رفتن به مطلب
turambar

بحث در مورد «هابیت: برهوت اسماگ» [خطر لو رفتن داستان]

Recommended Posts

Agarwaen son of Úmarth

دوست عزیزمون میگن که منطق تو فیلم هابیت نیست باید بگم که دوست عزیزم اگر دنبال منطق میگردین اصلا نباید فیلم فانتزی تماشا کنید . چونکه تمام چیزهایی تو فیلم های فانتزی میوفته همشون بی منطق هستش . تو ارباب حلقه ها هم از اینجور چیزها کم هم نبود مثلا تو قسمت دوم آراگورن به الف ها دستور میده که تیرهارو پرتاب کنند و اونوقت تیرها درست از پشت سرش عبور میکنن و حتی یه تیر هم بهش نمیخوره . و یا گیملی میتونه با دو یا 20 تا اورک با اون قدش مبارزه کنه یا اسب سواران روهان به طرف اورک ها یورش میبرن و هر چه اورک هست رو جلوی راهشون میزنن و... آیا اینها منطقی هستند ؟! خیر !!! ولی آیا این ها ایراد هم محسوب میشن ؟! اینهم خیر ، چونکه فیلمه فانتزیه و وقتی که پاش نشستی باید حتی بی منطقی ترین چیز رو هم باید باور کرد. این رسم سینمای فانتزیه .

کی گفته دنیای فانتزی منطق نداره، اتفاقا دنیای فانتزی زمانی جالبه، که در دل اون قواعدی که نویسنده یا کارگردان خلق می کنه، منطق وجود داشته باشه. وگرنه اگه بخواد بی منطقی محض توی داستان حکم فرما باشه که داستان هیچ ارزش نداره.

صحنه ی تیراندازی هلمز دیپ چه مشکلی داشت؟ اون الف هایی که از پشت دیوار هدف گیری می کنند، حواسشون هست که افراد بالای دیوار رو نزنند. زاویه ی کمانشون رو از زمین بیشتر می کنند تا احیانا تیر به سر کسی نخوره. وگرنه اگه قرار بود آراگورن حتما تیر بخوره که بقیه ی افرد بالای دیوار هم باید تیر می خوردند، اون وقت اون کسایی که پشت دیوارند می شدند قاتل افراد بالای دیوار. در مورد گیملی یا اسب سواران روهان هم من مشکلی نمی بینم. گیملی قد کوتاهی داره ولی از قوه و استقامت دورف ها برخوداره، همین طور که تورین و دوالین هم با همین قوه اورک های هابیت رو می کشند و من هم مشکلی ندارم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Thorin Oakenshield

گندالف بدون اجازه تورین هیچ چیزی به الروند که در شورای سفید هست و از جیک و پوک همه چی خبر داره و گندالف هم 100% بهش اعتماد داره نمیگه. اونوقت میاد همون اطلاعات رو (+اطلاعاتی که الروند بهش اضافه کرده) بدون مشورت با تورین به بئورن میگه؟ اگه اینجوری باشه شخصیت پردازی گندالف هم خراب میشه!

در مورد بولگ و آزوگ ما دو نوع مخاطب داریم بیاید این قضیه رو برای هر دو بررسی کنیم:

مخاطب عام: هیچی از بولگ و آزوگ نمیدونه و این مشکل براش پیش میاد که الان کدوم مقام بالاتر دارن. چون یه جا بولگ آزوگ رو تهدید میکنه و یه جا ازش دستور میگیره

طرفدارا: میدونن توی کتاب بولگ پسر آزوگ هست اما توی فیلم صحبتی ازش نمیشه. بعد یهو بولگ با وارگش میاد تو صورت آزوگ و اونو میخواد بترسونه. قیافه این طرفدارا موقع دیدن این صحنه اینجوری میشه: =))

در مورد جمله تراندویل هم من هرچی نگاه میکنم غیر از تحقیر و تهدید نمیبینم. اشک تائوریل تو اون صحنه داره در میاد اونوقت شما برداشت مهربانانه ازش میکنید؟

در مورد گفتن نقشه برای بیورن جواب کاملا واضحه، چون الروند یه الف بود (البته در اصل که نیمه الفه :دی) و وقتی گندالف گفت از الفای دره ی پنهان کمک بخوایم تورین دست رد به سینش زد و گفت الفها همونایین که به پدر و پدربزرگم خیانت کردن و دلیل داشت واسه کارش، حتی خود گندالف هم حاضر نبود به الروند چیزی بگه ولی بیورن شخصیه که خودش دشمن کینه ای با آزوگ هست و از همه مهمتر الف نیست و میتونه با توجه به دیالوگ گندالف در اول فیلم بهشون کمک کنه (یا بکشدشون) که کمکشون میکنه اونم وقتی میفهمه دورفا از دست آزوگ فرار میکنند، همون آزوگی که بنا به دیالوگ خود بیورن خانوادشو قتل عام کرده و کمکش به گروه خیلی منطقی به نظر میاد و ایرادی به کاراکتر تورین وارد نیس چون علاوه بر این چیزی که گفتم جلو بیورن خیلی سرکشانه دست به سینه ایستاده و مثل قبل نافذ نگاه میکنه!

