقط فرصت این رو پیدا کرد که از همسایه ش، روهان کمک بگیره و اونا هم به زحمت تونستن به موقع برسن.

علاوه بر این، دیگه شاه برینی وجود نداشت که الف ها بخوان زیر پرچمش متحد بشن.

الروند و گالادریل دوران سوم رو هم(در نهایت تأسف:دی) ترسو نمی دونم. شجاعت اونا در "گذشن از قدرت حلقه ها و راضی شدن به زوال سرزمین ها" شون بود. همینم کار کمی نیست.

  • در مورد جمعیت اگه کسی منبع دقیقی رو سراغ داره ممنون میشم بگه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Nienor Niniel

الروند و گالادریل چاره ی دیگه هم داشتن مگه؟مجبور بودن از حلقه ها چشم پوشی کنن

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Hamed Sooffee

الف ها ترسو نیستند بعد از سال ها جنگ و از دست دادن نزدیکان خسته شدن و نیاز به یک استحراحت طولانی مدت دارند به نظر من بعد از نبرد آخرین اتحاد رهبران الف ها باید به مردم شون دستور می دادند فرزند آوری کنند و به تدریج جمعیتشون رو به جمعیت دوران اول می رسوندند اینجوری دیگه رو به زوال نمی رفتن - به نیروی حلقه ها وابسته نبودن - می تونستند به بقیه هم کمک کنند و مردم جدید و جوان در جنگ ها شرکت می کردند و بقیه استحراحت می کردند.

ویرایش شده در توسط Hamed Sooffee

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ورونوه

الروند و گالادریل چاره ی دیگه هم داشتن مگه؟مجبور بودن از حلقه ها چشم پوشی کنن

خب از نظر ما که از بیرون! قضیه رو می بینیم نداشتن. ولی گالادریل دستِ کم این راه وسوسه برانگیز جلوش بود که حلقه ی حاکم رو برای خودش برداره. توی گفته های خودشونم بود اگه اشتباه نکنم که کاش حلقه دوباره گم می شد یا به طریقی دست سائورون ازش کوتاه می شد که بتونن سرزمیناشون رو حفظ کنن. به یک معنا مجبور بودن، ولی "راحت پذیرفتنِ این اجبار" هم خودش شجاعت می خواد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Nienor Niniel

خب از نظر ما که از بیرون! قضیه رو می بینیم نداشتن. ولی گالادریل دستِ کم این راه وسوسه برانگیز جلوش بود که حلقه ی حاکم رو برای خودش برداره. توی گفته های خودشونم بود اگه اشتباه نکنم که کاش حلقه دوباره گم می شد یا به طریقی دست سائورون ازش کوتاه می شد که بتونن سرزمیناشون رو حفظ کنن. به یک معنا مجبور بودن، ولی "راحت پذیرفتنِ این اجبار" هم خودش شجاعت می خواد.

درسته اما بنظرم خودشونم متوجه بودن که بازم نمیتونن کاری کنن.حلقه بالاخره به دست سائرون میرسید و هیچ کس جز اونم توانایی استفاده ازشو نداشت

حداقل لرد الروند که اینو میدونست.برای همین اصرار داشت حلقه نابود شه

و گالادریم بنظر من هرگز ملکه نمیشد.چه تاریکی چه روشنی.اگه حلقه رو هم برمیداشت فوقش در. خدمت سائرون قرار میگرفت

ویرایش شده در توسط Nienor Niniel

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ورونوه

بحثم دونستن یا نتیجه نیست. به هر حال خودشون با این قطعیت نمی تونستن نظر بدن.و تصمیم گرفتن در این باره به هر حال نیاز به شجاعت داشته. ما هم خیلی وقتا عواقب تصمیمامون رو می تونیم حدس بزنیم ولی شجاعت تغییر دادنشون رو نداریم. حالا این یه توضیح فرعی بود توی اون پُست. واسه شجاعت یا نجنگیدن سعی کرده بودم دلیلای آبرومندانه تر بیارم:دی

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست

×
×
  • جدید...