در مورد پرداخت کاراکتر تورین در روند فیلم و دچار شدنش به یه اژدها صفت جکسون بی هیچ نقصی عمل کرده، ذره ذره میبینیم که تورین واسه رسیدن به خواستش به کیلی که خواهر زادشه میگه "یک دورف"، به گندالف میگه "یه جادوگر" و از همه بدتر به جناب بگینز میگه "یک عیار"! تورین همچنان مثل فیلم قبل که در قسمت فوقانی غار گابلینها منتظر گندالف نشد، در نزدیکی اره بور هم این کاررو تکرار میکنه...

در مورد بولگ: در این سکانس شب ، جکسون عامدانه بیورن خرس رو نشون میده و بعد به آزوگ میرسه بعد که آزوگ به جمع میرسه یه چی از بین بوته ها سریع به سمت آزوگ میاد و کارگردان خواسته این توهم رو ایجاد کنه که بیورن به گروه شبیخون زده که به نظرم موفق عمل کرده ولی میبینیم که بولگ سوار بر وارگه! کارگردان نمیخواسته بگه بولگ اومده آزوگ رو بترسونه با وارگش فقط ازین لحظه برای یه استرس کوچیک استفاده کرده، اینکه اون وارگ میاد جلو صورت آزوگ دندون نشون میده و آزوگ خیره بهش نگاه میکنه تا وارگ سرشو پایین بندازه به نظرم خیلی خوب خوی وحشی و خوفناک آزگ رو نشون میده.

در مورد اینکه اینا پدر و پسرن: تو فیلم هم کاملا معلومه، فقط دو اورک خیلی قد بلند و زال بین تمام اورکهای کوتاه و سیاه هستن، اونم آزگ و بولگ... فقط 2 اورک در فیلم اینقد مهمن که نامشون به زبان میاد واسه معرفی، آزوگ و بولگ! دو اورگ سفید و مجهز به آهن، آهنهایی که به بدنشون دوخته شده و آزوگ که آرمورشو کنده هنوز جاش رو بدنش به شکل خطهای منظم وجود داره، آزوگ هم برای نبرد 5 سپاه اون آرمور رو خواهد پوشید و چه شود 5 سپاه... فک میکنم پله نور به چشم نمیاد بعد اون...

کی گفته دنیای فانتزی منطق نداره، اتفاقا دنیای فانتزی زمانی جالبه، که در دل اون قواعدی که نویسنده یا کارگردان خلق می کنه، منطق وجود داشته باشه. وگرنه اگه بخواد بی منطقی محض توی داستان حکم فرما باشه که داستان هیچ ارزش نداره.

صحنه ی تیراندازی هلمز دیپ چه مشکلی داشت؟ اون الف هایی که از پشت دیوار هدف گیری می کنند، حواسشون هست که افراد بالای دیوار رو نزنند. زاویه ی کمانشون رو از زمین بیشتر می کنند تا احیانا تیر به سر کسی نخوره. وگرنه اگه قرار بود آراگورن حتما تیر بخوره که بقیه ی افرد بالای دیوار هم باید تیر می خوردند، اون وقت اون کسایی که پشت دیوارند می شدند قاتل افراد بالای دیوار. در مورد گیملی یا اسب سواران روهان هم من مشکلی نمی بینم. گیملی قد کوتاهی داره ولی از قوه و استقامت دورف ها برخوداره، همین طور که تورین و دوالین هم با همین قوه اورک های هابیت رو می کشند و من هم مشکلی ندارم.

کلا با این دید بسیا فیزیکی و منطقی این فیلما رو دیدن درست نیست، در هیچ فیلمی هم تماما همه چیز واقعی و منطقی نیست... ببینید، قرار بود من این حرفا رو تو یادداشتم برای نقد بزنم ولی اینجا تکرار میکنمشون... ذات سینما سرگرمیه، سینما خلق شد برای اینکه داستانی رو بگه و تجربه ی جدیدی برای بشر باشه! چیزی هست که ما کمی هم از دنیای الانمون فاصله بگیریم، هر چند سینما میتونه زندگی واقعی رو هم بهمون نشون بده و چه خوش اون سینمایی که هم شبیه به دنیای ما باشه و هم دنیای دیگه ای با خصوصیات دیگه ای رو بهمون معرفی کنه! در عالم سینما همه چیز ممکنه دوست عزیز! همانطور که لگولاس از تیرهای ساخته شده از چوب در پای ماموت، بالا میره، با گرفتن بند برجک پشت ماموت، رو شکمش راه میره و بعد با رها کردن 3 تیر در سر ماموت میکشدش و از خرطومش سر میخوره و پایین میاد! بله همه چیز ممکنه، آیا این سکانس منطقیه؟؟ خیر ولی پر از جذابیتهای بصری هست همانطور که در اسماگ هابیت یا بشکه سواریش هست که نظیرش دیده نشده که نبوغ و استعداد یک کارگردان عاشق با کودک درون زنده رو میرسونه و اونقدر قدرت داره این زیبایی که منو هم با خودش عاشق کنه...

(پلان تیراندازی الفها رو در هلمزدیپ دوباره تماشا کنید، چند تیر از کنار گوش و موی آراگورن رد میشه و این ایراد نیس و فقط خواسته مهارت الفها رو نشون بده... در مورد بشکه ها اون چیزی که گفتید نادرسته، تورین گرز رو پرت میکنه واسه دوالین، دوالین میبینه نیازی نداره و پرت میکنه واسه نوری، نوری هم که میبینه کسی اطرافش نیس پرت میکنه واسه فیلی، فیلی همین که یه اورک رو میبینه، کله پاش میکنه... میگم اینجور شکافتن فیلم بیهودس و مهم حس ناگهانی بعد از دیدن کل فیلمه)

الان همین یه مشکله. چرا قسمت اول یه سه گانه باید اونقدر شوخ و شنگ باشه اما قسمت دوم انقدر تاریک؟! مگه این یه سه گانه نیست؟ چرا باید انقدر تفاوت فاحش باشه؟

این اتفاقی هست که در کتاب هم شاهدشیم، داستان رفته رفته جدی تر میشه و در فیلم 3 تلخ، خیلی تراژدی!و با جدایی های بسیار همه چیز تموم میشه... هابیت، سرزمین میانه و پیتر جکسون که دیگه واسه آردا فیلم نخواهد ساخت... ویرایش شده در توسط Thorin Oakenshield

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
تور

در مورد شخصیت پردازی:

هیچوقت در شخصیت پردازی و فیلمنامه جکسون شک نکردم. برنده اسکاری که فیلمنامه و شخصیت پردازی فوق العادش رو فدای هیچ چیزی نمیکنه. پیترجکسونی رو داریم اینجا که حتی در فیلم استخوان های دوست داشتنی که هیچ چیز شاخصی نداره منتقدان رو وادار به تحسین فیلمنامه خصوصا شخصیت پردازی کرده. پیتر جکسون با فیلمنامه لوتر یک ایده آل در صنعت سینما خصوصا فلمنامه رو به جهان معرفی کرد. همین پیتر جکسون در قسمت اول هابیت با اون دقت و حوصله روی شخصیت تک تک دورف ها تو طول فیلم کار میکنه. و در قسمت دوم به اون زیبایی بارد، تراندویل و تائوریل رو به مخاطب میقبولونه! چه کسی جز پیتر جکسون میتونه چنین شخصیت پردازی شاهکاری روی یک اژدها که موجودیست خیالی که هیچ کس تو عمرش یه نمونه واقعیشو ندیده انجام بده؟! چه کسی جز پیتر جکسون میتونه به اون زیبایی از تالار های تراندویل و حکومت شهر دریاچه که تالکین کمترین توصیفات رو ازش داشته تصویر سازی کنه؟! چه کسی جز پیتر جکسون عامل آشنایی شما با تالکین بوده؟!

اونوقت ما به همین راحتی میایم و میگیم آقا پیتر جکسون چون تشخیص داده اژدهای فیلمش نباید دست داشته باشه یا سائورونش جسم فیزیک نداشته باشه مقتول الدمه!! حال این که به گفته سارومان در قسمت اول لوتر، سائورون بدون حلقه از به دست آوردن جسم فیزیکی عاجزه اما همچنن روحش قدرتمنده! یا اسماگ! دست داره اگر دقت کرده باشید فقط دست رو به بال وصل کرده که واقعا تشخیص هوشمندانه و با ابهتیه! درسته در دنیای فانتزی و نقاشی های روی کاغذ اژدهای دست دار تالکین خیلی زیباست و ما اونو باور کردیم اما شما به ذائقه مخاطب که میره سینما توجه کنید! اگر پیتر جکسون در اقتباسش به ذائقه مخاطب و پیوستگی اثر سینماییش توجهی نکنه نصف مخاطبین و طرفدارانش رو از دست میده! نصفی که میتونستن با خوندن کتاب ها به جمع عاشقان آردا بپیوندند. فراموش نکنید که همین تشخیص های هوشمندانه پیتر جکسون 17 اسکار روانه کارنامه لوتر کرد! و ما رو جذب فیلم ها کرد! جذب شدن به فیلم = آشنا شدن با آردا! اونوقت خودت بگیر کتاب ها رو بخون و تصور شخصی خودتو از داستان داشته باش! فیلم هابیت یک دریچه برای آشنایی مردم با داستان های تالکینه پس تا حد مکن باید مخاطب پسند باشه!

ضمن این که وقتی وارد دنیای سینما و صنعت فیلمنامه نویسی میشیم خیلی مفاهیم فانتزی مفهوم خودشون رو از دست میدن. نویسنده ناچاره خیلی چیز ها رو تغییر بده. من کتابی میخوندم تحت عنوان قلب جوهری. اقتباس سینماییش هم هست که دیدمش. این فیلم تنها سه چهار تا اسم رو از منبع اقتباسش برداشت کرده! خب اینو بگذارید کنار فیلم هابیت! که ما داریم میگیم یکی دو صحنه اش بله پیتر جکسون حالا به اعتقاد ما تشخیص نادرست داده! از حق نگذریم...

در آردایی بودن و انطباق کتاب و فیلم در قسمت اول که حرفی نیست تقریبا...اما قسمت دوم. صحبتای بیلبو و اسماگ، بارد و شهر دریاچه، فرار با بشکه ها، میرک وود با این که کم بود و بری در نهایت انطباق با کتاب تصویر شدند و از این بابت ممنون پیتر جکسونم. پیتر جکسون در فیلمنامه میاد و به قول دوستان شخصیتی خاکستری از تورین تصویر میکنه حال اون که این اسمیه که ما بهش میدیم وگرنه اینطوری نیست! توجه داشته باشید که در قسمت آخر پیتر میخواد اشک همه مردم سینما رفته رو در بیاره و باید به نوعی و با بازی بازیگر و دیالوگ هایی که مینویسه بتونه این شخصیت رو در دل مردم جا کنه که ما دیدیم موفق هم شده و واکنش ها به تورین در قسمت دوم مثبت تر بوده. اسماگ! اگر مثل کتاب یهو میزد بیرون به قصد شهر دریاچه، خب این غیر قابل باور و خالی از هیجان برای مخاطب بود و خلا بزرگی در فیلمنامه به وجود می آورد. اما در فیلم در یک ساعت پایانی وقتی که تورین به کوه رسیده و همه منتظر اتفاقات غیر منتظره ای هستند، با جنگی کور مقابل اسماگ، میبینیم که اژدها رو در حد مرگ عصبانی میکنند و همه منتظرن که این اژدها آتش درون خودشو یک جا خالی کنه، حالا اگر اسماگ به قصد خاکستر کردن شهر دریاچه بزنه بیرون برای مخاطب قابل باور و دوست داشتنیه.

یک دلیل تاریک تر شدن فضای دوم داستان وارد شدن سائورونه. که در میرک وود در حال جنبشه. این در کتاب هابیت هم بود اما چون استاد تالکین هوشمندانه ازش یادی نمیکنه، فقط گندالف رو بهش میپردازه که در میرک وود جدا میشه و در آخر برمیگرده، اما در ضمایم و در شورای الروند ارباب حلقه ها به خاطر فضای کتاب ازش پرده برداری میکنه. که گندالف وارد دولگولدور میشه و...پیتر جکسون موفق به تاریک تر کردن فضای داستان بود ضمن این که اون طنز کتاب هم به قوت خودش باقی موند نمیدومن دوستان نمیتونن طنز رو در کنار تاریکی داستان قبول کنن؟!

خیلی مطالب دیگه هم هست که به همین سادگی براشون جواب های منطقی هست اما سخن کوتاه میکنم همین پست رو هم خیلی ها ازش رد میشن. اما بگم که تیمی از سایت های باران مووی، نقد فارسی و IMDb-dl دور هم جمع شدن برای گمانه زنی اسکار بدون در نظر گرفتن این که تالکین کیه و هابیت چیه، همه یک صدا هابیت 2 رو از شانس های اسکار فیلمنامه دونستن. دوستانی که در نقد فارسی فعالیت دارن میتونن تصدیق کنن یا اگر اشتباهی میگم تصحیح.

پ.ن

البته که بعضی از ایراداتی که مهدی عزیز و سایر دوستان بر فیلم و تحریفات گرفتند، وارد هست. مثل کم بودن و ضعف در شخصیت بئورن، رابطه اسماگ و تاریکی که گسترش پیدا میکنه و امیدواریم منظورش سائورون نبوده باشه، جنگ لگولاس و بولگ و...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ayub_s

دوستان تو نظری که این زیر دادم . اصلا قصدم این نیست که ارباب حلقه ها رو ضعیف بدونم . ارباب حلقه ها فیلم شاهکاری است و منهم جزو طرفداران پروپاقرص و سفت و سخت اون هستم . پس یه موقع اشتباه برداشت نکنید ، دمتون گرم

کی گفته دنیای فانتزی منطق نداره، اتفاقا دنیای فانتزی زمانی جالبه، که در دل اون قواعدی که نویسنده یا کارگردان خلق می کنه، منطق وجود داشته باشه. وگرنه اگه بخواد بی منطقی محض توی داستان حکم فرما باشه که داستان هیچ ارزش نداره.

صحنه ی تیراندازی هلمز دیپ چه مشکلی داشت؟ اون الف هایی که از پشت دیوار هدف گیری می کنند، حواسشون هست که افراد بالای دیوار رو نزنند. زاویه ی کمانشون رو از زمین بیشتر می کنند تا احیانا تیر به سر کسی نخوره. وگرنه اگه قرار بود آراگورن حتما تیر بخوره که بقیه ی افرد بالای دیوار هم باید تیر می خوردند، اون وقت اون کسایی که پشت دیوارند می شدند قاتل افراد بالای دیوار. در مورد گیملی یا اسب سواران روهان هم من مشکلی نمی بینم. گیملی قد کوتاهی داره ولی از قوه و استقامت دورف ها برخوداره، همین طور که تورین و دوالین هم با همین قوه اورک های هابیت رو می کشند و من هم مشکلی ندارم.

دوست عزیز ... اگر دقت کنی تو جنگ هلمز دیپ تیر درست از بیخ گوش آراگورن رد میشن ... ارباب حلقه ها هم تو صحنه های نبرد بی منطقیش کم هم نبودن ...

یکی در مورد این صحنه که تو جنگ هلمز دیپه و تئودن و آراگورن دارن با اسب هاشون اورک هارو میزنن

یا یکی دیگه اش تو همین سکانسه که ائووین کله ی اون اژده های مار شکل رو فقط با دو ضربه قطع میکنه ؟! بنظرتون این منطقی و باورپذیره ؟! ما که میخواییم یه گاو رو قربانی بکنیم 7 نفر مرد میاد تا گاوه رو کنترل کنن تا قصاب گلوی اونو ببره ، هفت نفر فقط روی گاوه نشستن تا کنترلش کنن . قصاب هم با هزار زحمت میتونه گلوی گاوه رو ببره ... اونوقت ائووین میاد و با دوضربه کله ی اینو از جا میکنه !!

اینجور صحنه های غیرمنطقی تو ارباب حلقه ها هم زیاد بودن ... ولی متاسفانه کسی ازش گله مند نیست ولی وقتی که به هابیت میرسه همه میخوان ازش یه ایرادی بگیرن !!!

دوست عزیز تو دنیای فانتزی اصلا چیزی به نام منطق وجود نداره . منکه تاحالا فیلمی ندیدم که همش ژانرش فانتزی باشه و هم توش اتفاقات منطقی بیوفته !!

به تور : داداش من تو نقد فارسی فعالیت میکنم ولی کسی تاحالا نگفته فیلمنامه اش واقعا خوبه و لیاقت اسکار رو داره ولی بعضیا که دیده ان گفتند که خیلی بهتر از سفرغیرمنتظره بود. همه هم از دیدن اسماگ شگفت زده شده بودند.

ویرایش شده در توسط ayub_s

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
R-FAARAZON

کلا دلیلش اینه که بیننده اینقدر درگیر ریتم جذاب فیلم میشه که این اشکالات خیلی به چشمش نمیاد

در مورد ائووین و فل بیست این در کتاب هم اشاره شده که با ضربه ای سر اونو جدا میکنه

در مورد هلمز دیپ موافقم مثلا انفجار دیوار و اینکه هیچ اسیبی به اراگورن نرسید و یا کمین وارگ ها که آراگورن از اون پرتگاه افتاد و نه تنها تکه تکه نشد بلکه با اون شانه زخمی از شب تا صبح هم جنگید.

در مورد اسکار فیلمنامه واقعا باید بگم قسمت دوم نسبت به قسمت اول بهتر بود ولی با حضور 13 سال بردگی،یاسمن آبی و ... عملاهابیت شانس چندانی رو برای اسکار بهترین یا بهترین فیلمنامه و یا حتی با وجود کارگردانی درخشان جکسون برای کارگردانی هم نداره

ویرایش شده در توسط R-FAARAZON

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
elf_

حالا از همه ي اين مسائل كه بگذريم به نظر من شخصيت بارد خيلي بيشتر شبيه آراگورن هست تا تورين نسبت به آراگورن. نظر بقيه ي دوستان چيه؟ البته درسته كه تورين و آراگورن هر دو تقريبا يك هدف دارن ولي خب بارد منو بيشتر به ياد آراگورن ميندازه تا تورين

ویرایش شده در توسط elf_

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
R-FAARAZON

حالا از همه ي اين مسائل كه بگذريم به نظر من شخصيت بارد خيلي بيشتر شبيه آراگورن هست تا تورين نسبت به آراگورن. نظر بقيه ي دوستان چيه؟

به نظرم بارد و تورین در فیلم خصوصیاتی شبیه به هم دارند یعنی هرکدوم منافع سرزمینشونو در نظر میگیرن حالا یکی عاقلانه این فکرو داره و تورین هم با لجاجت وسرسختی دورفی میخواد به هدفش برسه

در صورتی که اراگورن یک تکاوره که چندین و چند سال به طرق مختلف با عمال سائورون میجنگه از این نظر با بارد تفاوت داره و هدفش در ابتدا نیکبختی سرزمین میانه است تا احیای حکومت شکوهمند نومه نور و دونه داین ها

و ازنظر اینکه کارش در کل یک نوع فداکاریه آراگورن و بارد شبیه هم هستند

البته مقایسه ای که من میکنم براساس شخصیت های فیلم هست

ویرایش شده در توسط R-FAARAZON

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
هورین

یه یادآوری در مورد شانس هابیت برهوت اسماگ در اسکار

امسال هم مثل سالهای گذشته عده ای از منتقدین و طرفدارهای جدی سینما تعدادی فیلم رو که شانس بیشتری برای گرفتن اسکار داشتن رو انتخاب کردن . معیارشون هم این بود که این فیلم‌ها معمولا فلیمنامه و جنبه روایی مستحکم‌تری دارند، ستارگان نامدارتری در آنها بازی می‌کنند و کارگردان‌های مشهورتری آنها را می‌سازن.

فیلم هایی مثل 12 سال بردگی ، کتاب دزد ، گرگ وال استریت ، جاذبه و ...

و با وجود این فیلمها کسی شانسی برای هابیت در اسکار نمیدید ؛ ( حداقل در رشته ای مثل فیلمنامه )

ولی بعد از اکران و دیدن فیلم عده ی زیادی نظرشون نسبت به فیلم تغییر کرد ، چون فیلمنامه با اضافه شدن جزئیات و بخش هایی از طرف نویسنده در نظر خیلی ها جذاب تر و کامل تر شد . البته درسته که کاستی هایی در بعضی از قسمتها بود ولی فیلمنامه نکات مثبت زیادی داشت که همین ها باعث میشه بتونیم شانسی در بخش فیلمنامه برای هابیت برهوت اسماگ در نظر بگیریم .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
R-FAARAZON

گاهی وقتا معیار قدرت یک فیلم نیست و باید رقبا رو هم در نظر بگیریم

یاسمن آبی وودی الن که میگن از بهترین فیلماشه

12 سال بردگی استیو مک کویین که موضوع جالبی داره

جاذبه که جلوه های ویژه اش عالیه و...

سلایق جشنواره ای کلا کمی خاص هستند

این شانسو ما در نظر میگیریم ولی در مورد فیلمهای فانتزی باید خیلی از فیلمهای رقیب بهتر باشن تا شانس داشته باشن نمونه اش یاران حلقه که فیلم به نظر من متوسط یک ذهن زیبا جوایزشو گرفت!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Sаuron

دوستان سر و کله ی اسماگ از کجا پیدا شد؟!!و به چه دلیل؟؟!

راستی صداپیشه ی اسماگ هم همون بازیگره نقش شرلوک قرن 21 بود.دکتر واتسون هم که بیلبوعهD:.این دو تا همیشه با هم بازی میکنن؟!!!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Sherlock

دوستان سر و کله ی اسماگ از کجا پیدا شد؟!!و به چه دلیل؟؟!

راستی صداپیشه ی اسماگ هم همون بازیگره نقش شرلوک قرن 21 بود.دکتر واتسون هم که بیلبوعهD:.این دو تا همیشه با هم بازی میکنن؟!!!

اسماگ تو کتاب هابیت بوده و در نتیجه در فیلمش هم هست !

نه این دوتا فعلا فقط تو سریال شرلوک و سه گانه هابیت با هم بازی کردند ! صداپیشه ی اسماگ هم همون بازیگر شرلوک (بندیکت) هستش ! دکتر واتسون هم بیلبو هستش در فیلم هابیت =))

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Belladonna

Sauron نمیخواستم بهت امتیاز منفی بدم اشتباهی شد ببخشید

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Sаuron

فدای سرت!

Peejack منظورم اینه که کلا اسماگ چه تو فیلم یا توی کتاب به چه دلیل به سرزمین دورف ها حمله کرد؟و اصلا از کدوم سرزمین اومد؟؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الندیل پادشاه انسان ها

سلام دوستان

راستش با شنیدن حرف های شما خیلی وسوسه شدم که فیلم رو دانلود کنم .اما باز هم دندون رو جیگر می زارم تا نسخه با کیفیت فیلم بیاد .فکر کنم اواسط بهمن 92 نسخه با کیفیت فیلم بیاد؟؟؟ .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
R-FAARAZON

این اسماگ چطور اینقدر مطلع و پیشگو شده؟مگه روی گنج ها نخوابیده ؟

چطور میدونه تورین به لقب سربلوط معروف شده و یا میخواد با آرکن استون هفت خاندان رو دور هم جمع کنه و پادشاهی رو احیا کنه و یا بیلبو مزدور تورینه ؟

چرا تائوریل و لگولاس کنار رودخونه یه بار به زبان الفی صحبت میکنند و یه دفعه هی وسطش انگلیسی (بخونید وسترنس!:دی) صحبت می کنند ؟

این آزوگ هم دیدارش با نکرومانسر چقدر جالب بود .اون چماق چیه موقع ملاقات با نکرومانسر دستشه .انگار که سائورون مشاورشه

طوری ازوگ صحبت میکنه که احتمال میدی هر لحظه با سائورون دعوا کنه

جالب بود اون دست مصنوعی و اون سیخی که تو آرنجش فرو کردن تاحالا در این دوقسمت کاربردی نداشته

ویرایش شده در توسط R-FAARAZON

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ayub_s

موافقم . منم واسم سواله که اسماگ از کجا میدونه لقب تورین ، سپر بلوط هستش ؟!! این لقبی که تورین گرفته بود بعد از ماجرای حمله ی اسماگ به اره بور هستش !! شاید یه کسی یا چیزی به اسماگ خبر چینی میکرده و ما خبر نداریم :دی ...

در مورد اون دست مصنوعی آزوگ باهات مخالفم :دی تو قسمت اول فوایدشو نشون داد :دی ( اون صحنه ای که گلوی یه اورک بدبخت رو گرفت و پرتش کرد )

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
R-FAARAZON

موافقم . منم واسم سواله که اسماگ از کجا میدونه لقب تورین ، سپر بلوط هستش ؟!! این لقبی که تورین گرفته بود بعد از ماجرای حمله ی اسماگ به اره بور هستش !! شاید یه کسی یا چیزی به اسماگ خبر چینی میکرده و ما خبر نداریم :دی ...

در مورد اون دست مصنوعی آزوگ باهات مخالفم :دی تو قسمت اول فوایدشو نشون داد :دی ( اون صحنه ای که گلوی یه اورک بدبخت رو گرفت و پرتش کرد )

آره پیترجکسون خواسته اسماگ و ازوگ رو با سائورون و قضایای شورای سپید ترکیب کنه

در مورد ازوگ منطقیه که ارتشی برای سائورون فراهم کنه و ارک ها و وارگ ها رو دور هم جمع کنه ولی اسماگ نه

چون در این صورت بهتر بود سائورون پیش اسماگ رحل اقامت بیفکنه چون هم امنیتش بیشتره و هم ازوگ و سپاهش میتونن اونجا جمع شن

ولی فکر کنم ذات طماع و خودخواه اسماگ و سائورون اجازه داشتن شریکی رو به اونا نده

در مورد دست مصنوعی درسته اون صحنه روی خرابه با چنگک دست مصنوعی اونو گرفت و پرت کرد

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
hamid stormcrow

منظورم اینه که کلا اسماگ چه تو فیلم یا توی کتاب به چه دلیل به سرزمین دورف ها حمله کرد؟و اصلا از کدوم سرزمین اومد؟؟

اژدها ها در خلنگ زار های شمال کوهستان مه آلود زندگی می کردند و از قدیم الایام با دورف ها درگیری داشتند. دلیل عمده اش هم علاقه زاید الوصف اژدها ها به طلا و جواهر بود و از اونجا که دورف ها معمولا درگیر استخراج طلا و جواهر بودند همیشه با هم درگیری داشتند . اسماگ هم به طمع تصاحب ثروت اره بور به اونجا حمله کرد

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ayub_s

آره پیترجکسون خواسته اسماگ و ازوگ رو با سائورون و قضایای شورای سپید ترکیب کنه

در مورد ازوگ منطقیه که ارتشی برای سائورون فراهم کنه و ارک ها و وارگ ها رو دور هم جمع کنه ولی اسماگ نه

چون در این صورت بهتر بود سائورون پیش اسماگ رحل اقامت بیفکنه چون هم امنیتش بیشتره و هم ازوگ و سپاهش میتونن اونجا جمع شن

ولی فکر کنم ذات طماع و خودخواه اسماگ و سائورون اجازه داشتن شریکی رو به اونا نده

در مورد دست مصنوعی درسته اون صحنه روی خرابه با چنگک دست مصنوعی اونو گرفت و پرت کرد

من در مورد اسماگ اینطور فکر میکنم :

ما تو فیلم میبینیم که سائورون داره ارتشش رو به اره بور داره میفرسته . وقتی که خودش میدونه اونجا یه اژدها خوابیده واسه چی باید ریسک کنه و ارتشش رو بفرسته اونجا ؟! خب بنظرم تنها یه دلیل واسه اینکارش هست . شاید سائورون یا یکی از خدمتکاران ور پریده اش رفته باشه به اره بور و اونجا مذاکره ای با اسماگ کرده باشه . و شاید هم لقب تورین و همچنین نیتش رو اونجا گفته باشه .

ما اگه یه سر به قسمت اولش بندازیم تو شواری سپید گندالف این جمله رو میگه : " اسماگ به هیچ کس دین وفاداری نداره اما اگه با دشمن هم پیمان بشه حضور اژدها در طرف مقابل عواقب هولناکی داره "

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
R-FAARAZON

من در مورد اسماگ اینطور فکر میکنم :

ما تو فیلم میبینیم که سائورون داره ارتشش رو به اره بور داره میفرسته . وقتی که خودش میدونه اونجا یه اژدها خوابیده واسه چی باید ریسک کنه و ارتشش رو بفرسته اونجا ؟! خب بنظرم تنها یه دلیل واسه اینکارش هست . شاید سائورون یا یکی از خدمتکاران ور پریده اش رفته باشه به اره بور و اونجا مذاکره ای با اسماگ کرده باشه . و شاید هم لقب تورین و همچنین نیتش رو اونجا گفته باشه .

ما اگه یه سر به قسمت اولش بندازیم تو شواری سپید گندالف این جمله رو میگه : " اسماگ به هیچ کس دین وفاداری نداره اما اگه با دشمن هم پیمان بشه حضور اژدها در طرف مقابل عواقب هولناکی داره "

نه با توجه به قدرت مهیب سائورون تنها کسی که میتونه نزدیک تنهاکوه بره و با اسماگ مذاکره کنه و زنده برگرده سائورونه

کسی که خیلی هم از سرزمین میانی مطلع باشه و ریز حوادث رو بدونه

آره دقیقا براساس گندالف میگه نداره ولی در قسمت دوم عملا پیتر روایت رو طوری که چیده که اسماگ متحد سائورون در نظر گرفته بشه و یا حداقل دشمن نباشه

و فکرنکنم صحبت با اسماگ درتوان کسی مثل ازوگ با اون خشونت و غروش باشه یا امثال او

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
hamid stormcrow

کلا این سوالات از اونجا ناشی می شه که جناب جکسون مجددا تشخیص فرمودن جنگ پنج سپاه رو به تحریک سائورون نشون بدن!

در حالیکه می دونیم این جنگ یه جور انتقام گیری شخصی بود.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
R-FAARAZON

کلا این سوالات از اونجا ناشی می شه که جناب جکسون مجددا تشخیص فرمودن جنگ پنج سپاه رو به تحریک سائورون نشون بدن!

در حالیکه می دونیم این جنگ یه جور انتقام گیری شخصی بود.

اگه قرار بود نبرد پنج سپاه جدا بشه و یه انتقام گیری شخصی بشه و قضایای دول گولدور و شورای سپید کمرنگ بشه مسلما هیجان فیلم کمتر میشد

این ترکیب حوادث به نظرم منطقی تر بوده

موقع کتاب خوندن از این نظر ناراحت بودم که چرا به نکرومانسر و دول گولدور کمتر پرداخته میشه

ویرایش شده در توسط R-FAARAZON

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
hamid stormcrow

با تمام احترام برای پیتر جکسون عزیز به عنوان یک سینما گر دیگه فکر نکنم تشخیصش از شخص شخیص تالکین قوی تر باشه!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ayub_s

اگه قرار بود نبرد پنج سپاه جدا بشه و یه انتقام گیری شخصی بشه و قضایای دول گولدور و شورای سپید کمرنگ بشه مسلما هیجان فیلم کمتر میشد

این ترکیب حوادث به نظرم منطقی تر بوده

موقع کتاب خوندن از این نظر ناراحت بودن که چرا به نکرومانسر و دول گولدور کمتر پرداخته میشه

البته جنگ پنج سپاه فیلم هابیت هم یکجورایی شبیه انتقام گیری هست . مثلا سائورون یه ارتش واسه آزوگ مهیا کرده که هم آزوگ به انتفامش برسه و هم اینکه خودش به اون هدفی که میخواد برسه و همچنین اینکه بولگ هم تشنه ی خون دورف هاست .

فقط امیدوارم که بولگ هم تو جنگ پنج سپاه باشه و تو اواسط فیلم توسط لگولاس کشته نشه . من از این میترسم که تو همین قسمت دوم لگولاس ، بولگ رو تعقیب میکنه و امکان داره جکسون اواسط فیلم بولگ رو حذف کنه (که امیدوارم نکنه)!!

آره دقیقا براساس گندالف میگه نداره ولی در قسمت دوم عملا پیتر روایت رو طوری که چیده که اسماگ متحد سائورون در نظر گرفته بشه و یا حداقل دشمن نباشه

داداش خوب این دیالوگی که بین سارومان و گندالف رد و بدل میشه رو بخون :

گندالف : اسماگ به هیچکس دین وفاداری نداره اما اگه با دشمن هم پیمان بشه حضور اژدها در طرف مقابل عواقب هولناکی داره

سارومان : کدوم دشمن ؟! گندالف دشمن شکست خورده. سائورون مغلوب شده. دیگه هرگز نمیتونه تمام قدرتش رو بدست بیاره.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
R-FAARAZON

با تمام احترام برای پیتر جکسون عزیز به عنوان یک سینما گر دیگه فکر نکنم تشخیصش از شخص شخیص تالکین قوی تر باشه!

فکرکنم ما تالکین رو مصون از خطا میدونیم

من این بحثو گذاشتم برای یه تاپیک دیگه

ولی دوبرج رو در نظر بگیر سفرفرودو جداست و بقیه حوادث.اون نوع روایت بهتره یا روایت پیترجکسون در دوبرج

نبرد هملزدیپ کتاب باشکوهتر و بهتر در اومده یا هلمز دیپ دوبرج؟

پیترجکسون در هابیت برای هر چیزی مقدمه چینی کرده حالا بعضی جاها خوب در اومده بعضی جاها کمی نگرفته

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست

×
×
  • جدید...